سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > سفر امام رضا (عليه السلام) از مدينه تا مرو > اقامت در سرخس
ابو نصر احمد بن حسین گوید: از پدرم شنیدم میگفت : از جده ام شنیدم که میگفت از پدرم شنیدم هنگامیکه امام رضا علیه السلام در زمان مأمون وارد نیشابور شد من مامور خدمت گذاری و اداره کارهای او شدم ، چون از نیشابور بیرون گردید من تا سرخس از وی مشایعت کردم .پس از اینکه از سرخس بیرون شد در نظر داشتم تا مرو همراه او باشم ، بعد از اینکه یک منزل از سرخس دور شدیم سرخود را از کجاوه بیرون کرد و فرمود : ای بنده خدا بر گرد ، تو وظائفت را درباره ما انجام دادی با ما نيكو معاشرت کردی و مشایعت حد معینی ندارد .راوی گوید : عرض کردم به حق جدت مصطفی و مرتضی و مادرت حضرت زهرا علیهم السلام حدیثی برای من بگو تا دلم آرام گیرد ، و من از خدمت شما بر گردم .فرمود : از من حدیث طلب میکنی در حالیکه مرا از کنار قبر جدم رسول صلى الله علیه و آله بیرون آوردند و نمیدانم عاقبت کار من چه خواهد شد و این ها با من چگونه رفتار خواهند کرد .
حضرت رضا علیه السلام در سرخس
ابو نصر احمد بن حسین گوید: از پدرم شنیدم میگفت : از جده ام شنیدم که میگفت از پدرم شنیدم هنگامیکه امام رضا علیه السلام در زمان مأمون وارد نیشابور شد من مامور خدمت گذاری و اداره کارهای او شدم ، چون از نیشابور بیرون گردید من تا سرخس از وی مشایعت کردم .
پس از اینکه از سرخس بیرون شد در نظر داشتم تا مرو همراه او باشم ، بعد از اینکه یک منزل از سرخس دور شدیم سرخود را از کجاوه بیرون کرد و فرمود : ای بنده خدا بر گرد ، تو وظائفت را درباره ما انجام دادی با ما نيكو معاشرت کردی و مشایعت حد معینی ندارد .
راوی گوید : عرض کردم به حق جدت مصطفی و مرتضی و مادرت حضرت زهرا علیهم السلام حدیثی برای من بگو تا دلم آرام گیرد ، و من از خدمت شما بر گردم .
فرمود : از من حدیث طلب میکنی در حالیکه مرا از کنار قبر جدم رسول صلى الله علیه و آله بیرون آوردند و نمیدانم عاقبت کار من چه خواهد شد و این ها با من چگونه رفتار خواهند کرد .