شاخصهای رفتاری حضرت رضا در رفتار فرهنگی و سیاسی
همان طور که پیش از این نیز عنوان گردید عصر امامت حضرت رضا به لحاظ سیاسی و فرهنگی عصر خاص و منحصر به فردی در تاریخ اسلام میباشد و این امر از دو سو قابل بررسی است.
اول اینکه خلفای عباسی که با شعار «رضى من آل محمد وارد عرصه سیاست شده بودند برای فریب افکار و پیشبرد اهداف خود سیاست تزویر را به اجرا در آوردند که اوج این مسئله را میتوان در زمان مأمون و تظاهر وی به تشیع(3)(همان، ج ۲، ص ۲۳۳) در محافل مختلف و انتخاب حضرت رضا الله به ولایت عهدی ملاحظه کرد. البته در کنار این رفتار متظاهرانه - بالاخص در عصر هارون - در خفا جنایات چشمگیری علیه علویان و سادات صورت میگرفت ابوبکر خوارزمی در کتاب رسائل خوارزمی اوضاع حکومت عباسیان را در زمان مرگ هارون چنین توصیف می نماید: «هارون در حالی مرد که درخت نبوت را درو کرده و نهال امامت را از ریشه برافکنده بود... چون یکی از پیشوایان هدایت... در میگذشت کسی جنازه اش را تشییع نمی کرد و مرقدش را با گچ نمی آراست... متعرض کسانی که کتب فلسفی و مانوی را تدریس می کردند، نمی شدند ولی هر شیعه ای سرانجام به قتل می رسید.....(1).(تلاقی داربانی، فضائل الرضا ، ص ۱۰)
وجهه دوم سیاست عباسیان که بالاخص در دوران مأمون به ظهور رسید مکاتب و جریانهای التقاطی و انحرافی بودند که بر حیات فکری اسلام و تشیع ضربه وارد می ساختند این جریانها همواره مورد حمایت حکومت مأمون واقع می شدند و در سایه ترویج حکمت و عقل گرایی نوعی کثرت گرایی دینی و مذهبی را در جامعه اسلامی دامن می زدند.
در واقع مهمترین منکری که در این عصر حیات علمی جامعه اسلامی را تهدید می نمود، فرقه گرایی و تشتت آرای صاحب نظران دینی بود و حضرت رضا در ادامه راه پدران بزرگوارشان وارد عرصه روشنگری دینی گردیدند تا حقیقت دین را از گزند تحریفات و انحرافات محفوظ دارند.