تحلیل فضای سیاسی و اجتماعی دوران امامت حضرت رضا
در مطالعه شاخصهای رفتاری ائمه اطهار ، شناخت عناصر سیاسی و اجتماعی عصر ایشان از ضرورتهای انکار ناپذیر میباشد؛ چرا که شخصیت امامان شیعه ام همواره در دو جنبه اجتماعی به مثابه یک معلم و راهنما و سیاسی در مقام چهره صاحب حق حکومت تبلوری خاص داشته است. این دو جنبه ارتباطی تنگاتنگ با سطح فرهنگی و شرایط اجتماعی جامعه دارد و از طرف دیگر در رابطه ای مستقیم با شرایط سیاسی حاکم بر آن میباشند.
دوران جوانی و حدود ده سال از دوران پربرکت امامت حضرت در عصر هارون الرشید واقع گردید. در این دوران به علت احساس خطری که از جانب علویان به عنوان مهمترین مخالفان دولت عباسی وجود داشت فضای سیاسی و عرصه فعالیت برای امام موسی کاظم و امام رضا تنگ و بر زندگی این امامان بزرگوار مراقبت شدیدی وجود داشت. البته پس از شهادت امام موسی بن جعفر قدری از این فشارها کاسته شد. این کاهش فشارها در ظاهر امر که از بیم خشم شیعیان پس از شهادت حضرت موسى بن جعفر الا صورت میگرفت به معنای این نیست که دولت عباسی از نفوذ شیعیان غافل بوده است بلکه هارون پس از اعلام جانشینی امین و مأمون و به شهادت رساندن امام هفتم به سرکوب قیامهایی که در اقصی نقاط قلمرو حکومت خود میدید پرداخت و مبارزه با شیعیان را به جبهه فرهنگی و سرکوب در خفا کشانید برخی مصادیق شرایط سیاسی در این عصر عبارت اند از:
۱. فرقه واقفیه(1)(افرادی را که بعد از شهادت امام موسی کاظم به قائل به زنده بودن آن حضرت شدند و در امامت حضرت توقف نمودند، واقفیه می نامند که پس از اثبات حقانیت امامت حضرت رضاء الله، کم کم به انزوا رفته و نابود شدند.) که پس از شهادت حضرت موسی بن جعفر الا با هدف ایجاد دو دستگی در شیعیان اعلام وجود نمود و حمایت حکومت را یافت.
۲ شناسایی و تطمیع برخی سادات و شیعیان دنیا طلب جهت تخریب چهره تشیع
رواج عقاید انحرافی نظیر معرفی حضرت موسی بن جعفر به عنوان قائم موعود.
قتل شیعیان و سادات در زندانهای مخفی
حمایت از فرقه های کلامی و سایر مذاهب اسلامی برای تضعیف تشیع
حمایت از رشد و شکوفایی نهضت ترجمه که از زمان بنی امیه آغاز گردیده بود و به عنوان بازوی فرهنگی دولت عباسی در پوشانیدن ضعف معرفتی دولت هارون در قبال تشیع به شمار می رفت.
موضع حضرت رضا در این اوضاع سیاسی تقیه و مبارزه فرهنگی برای رفع آثار مخرب فعالیتهای ضد دینی دستگاه عباسی بود.