امام مهربان علی بن موسی الرضا  ( صص 57-56 ) شماره‌ی 2525

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > شهادت امام رضا (عليه السلام) > تشييع جنازه

خلاصه

ابن شهر آشوب از موسی بن سیار می گوید: من با حضرت امام رضا بودم و آن حضرت به دیوارهای طوس نزدیک شده بود که صدای شیون و فغان شنیدم پی آن صدا رفتم، ناگاه به جنازه ای برخوردیم، چون نگاهم به جنازه افتاد دیدم سیدم پا از رکاب خالی کرد و از اسب پیاده شد و نزدیک جنازه رفت و او را بلند کرد و خود را به آن جنازه چسبانید سپس به من رو کرد و فرمود: ای موسی بن سیار هر کس جنازه دوستی از دوستان ما را مشایعت کند از گناهان خود بیرون شود مانند روزی که از مادر متولد شده است و هیچ گناهی بر او نیست و چون جنازه را نزدیک قبر بر زمین نهادند دیدم امام رضا به طرف میت رفت و مردم را کنار زد تا خود را به جنازه رسانید، سپس دست خود را به سینه او نهاد و فرمود ای فلان بن فلان بشارت باد تو را به بهشت بعد از این ساعت دیگر وحشت و ترسی برای تو نیست. من عرض کردم فدای تو شوم آیا این شخص میت را می شناسی و حال آنکه به خدا سوگند که این بقعه زمین را تا به حال ندیده و نیامده بودید؟ فرمود:ای موسی! آیا ندانستی که اعمال شیعه ما در هر صبح و شام بـر مــا عرضه میشود پس اگر تقصیری در اعمال ایشان دیدیم از خدا میخواهیم که او را عفو کند و اگر کار خوب از او دیدیم از خدا مسئلت می نماییم

متن

مشایعت جنازه توسط امام رضا

اگر مردم آگاهی و ایمان کامل داشته باشند که خداوند بر تمامی آنچه وجود دارد آگاهی دارد هیچگاه دست به خطا دراز نمی کنند. به راستی اگر آدمی به دریافتی درست از زندگی و بندگی دست یابد، بنای زندگی را بر بندگی و فرمانبرداری حق میگذارد و چنان عمل میکند که سراسر وجودش رنگی از بندگی و فرمانبرداری حق داشته باشد، کار و تلاش خورد و خوراک شادی و تفریح سیاست و مدیریت و... تنها در این صورت است که عمر تضییع نمی شود و تباه نمی گردد.

ابن شهر آشوب از موسی بن سیار می گوید: من با حضرت امام رضا بودم و آن حضرت به دیوارهای طوس نزدیک شده بود که صدای شیون و فغان شنیدم پی آن صدا رفتم، ناگاه به جنازه ای برخوردیم، چون نگاهم به جنازه افتاد دیدم سیدم پا از رکاب خالی کرد و از اسب پیاده شد و نزدیک جنازه رفت و او را بلند کرد و خود را به آن جنازه چسبانید سپس به من رو کرد و فرمود: ای موسی بن سیار هر کس جنازه دوستی از دوستان ما را مشایعت کند از گناهان خود بیرون شود مانند روزی که از مادر متولد شده است و هیچ گناهی بر او نیست و چون جنازه را نزدیک قبر بر زمین نهادند دیدم امام رضا به طرف میت رفت و مردم را کنار زد تا خود را به جنازه رسانید، سپس دست خود را به سینه او نهاد و فرمود ای فلان بن فلان بشارت باد تو را به بهشت بعد از این ساعت دیگر وحشت و ترسی برای تو نیست. من عرض کردم فدای تو شوم آیا این شخص میت را می شناسی و حال آنکه به خدا سوگند که این بقعه زمین را تا به حال ندیده و نیامده بودید؟ فرمود:

ای موسی! آیا ندانستی که اعمال شیعه ما در هر صبح و شام بـر مــا عرضه میشود پس اگر تقصیری در اعمال ایشان دیدیم از خدا میخواهیم که او را عفو کند و اگر کار خوب از او دیدیم از خدا مسئلت می نماییم.(منتهى الامال، ج ۲، ص ٣٤٢.)

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان