سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > تعامل مامون با امام (عليه السلام) > هديه دادن مامون به امام
مأمون برای امام رضا علیه السلام جاریه ای فرستاد چون او را نزد آن حضرت آوردند کنیزک اثر پیری و موی سفید در آن حضرت پدیدار شد چون حضرت آن را دید او را به مأمون باز گردانید و این ابیات را برای او نوشت: پیری و موی سفید خبر مرگ مرا به من داد و نزد پیری عاقل به تحقیق پند می گیرد جوانی به سوی نهایت خود پشت کرد پس نمیبینم که او به موضع خود باز گردد زود باشد که بر جوانی بگریم و بر او زمانی در از نوحه کنم و سوی خود بخوانمش شاید اجابت کند و هیهات جوانی که از دست رفت باز نیاید نفس دروغ اندیش مرا در آرزوی او می افکند و بترسانید و برهانید زنان با جمال را سفیدی سر من و هر که دیر بماند و بقای او امتداد یابد پیر گردد میبینم که زنان سفید نیکو از من کناره میگیرند و در هجران ایشان مرا نصیب و بهره است، پس اگر جوانی رفت در حالتی که دوست بود پیری هم دوست من است زود باشد با او همراهی کنم به تقوای خدا تا میان ما اجل نزدیک جدا افکند
هدیه مأمون به امام رضا
مأمون برای امام رضا جاریه ای فرستاد چون او را نزد آن حضرت آوردند کنیزک اثر پیری و موی سفید در آن حضرت پدیدار شد چون حضرت آن را دید او را به مأمون باز گردانید و این ابیات را برای او نوشت:
پیری و موی سفید خبر مرگ مرا به من داد و نزد پیری عاقل به تحقیق پند می گیرد جوانی به سوی نهایت خود پشت کرد پس نمیبینم که او به موضع خود باز گردد زود باشد که بر جوانی بگریم و بر او زمانی در از نوحه کنم و سوی خود بخوانمش شاید اجابت کند و هیهات جوانی که از دست رفت باز نیاید نفس دروغ اندیش مرا در آرزوی او می افکند و بترسانید و برهانید زنان با جمال را سفیدی سر من و هر که دیر بماند و بقای او امتداد یابد پیر گردد میبینم که زنان سفید نیکو از من کناره میگیرند و در هجران ایشان مرا نصیب و بهره است، پس اگر جوانی رفت در حالتی که دوست بود پیری هم دوست من است زود باشد با او همراهی کنم به تقوای خدا تا میان ما اجل نزدیک جدا افکند.(۱. همان، ص ۲۹۲)