امر به معروف و نهی از منکر در سیره رضوی  ( صص 174-173 ) شماره‌ی 2435

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > دوران مأمون

خلاصه

می توان گفت یکی از مهمترین ویژگیهای این عصر تنوع و تکثر دینی و قرائت ها از دین بوده است. اندیشمندانی مانند رأس الجالوت يهودى جاثلیق مسیحی، نسطاس رومی، فرنبغ مجوسی یزدانبخت مانوی و متکلمانی چون عمران صابی و سلیمان مروزی هر یک با آخرین برگ برنده و تیغ برنده خود از استدلال منطقی گرفته تا شبه استدلال مغالطه و سفسطه به میدان کارزار آمدند. در این میان دستگاه عباسی سعی داشت تا با حمایت از نحله ها و جلسات بحث به این تکثرگرایی معرفتی دامن زند و به این وسیله اسلام ناب را که توسط اهل بیت ارائه می گردید، از رونق بیندازد و به حاشیه براند.

متن

این عصر را باید آغاز تحول فکری مسلمانان و دوره آشنایی با معارف بیرونی نامید. اگرچه نهضت ترجمه از دوران اموی شروع شده و در عصر عباسی به اوج رسیده بود تا پیش از خلافت مأمون ترجمه ها عمدتاً به متون حوزه های غیر فلسفی مربوط می شد(1).(مأمون کتاب اقلیدس را از رومیان به دست آورد و دستور به ترجمه و تفصیل آن داد. الاخبار الطوال ص ۴۰۱) (2)(تلافی داریانی، فضائل الرضا ال، ص ۲۶)او اما در این عصر تشکیل بیت الحکمه(3)(چون خلافت در خاندان عباسی به دست هفتمین آنها افتاد.... با سلاطین روم در آمیخت و از آنان کتابهای فلسفه را درخواست نمود... و با حکما به خلوت مینشست... مختصر تاريخ الدول، ص ۱۳۶) در مرکز حکومت اسلامی(4)(تلافی داریانی، فضائل الرضا الله، ص ۲۷.) و گرد آمدن اندیشمندان محققان و مترجمان در این مرکز علمی و دستیابی به مکتوبات دگراندیشان فرصت و موقعیتی بی سابقه برای تقابل آرا و افکار پدید آورد، ضمن اینکه وجود دو جریان فکری افراطی یکی خردگرایی معتزلی و دیگری ظاهرگرایی اهل حدیث و رویارویی دشمنانه آنان با هم یکی دیگر از عوامل بحران ساز است که این عصر را اهمیت و حساسیتی ویژه میبخشد علاوه بر این برخورداری عقل گرایان معتزلی از قدرت سیاسی(5)(مأمون و بسیاری از شخصیتهای سیاسی و صاحب نفوذان درباری همچون یحیی بن اکثم، یحیی بن مبارک ابوالهذيل علاف و ابراهيم بن یسار از پیروان و نظریه پردازان این گروه بودند.) باعث شد راه برای عرضه اندیشه های گوناگون فلسفی و کلامی باز شود و فضایی برای جولان اندیشه های مختلف ایجاد گردد که این امر خود پدیدآورنده فرصتها و تهدیدات فراوانی بود که حضرت رضا از آن به بهترین وجه استفاده فرمودند(6).(تلافی داریانی، فضائل الرضا ، ص ۲۸.)

می توان گفت یکی از مهمترین ویژگیهای این عصر تنوع و تکثر دینی و قرائت ها از دین بوده است. اندیشمندانی مانند رأس الجالوت يهودى جاثلیق مسیحی، نسطاس رومی، فرنبغ مجوسی یزدانبخت مانوی و متکلمانی چون عمران صابی و سلیمان مروزی هر یک با آخرین برگ برنده و تیغ برنده خود از استدلال منطقی گرفته تا شبه استدلال مغالطه و سفسطه به میدان کارزار آمدند. در این میان دستگاه عباسی سعی داشت تا با حمایت از نحله ها و جلسات بحث به این تکثرگرایی معرفتی دامن زند و به این وسیله اسلام ناب را که توسط اهل بیت ارائه می گردید، از رونق بیندازد و به حاشیه براند.

در این عصر اندیشه اصیل اسلامی که در مکتب اهل بیت ظهور یافته بود، با چالش های فکری و اعتقادی چندگانه در داخل حوزه اسلامی و خارج از آن روبه رو بود. اگر اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجری عصر ظهور نحله های کلامی و شکل گیری مباحث درون دینی و در نتیجه پیدایش نوعی تکثر دینی است، در عصر حضرت رضا علاوه بر تکثر تنوع و تعمیق این مباحث چالشهای برون دینی و ظهور تکثر معرفتی بر آن افزوده شد. در چنین شرایطی امام باید از یک سو شبهاتی را که اصل اندیشه دینی را زیر سؤال می برد پاسخ دهد و از اصالت و حقانیت آن دفاع کند و از سوی دیگر تعارضهای درون حوزه تفکر دینی را حل کند. حضرت رضا کوشیدند در کشاکش دو جریان عقل گرایی افراطی و ضدیت با عقل با ایجاد موازنه میان عقل و نقل و تبیین نحوه تعامل آن دو، اعتدال و عقلانیت اسلام را توامان به اثبات برسانند.

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کتاب داستان كوتاه