اخبار و آثار حضرت امام رضا علیه السلام  ( صص 88-84 ) شماره‌ی 2470

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > سفر امام رضا (عليه السلام) از مدينه تا مرو > سکونت در نيشابور

خلاصه

حاکم ابو عبدالله نیشابوری در کتاب مفاخر الرضا علیه السلام گوید: هنگامی که امام رضا وارد نیشابور شدند، در محله «فور» که اکنون در نزد مردم معروف است در خانه ای که آن را پسندیده میگفتند فرود آمد .این منزل را از آن جهت پسندیده میگفتند که حضرت رضا علیه السلام آن را پسندید و در آن جا منزل کرد .هنگامیکه در این خانه نزول فرمودند در گوشه ای از حیات این خانه درختی کاشتند این درخت رشد کرد و بزرك شد، و ميوه دادشیخ ابو جعفر صدوق رضوان الله علیه گوید : گفته شده که حضرت رضا علیه السلام وارد نیشابور شدند در محله ای بنام فروبین منزل کردند ، و در آن منزل حمامی بود که امروز در شهر نیشابور آن را حمام رضاویا «گرما به رضا» گویند .در آن خانه چشمه ای بود که آب آن خشك شده و جریان نداشت ، حضرت دستور دادند چاه را بار دیگر باز کردند .آب آن چاه بسیار زیاد شد و مردم محله از آن استفاده میکردند ، جلو درب منزل حوضی درست کردند و چند پله برای آن ساختند و مردم از آن پله‌ها پائین رفته و از چشمه آب بر میداشتند

متن

امام رضا (ع) در نیشابور

نیشابور یکی از شهرهای باستانی خراسان بوده ، و در قدیم آن را ابر شهر می گفتند و در بعضی از کتابها گفته اند یکی از نامهای آن نوشهر بوده است .

نیشابور در زمان حضرت رضا (ع) یکی از مراکز بزرگ علمی و دینی در ایران بود و یکی از شعراء درباره آن گفته :

وَمَا ذَا يَضَعُ الْمَرْءُ بِبَغْدَادَ وَ كُوفَان                            وَنَيَشابُورَ فِي الدُّنْيَا كَالْإِنْسَانِ فِي الْإِنْسَانِ

و شاعر دیگری گوید :

برادرجان خراسان است اینجا                     سخن گفتن نه آسانست اینجا

خراسان جاچو نیشابور دارد                        که صد پیشی به پیشاوور دارد

نشسته گرد هر جمعی ادیبی                         ز انواع فضائل با نصيبي

وانوری ابیوردی گوید :

حبذا شهر نیشابور که در روی زمین                                     گر بهشت است خود این است و گرنی خود نیست

ابن حوقل گوید: نیشابور در يك زمین هموار بنا شده و بنای آن از گل است ، شهر نيشابور وسعتش يك فرسخ در يك فرسخ است ، و خانه ها و عمارات آن به هم متصل میباشد، و در خراسان شهری بمانند نیشابور از نظر هوا و فضا و ساختمانهای بزرك نيست

نیشابور از نظر تجارت و کاروانهای بازرگانی بی نظیر است .

دار الاماره خراسان در زمان قدیم در مرو و بلخ بود و طاهریان مرکز امارت و حکومت را از مرو به نیشابور منتقل کردند، نیشابور در ایام طاهریان بزرگ و آباد شد و برشکوه و جلال آن افزوده گشت، اهل علم و ادب وفقه و حدیث در نیشابور متوطن شدند و این شهر مشهور آفاق گردید .

استاد عالیقدر ماشيخ محمد تقی معروف به ادیب نیشابوری مدرس روضه رض و یه یکی از روزها که درحوزه درسش بودیم در اطراف نيشابور وفضائل و محاسن آن سخن میگفت و از آن جمله این دو بیت را فرمودند :

يا قَدَّسَ اللَّهُ نَيْشَابُونَ مِنْ بَلَدِ                    لِلْعِلْمِ وَ الدِّينِ وَ الإِيمَانِ أَوْطَانُ

كانها جنة الفردوس اذ وجدت                   .........................................

مؤلف گوید :

اخبار نیشابور و مناقب آن بسیار است و ما انشاء الله در تاریخ بزرك خراسان بخش نیشابور در این مورد بتفصیل تحقیق و بررسی خواهیم کرد .

حاکم ابو عبدالله نیشابوری در کتاب مفاخر الرضا علیه السلام گوید: هنگامی که امام رضا وارد نیشابور شدند، در محله «فور» که اکنون در نزد مردم معروف است در خانه ای که آن را پسندیده میگفتند فرود آمد .

این منزل را از آن جهت پسندیده میگفتند که حضرت رضا علیه السلام آن را پسندید و در آن جا منزل کرد .

هنگامیکه در این خانه نزول فرمودند در گوشه ای از حیات این خانه درختی کاشتند این درخت رشد کرد و بزرك شد، و ميوه داد

این درخت بعد از این مورد توجه مردم قرار گرفت ، و بیماران و دردمندان و عليلان و ناتوانان از هر طرف به این خانه روی میآوردند و از میوه این درخت استشفا میکردند، و جماعتی از برك این درخت بهبودی یافتند و بسیاری از علیلان شفا پیدا کردند.

شیخ ابو جعفر صدوق رضوان الله علیه گوید : گفته شده که حضرت رضا علیه السلام وارد نیشابور شدند در محله ای بنام فروبین منزل کردند ، و در آن منزل حمامی بود که امروز در شهر نیشابور آن را حمام رضاویا «گرما به رضا» گویند .

در آن خانه چشمه ای بود که آب آن خشك شده و جریان نداشت ، حضرت دستور دادند چاه را بار دیگر باز کردند .

آب آن چاه بسیار زیاد شد و مردم محله از آن استفاده میکردند ، جلو درب منزل حوضی درست کردند و چند پله برای آن ساختند و مردم از آن پله‌ها پائین رفته و از چشمه آب بر میداشتند

حضرت رضا علیه السلام در یکی از روزها در این چشمه خود را شستند و در بالای آن نماز خواندند .

مردم نیشابور هنوز از آن حوض آب بر میدارند ، و در آن محل نماز میگذارند .

علی بن عيسي اربلی گوید: در یکی از کتابها که اینک نام آن را به خاطر ندارم چنین نوشته بود: عماد الدین محمد بن ابي سعيد بن عبد الكريم بن هوازن در محرم سال ٥٩٦ روایت کرده که حاکم ابو عبدالله نیشابوری در تاریخ نیشابور گفته :

على بن موسى الرضا عليهما السلام هنگامیکه وارد نیشابور شد در کجاوه ای قرار گرفته بود که ساز و برگ آن از طلا و نقره بود

در این هنگام ابو ذرعه و محمد بن اسلم طوسی که از حافظان بزرگ حدیث و از رجال علم بودند ، در وسط بازار جلو مرکب آن حضرت را گرفتند و گفتند : تو را به حق پدرانت و دودمان بزرگوارت چهره مبارک را برای ما باز کن و از پدرانت برای ما حدیثی نقل کن .

در این هنگام مرکب آن حضرت متوقف شد و سایبان بر طرف گردید و دیدگان مسلمانان از جمال مبارك وطلعت روشن او منور گردید.

مردم همگان از جای خود برخواسته و به احترام آن جناب ایستاده بودند .

 گروهی از مردم گریه میکردند و جماعتی فریاد هلهله و شادی بر آورده بودند ، و دسته ای جامه های خود را پاره مینمودند، وعده ای خود را به خاک افکنده بودند ، و بعضی افسار استرش را میبوسیدند، و تعدادی سرهای خود را بلند کرده به جای آن جناب مینگریستند

این ازدحام و غوغاء تا هنگام ظهر بطول انجامید، و اشك از دیدگان مردم جاری بود ، فریادها خاموش شد .

در این وقت که سکوت همه جا را فرا گرفت علماء و اهل فضل فریاد بر آوردند : ای گروه مردم بشنوید و گوش فرا دهید و فرزند حضرت رسول را اذیت نکنید

حضرت رضا (ع) حدیثی را املاء فرمودند ، و در حدود بیست و چهار هزار نفر قلم در دست گرفته و حدیث را نوشتند، که از آن جمله ابو ذرعه رازی و محمد بن اسلم بودند .

حضرت رضا (ع) فرمود: شنیدم از پدرم موسی بن جعفر ، و او گفت : شنیدم از پدرم جعفر بن محمد ، و او گفت شنیدم از پدرم محمد بن علی ، و او گفت: شنیدم از پدرم على بن الحسين ، و او گفت : شنیدم از پدرم حسین بن علی ، و او گفت : شنیدم از پدرم علی بن ابی طالب و او گفت شنیدم از برادرم و پسر عمویم حضرت رسول عليهم السلام و او فرمود : شنیدم از جبرئیل و او گفت: شنیدم از حضرت رب العزة جل جلاله که فرمود : کلمه « لا اله الا الله سنگر و دژمن است ، هر کس در این حصن داخل گردد از عذاب من در آسایش است . (۱) ۱ به کتاب توحید حدیث شماره ٦٣ و کتاب امامت حدیث شماره ۳۴۰ مراجعه شود. )

استاد ابو القاسم قشیری میگفت : این حدیث با همین سند برای بعضی از پادشاهان سامانی خوانده شد ، و او دستور داد حدیث مزبور را با طلا نوشتند ، و سپس وصیت کرد هنگامیکه در گذشت این حدیث را در کفن او بگذارند .

هنگامیکه آن مرد در گذشت او را در خواب دیدند، از او پرسیدند خداوند با تو چه معامله کرد؟ گفت : خداوند بواسطه تعظیم و تکریم این حدیث مرا آمرزید . ابن جوزی گوید : هنگامیکه حضرت رضا (ع) به نیشابور رسید علماء این شهر مانند : یحیی بن یحی ، و اسحاق بن راهويه ، و محمد بن رافع ، و احمد بن حرب و غیر آنها خدمت آن جناب رسیدند و از وی طلب حدیث کردند تا از روایات او تبرك جويند .

امام رضا (ع) مدتی در نیشابور اقامت نمودند ، و سپس مأمون آنحضرت را به مرو فرا خواندند

مخاطب

نوجوان ، جوان ، میانسال

قالب

کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه