اخلاق و آداب معاشرت امام
امام رضا در اخلاق و آداب معاشرت همه ی مردم را فریفته مکارم اخلاقی خود نمودند و ثابت نمودند که از منبع علوم غیبی و کتب ربوی و روح کلی اخلاق و فضیلت آموخته و وارث فضایل نفسانی و سجایای ملکوتی آباء و اجداد و پیغمبر اکرم بوده است . امام در امانت داری نیز همچون جدش پیامبر بی نظیر و بی همتا بود. امانتداری او در حفظ و تبلیغ مسائل دینی از بارزترین نشانه های امانتداری آن حضرت بود.
این جملات توصیفات اخلاقی بسیار عالی امام رضا (ع) را آشکار می کند:
از مردم رو بر نمی گرداند بلکه آنان را با گرمی و لبخند استقبال می کرد.
هرگز سخن کسی را قطع نمی کرد ، بلکه اجازه می داد تا او صحبت کند و حرفش تمام شود.
از جمله اخلاق عالیه او این بود که هیچ وقت پایش را جلوی مقامی که با او نشسته بود در از نمی کرد بلکه مودب و منظم می نشست.
مادامی که معاشرین او تکیه نداده بودند بر چیزی تکیه نمی کرد.
- هیچ یک از ملازمان و غلامانش را با نام به صدا نمی زد، حتی اگر آنها با وی بد رفتاری کرده بودند
نسبت به آنها تکبر نشان نمی داد، بلکه هنگامی که برای غذا خوردن آماده می شد، با آنها می نشست و غذا می خورد.
بسیار نماز میخواند و شب را با نماز خواندن و تلاوت کتاب خدا سپری می نمود.
مال بسیار به فقیران می داد و در شبهای تاریک به آنها صدقه عطا می فرمود تا مبادا به وسیله ی آنها شناخته شود.
صص153
جلوه های رفتاری در سیره رضوی
امامان پاک ما در میان مردم و با مردم می زیستند و علما به مردم درس زندگی، پاکی و فضیلت می آموختند. آنان الگو و سرمشق دیگران بودند و با آن که مقام رفیع امامت آنان را از مردم ممتاز می ساخت ، برگزیده خدا و حجت او در زمین بودند در عین حال در جامعه حریمی نمی گرفتند و خود را از مردم جدا نمی کردند و به روش جباران انحصار و اختصاصی برای خود قائل نمی شدند و هرگز مردم را به بردگی و پستی نمیکشاندند و تحقیر نمی کردند. آنان نمونه بارز اسوه حسنه بوده و هستند. ابراهیم بن عباس میگوید هیچگاه ندیدم که امام رضا (ع) در سخن بر کسی جفا ورزد و نیز ندیدیم که سخن کسی را پیش از تمام شدن قطع کند. هرگز نیازمندی را که می توانست نیازش را برآورده سازد رد نمی کرد در حضور دیگری پایش را در از نمی کرد. هرگز ندیدیم به کسی از خدمتکاران و غلامانشان بدگوئی کند. خنده او قهقهه نبود بلکه تبسم بود. چون سفره غذا به میان می آمد همه افراد خانه حتی دربان را نیز بر سر سفره خویش می نشاندند و آنان همراه با امام غذا می خوردند شبها کم می خوابید و بیشتر بیدار بود و بسیاری از شبها تا صبح بیدار می ماند و به عبادت می گذراند. بسیار روزه می داشت و روزه سه روز در هر ماه را ترک نمیکرد. گویا منظور روزه پنجشنبه اول ماه و چهارشنبه وسط ماه و پنجشنبه آخر ماه است که پیشوایان معصوم (ع) فرموده اند کسی که اضافه بر روزه ماه مبارک رمضان در هر ماه این سه روز را روزه بگیرد مانند آنست که همه سال روزه باشد کار خیر و اتفاق پنهان بسیار داشت و بیشتر در شبهای تاریک مخفیانه به فقرا کمک می کرد.
محمد بن ابی عیاد می گوید فرش آن حضرت در تابستان حصیر و در زمستان پلاسی بود لباس او در خانه درشت و خشن بود اما هنگامیکه در مجالس عمومی شرکت می کرد لباسهای خوب و متعارف می پوشید و خود را می آراست شبی امام میهمان داشت در میان صحبت چراغ نقصی پیدا کرد، میهمان امام دست پیش آورد تا چراغ را درست کند، امام نگذاشت و خود این کار را انجام داد و فرمود: ما گروهی هستیم که میهمانان خود را به کار نمی گیریم. یکبار شخصی که امام را نمی شناخت در حمام از امام خواست تا او را کیسه بکشد امام (ع) پذیرفت و مشغول شد دیگران امام را بدان شخص معرفی کردند و او با شرمندگی به عذرخواهی پرداخت ولی امام بی توجه به عذر خواهی او همچنان کیسه می کشید و او را دلداری می داد که طوری نشده است. شخصی به امام عرض کرد به خدا سوگند هیچ کس در روی زمین از جهت برتری و شرافت پدران به شما نمی رسد امام فرمود: «تقوا به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگار آنان را بزرگوار ساخت مردی از اهالی بلخ می گوید: در سفر خراسان با امام رضا (ع) همره بودم. روزی سفره گسترده بودند و امام همه خدمتگزاران و غلامان حتی سیاهان را بران سفره نشاند تا همراه او غذا بخورند. من به امام عرض کردم، فدایتان شوم بهتر است اینان به سفره ای جداگانه بنشینند. فرمود: ساکت باش پروردگار همه یکی است، پدر و مادر همه یکی است و پاداش همه به اعمال است».
یاسر خادم امام می گوید امام رضا (ع) به ما فرموده بود اگر بالای سرتان ایستادم و شما را برای کاری طلبیدم و شما به غذا خوردن مشغول بودید بر نخیزید تا غذایتان تمام شود. به همین جهت بسیار اتفاق می افتاد که امام ما را صدا می کرد و در پاسخ او می گفتند: به غذا خوردن مشغولند و آن گرامی می فرمود: بگذارید غذایشان تمام شود. یکبار غریبی خدمت امام رسید و سلام کرد و گفت من از دوستداران شما و پدران و اجدادتان هستم. از حج بازگشته ام و خرجی راه تمام کرده ام اگر مایلید مبلغی را به من بدهید تا خود را به وطنم برسانم و در آن جا از جانب شما معادل همان مبلغ را به مستمندان صدقه خواهم داد. زیرا من در شهر خویش فقیر نیستم و اینک در سفر نیازمند مانده ام. امام برخاست و به اتاقی دیگر رفت و دویست دینار آورد و از بالای در دست خویش را فراز آورد و آن شخص را خواند و فرمود: این دویست دینار را بگیر و توشه راه کن و به آن تبرک بجوی و لازم نیست که از جانب من معادل آن صدقه بدهی .... » آن شخص دینارها را گرفت و رفت امام از آن اتاق به جای اول بازگشت. از ایشان پرسیدند چرا چنین کردید که شما را هنگام گرفتن دینارها نبیند؟ فرمود: تا شرمندگی نیاز و سؤال را در او نبینم .....
امامان معصوم و گرامی ما در تربیت پیروان و راهنمائی ایشان تنها به گفتار اکتفا نمی کردند و در مورد اعمال آنان توجه مراقبت ویژه ای مبذل می داشتند و در مسیر زندگی اشتباهاتشان را گوشزد می فرمودند تا هم آنان از بیراهه به راه آیند و هم دیگران و آیندگان بیاموزند. احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی که از بزرگان اصحاب اما رضا (ع) محسوب می شود، نقل می کند من با سه تن از یاران امام خدمتش شرفیاب شدیم و ساعتی نزد امام نشستیم. چون خواستیم بازگردیم امام به من فرمود: ای احمد تو بنشین همراهان من رفتند و من خدمت امام ماندم و سؤالاتی که داشتم بعرض رساندم و امام پاسخ می فرمودند تا پاسی از شب گذشت. خواستم مرخص شوم، فرمود: می روی یا نزد ما می مانی؟ عرض کردم هر چه شما بفرمائید. اگر بفرمائید بمان می مانم و اگر بفرمائید برو میروم فرمود؟ بمان و این هم رختخواب و به لحافی اشاره فرمود آنگاه امام برخاست و به اتاق خود رفت من از شوق به سجده افتادم و گفتم سپاس خدای را که حجت خدا و وارث علوم پیامبران در میان ما چند نفر که خدمتش شرفیاب شدیم تا این حد به من محبت فرمود. هنوز هم در سجده بودم که متوجه شدم امام به اتاق من بازگشته است برخاستم حضرت دست مرا گرفت و فشرد و فرمود: ای احمد امیر مؤمنان (ع) به عیادت صعصعه بن صوحان که از یاران ویژه آن حضرت بود رفت و چون خواست برخیزد فرمود ای صعصعه از این که به عیادت تو آمده ام به برادران خود افتخار مکن عیادت من باعث نشود که خود را از آنان برتر بدانی از خدا بترس و پرهیزگار باش . برای خدا تواضع و فروتنی کن خدا تو را رفعت میبخشد ) امام (ع) با این عمل و سخن خویش هشدار داده است که هیچ عاملی جای خودسازی و تربیت نفس و عمل صالح را نمی گیرد و به هیچ امتیازی نباید مغرور شد حتی نزدیکی به امام و عنایت و لطف آن بزرگوار نیز نباید وسیله فخر و مباهات و احساس برتری بر دیگران گردد.
صص164-166