مجموعه مقالات برگزیده شش دوره جشنواره سراسری مدیحه سرایی و چاووشی خوانی رضوی  ( صص 119-84 ) شماره‌ی 2582

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > امامت امام رضا (عليه السلام) > علم امام رضا (عليه السلام)

خلاصه

به امام عرض کردم درباره ی شما سخن بزرگی شنیدم که شما همه علم حلال و حرام و همه دانشی را که بر اثر گذشت زمان حاصل می شود می دانید. امام ساکت شد. وقتی خواستم از محضر امام حرکت کنم دستم را گرفت و فرمود: همه ی علم حلال و حرام و همه ی دانشی را که در مسیر زندگی بشر در طول تاریخ پیدا میشود میدانیم . امام علی علیه السلام بارها و بارها حسرت میخورد که سینه او از علم موج میزند؛ اما کسی از آن بهره ای نمی برد چون عوام هستند. لذا حضرت فریاد میزند و می فرماید: هر چه می خواهید از من بپرسید قبل از آنکه مرا از دست بدهید و نیز فرمود: ای مردم پیش از آنکه مرا از دست بدهید از من بپرسید زیرا من راههای آسمانها را بیش از راههای زمین می دانم پیش از آنکه فتنه ها برانگیزد و عنان گسیخته گام بر نهد و خردهای اهلش را از بین ببرد

متن

بخش اول: مباحثی پیرامون علم و دانش امام

پیش از ورود به بحث اصلی نوشتار ضروری به نظر میرسد ابتدا مباحثی پیرامون این مساله مورد بحث و بررسی قرار گیرد:

الف . مفهوم شناسی

شناخت مفاهیم کلیدی در بحث سیره علمی امام رضا ما را در درک بهتر از منظور حضرت 

84

رهنمون خواهد ساخت عمده ی کلمات کلیدی که در اینجا یافت می شوند عبارتند از:

سیره

«سیره» بر وزن «فعله» از ماده ی «سیر» گرفته شده و سیر به معنای حرکت و راه رفتن است و سیره به نوع راه رفتن و سبک آن گفته میشود. همچنین بمعنای طریقه، سنت، حالت، هیات و روش هم آمده است زبیدی تاج العروس، ج ۳، ص ۲۸۷].

 چنانکه از مفهوم لغوی سیره بر می آید این واژه نوع رفتار و سبک و متد و معیار سیر را بیان می کند خواه صحیح باشد یا غلط زشت باشد یا زیبا سودمند باشد یا زیان آور

. علم

در لغت این واژه را به معنای دانش آگاهی اطلاع، حقیقت، معرفت، یقین و ادراک تعبیر کرده اند [ حسن انوری فرهنگ روز سخن، ص ۸۳۲ و در اصطلاح نیز علم را به معنای چیزی که حقیقت و معلومی را برای ما کشف کند معنا کرده اند آیت الله جوادی آملی، علم و دین، ص ۷ و در جای دیگر نیز آمده است علم یعنی ادراک قطعی مطابق با واقع یا ادراک شی از حقیقت خودش راغب اصفهانی ، المفردات، ص ٣٤٣]. 

حال در باب هویت و تعریف کامل از این واژه در طول تاریخ مطالب و مباحث متنوعی از سوی اندیشوران و متفکران ارائه گردیده است. گروهی علم را مطلق آگاهی معنا می کنند، بعضی صرف علوم تجربی و برخی دانشهای کاربردی پیشینیان آن را به گونه ای معنا می کردند و پسینیان به گونه ای دیگر ولی در مجموع می توان دو رویکرد اساسی را در این باب برشمرد رویکرد اول به علم رویکردی تجریدی و مطلق نگر به علم می باشد. این رویکرد معتقد است که مطلق علم دارای ارزش میباشد. در مقابل رویکرد دیگر علوم را کاربردی دانسته و کاربرد آنها را در مجموعه ای بزرگ اما واحد بر محور یک جهت تحلیل می نماید. در این نگاه کاربردی بودن مفهوم عام تر از استعمال رایج آن است؛ یعنی تنها به نتایج به دست آمده از علوم حسی کاربردی اطلاق نمی شود بلکه کلیه علوم از آن جا که لزوما به صورت مستقیم و غیر مستقیم برای حل مشکلات و رفع نیازها به کار گرفته می شوند، ابزاری و کاربردی محسوب میشوند علوم یا در توسعه عبودیت و جریان ولایت الهیه در تمام شئون حیات که نتیجه آن شکلگیری تمدن اسلامی است کاربرد دارند یا در خدمت توسعه حرص به دنیا و ساخت تمدن مادی به کار گرفته می شوند.

ه دانش

در لغت واژه دانش چنین معنا شده است: «دانستن علم و معرفت محمد معین، فرهنگ فارسی، ج ۲، ص ١٤٩٠].

در جای دیگر نیز دانش را به معنای مجموعه ی اطلاعات یا آگاهی ها درباره ی یک پدیده که از طریق آموختن تجربه یا مطالعه بدست می آوریم و علم تعبیر کرده اند فرهنگ روز سخن، ص ٥٢٠].

85

ب . اهمیت و فضیلت علم و دانش

فضیلت و شرافت علم و دانش و ارزش و آموختن آن بر کسی پوشیده نیست؛ چرا که در آموزه های اسلامی ما دستور موکد به یادگیری و سرعت در طلب علم و دانش سارعوا فی طلب العلم [حر عاملی، وسائل الشيعه، ج ۲۷، ص ۹۸ وارد شده و از بین تمامی خصلتها و صفات تنها یادگیری و اموری مانند معرفت، تفکر تذکر تامل و تدبر مختص به انسانهاست و به خاطر همین علم و معرفت خداوند متعال آدم را بر ملائکه ها برتری داده و دستور به سجده و احترام خاص میکند. بنابر این دانش و شناخت در پیشرفتهای مادی و معنوی بهترین قرین کمک کننده و دوست هر انسانی بوده و آن را به سعادت و زندگی ابدی رهنمون میباشد؛ چرا که علم و دانش همراه با عمل و تزکیه زندگی بخش است. از این رو علم و دانش از دیدگاههای مختلف مورد اهمیت و توجه قرار گرفته است که عبارتند از:

. قرآن

در قرآن کریم اهمیت علم و دانش از دو منظر مورد توجه واقع شده است:

۱. فضیلت علم

خداوند علم را علت کلی برای آفرینش عالم و همه ی آفریده ها عنوان نموده و این بیان در فضیلت و جلال علم کافی است. خداوند در قرآن که یادآور بینش خردمندان است، در این رابطه می فرماید: «الله الذي خلق سماوات و من الأرض مثلهن يتنزل الأمر بينهن لتعلموا ان الله على كل شي قدير و ان الله قد احاط بكل شی علما؛ خدا آن کسی است که هفت آسمان را آفرید و مانند آن از هفت طبقه زمین خلق فرمود و امر نافذ خود را در بین هفت آسمان و زمین نازل می کند تا بدانید که خدا بر هر چیز تواناست و به احاطه ی علمی بر همه ی امور آگاه است [ طلاق ٫۱۲] . نکته ی قابل توجه در آیه این است که ارزش علم و دانش تا آن جاست که علت خلق عالم را مربوط به این مساله میداند؛ پس این امر بهترین دلیل بر شرافت و بزرگی علم است خصوصا علم توحید که اساس همه ی علوم و مدار همه ی معارف است و بعد از آفرینش انسان و خارج نمودن وی از تاریکیها به سوی روشنایی وجود، ابتدا به واسطه علم بر او منت نهاده؛ چنانکه در اولین سوره ای که بر حضرت محمد (ص) نازل کرده است چنین می فرماید: «اقرا باسم ربك الذي خلق خلق الانسان من علق اقرا و ربک الاكرم الذي علم بالقلم. علم الانسان ما لم يعلم ای رسول گرامی برخیز و قرآن را به نام پروردگارت که آفریننده ی عالم است بر خلق قرائت کن آن خدایی که انسان را از خون بسته که تحول نطفه است) آفرید. بخوان قرآن را و بدان که پروردگار تو کریمترین کریمان عالم است. آن خدایی که بشر را علم نوشتن به قلم آموخت و به آدم آنچه را نمی دانست به الهام خود تعلیم داد [ علق ٫۵-۱]. در این آیه پروردگار با یادآوری نعمت آفرینش نعمت علم را دقیقا پس از نعمت ایجاد می آورد؛ بنابراین اگر چیز دیگری در اینجا ارزش آن را می داشت که خداوند بوسیله ی آن بر آدمی 

86

منت بگذارد یا به عبارتی نعمتی که شایستگی برابری با نعمت آفرینش را داشته باشد، وجود می داشت قطعا آورده می شد و ما می بینیم که تنها علم این شایستگی را دارد که به این صفت مخصوص گردد و آغازین کلام کتاب هدایت باشد.

۲ . فضیلت عالم

خداوند سبحان، گرایش به حق و پذیرش آن را مبتنی بر بیداری و پندپذیری قرار داده و بیداری را نیز در خشیت و بیمناکی از حضرت حق دانسته و به لحاظ اهمیت آن را در علما و دانشمندان منحصر کرده است:

سيذكر من يخشی البته هر که خدا ترس باشد به این تذکر پند میگیرد [اعلی ۱۰]. در اینجا خداوند از علم با اسم حکمت یاد کرده و از آن به بزرگی نام برده است، چنانکه فرموده: «خدا فیض و دانش و حکمت را به هر که بخواهد عطا کند و هر که را به حکمت و دانش رساند درباره ی او مرحمت بسیار فرموده [بقره ٫ ۲٦٩ و نیز دانشمندان را برتر از سایرین قرار داده و می فرماید: «هل يستوى الذين يعلمون والذين لا يعلمون انما يتذكر اولوا الالباب؛ آیا آنان که اهل دانش هستند با مردم جاهل یکسانند؟ هرگز یکسان نیستند؛ منحصرا خردمندان عالم متذکر این مطلبند [زمر ٫۹] همچنین ارزش عالمان و دانشمندان تا آن جاست که خداوند در قرآن نام آنها را در کنار نام خود و ملائکه آورده است: شهد الله انه لا الا اله هو والملائكه و اولوا العلم؛ خدا به یکتایی خود گواهی میدهد که جز ذات اقدس او خدایی نیست و فرشتگان و دانشمندان نیز به یکتایی او گواهی می دهند [آل عمران ٫ ۱۸] و با این آیه بر بزرگداشت علما افزوده است: «ای پیامبر ا بگو: تنها گواه بین من و شما خدا و عالمان حقیقی به کتاب خدا خواهند بود [ رعد ٫٤٣] و نیز « يرفع الله الذين امنوا منكم والذين أوتوا العلم درجات؛ خداوند عالمان و ایمان داران را ترفیع درجه می دهد مجادله ٫۱۱ و باز هم در رابطه با ارزش عالمان و فضیلت و برتری آنان می فرماید: «و فوق كل ذي علم عليم برتر از هر صاحب علمی عالمی است [ یوسف ٫٧٦]

سیره و سنت

علاوه بر قرآن کریم در رابطه با اهمیت و فضیلت علم و دانش در سیره و سنت معصومین (ع) نیز احادیث و روایات فراوانی از سه دیدگاه مشاهده می شود: 

دیدگاه نخست ارزش و جایگاه علم پیامبر اکرم (ص): هر که دانش بیاموزد، مانند کسی است که روز را روزه دار است و شب را تا صبح به عبادت می پردازد هر بخشی از علم که فرد یاد می گیرد، برای او بهتر است از اینکه به قدر کوه ابوقبیس طلا در راه خدا انفاق کند شیخ کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۱۶۸] و نیز می فرمایند: هر کس به جستجوی علم برخیزد و آن را بیابد دو نیمه ی پاداش را دریافت میکند و هر کس بجوید ولی در نیابد، نیمی از پاداش را دریافت میدارد همان، ص ۱۸۰ و باز هم فرمودند: هر کس از خانه اش در پی دانش بیرون رود، خدا برایش راهی بسوی بهشت می گشاید نهج الفصاحه، ص ١٦١].

87

علی (ع): دانش زیبایی و جمالی است که پوشیده نیست و قوم و خویشی است که قطع صله نمیکند عبد الواحد الامدی، غرر الحکم و دررالکلم، ج ۲، ص ۱۹۹۱ و در جای دیگر نیز ایشان خطاب به کمیل فرمودند: ای کمیل علم از مال بهتر است؛ علم از تو حراست می کند، حال آنکه مال را تو باید نگهداری کنی علم بر زندگانی و رفتار تو حاکم است ولی مال را آنگونه که تو بخواهی صرف میکنی مال با بخشیدن کاستی می یابد اما علم را هر چه بیاموزی و نشر بدهی پربارتر می گردد اصول کافی، ج ۱، ص ٤٠].

امام رضا (ع) نیز در پاسخ به شخصی که از ارزش علم و دانش از ایشان پرسید، فرمودند: پدرم علی (ع) که درود خدا بر او باد فرمود: «علم گنج بزرگی است که تمام شدنی نیست، دانش پناهگاه برترین سرمایه بهترین راهنما و بالاترین فضیلتها و ارزش هاست؛ هیچ عزتی بلندتر و شریف تر از علم نیست و از دانش بهره برگیر، چرا که اگر بی نیاز باشی تو را بیاراید و اگر تنگدست باشی تو را روزی رساند.... این شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۲۸۰].

دیدگاه دوم: توصیه و تاکید به فراگیری علم و دانش برای همگان 

از منظر پیامبر اکرم (سنت) و نیز ائمه معصومین (سیره) فراگیری علم و دانش امری ضروری است و مختص به گروه خاصی نیست چنانکه در فرمایشات این بزرگواران این امر به خوبی نمایان است. از باب نمونه:

 پیامبر اکرم (ص): طلب العلم فريضه على كل مسلم؛ آموختن علم بر هر مسلمانی واجب و ضروری است غزالی، احیاء العلو مالدین، ج ۱، ص ۱۱۰ و نیز می فرمایند: «اطلبوا العلم من المهد الى اللحد؛ ز گهواره تا گور دانش بجوی [نهج الفصاحه، ص ٣٣٦ و باز هم در رابطه با این مساله مهم فرمودند: «اطلب العلم و لو بالصین؛ دانش بجوی هر چند در چین باشد وسائل الشيعه، ج ۲۷، ص ۲۷]. حضرت علی: اكتسبوا العلم، يكسبكم الحياه؛ کسب کنید علم را تا کسب کند برای شما زندگی را [غرر الحكم و درر الكلم، ص ١٥٠].

دیدگاه سوم: ارزش و جایگاه عالم

پیامبر اکرم (ص): دانشمندان در زمین مانند ستارگانند در آسمان که با کمک آنها در تاریکیهای خشکی و دریا هدایت صورت می پذیرد و اگر این ستارگان خاموش گردند، امکان گمراه شدن زیاد می شود [تحف العقول، ص ۲۱۰]. 

امام جعفر صادق (ع) با مرگ یک عالم پرهیزگار شکافی در دیواره اسلام پدید می آید که با هیچ چیز دیگری پر نمی گردد همان] 

امام کاظم (ع) هرگاه عالمی پرهیزگار از دنیا رخت بر می بندد، فرشتگان آسمان، زمینی که عالم بر روی آن خدا را عبادت میکرده درهای آسمان که کارهای نیکش از آن بالا 

88

می رفته همه و همه برای او می گریند و سوگواری میکنند؛ چون عالمان پرهیزگار دژ مستحکم اسلامند و از مرزهای تعالیم اسلام حفاظت میکنند همان طور که به دور شهرها برای محافظت در ساخته می شود تحف العقول، ص ۲۹۵ و در روایت دیگری آمده است که او قروا من تعلمون منه العلم و وقروا من تعلمونه العلم كکسی را که از او علم می آموزید احترام و تکریم کنید و نیز کسی را که به او علم می آموزانید محترم و گرامی دارید علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ٧٤ ، ص ٥٧ و در جای دیگر از رسول اکرم (ص) نقل شده است: «هر کس یک مساله و موضوعی را به مسلمانی بیاموزد به راستی مالک و صاحب اختیار او شده است همان، ج ۲، ص ٤٤] بنابراین با توجه به آنچه تا بحال پیرامون اهمیت و فضیلت علم و دانش در قرآن و سیره و سنت معصومین بیان شد میتوان دریافت که علم و دانش موجب پاداش، رهایی از آتش به منزله عبادت سبب قرب و احترام، هدف رسالت، باعث خشنودی خداوند و .... دانسته شده است.

کتابهای الهی و حکمت های پیشین

ارزش علم و دانش تنها به اسلام منحصر نمی باشد بلکه در کتابهای الهی و حکمتهای پیشین نیز این مساله را میتوان یافت خداوند در تورات به حضرت موسی (ع) می فرماید: .... حکمت و دانش را بیاموز و بدان عمل کن زیرا من علم و حکمت را در قلب کسی جای نمی دهم مگر آنکه قصد آموزش وی را داشته باشم پس آن را به دیگران نیز آموزش بده تا بدینوسیله در هر دو جهان بزرگوار گردی محمدی ری شهری منتخب میزان الحکمه، ج ۲، ص ٧٢٥] 

در زبور حضرت داود نیز آمده است: «ای داود به عالمان و راهبان بنی اسرائیل بگو در میان اصناف مردم با پرهیزگاران معاشرت کنید؛ اگر پرهیزگاری نیافتید پس با دانشمندان همنشین باشید اگر دانشمندی نیز نیافتید با افراد عاقل و صاحب درک معاشرت کنید؛ چون تقوا، علم و عقل سه درجه است که هیچکدام آنها را در فردی که قصد نابودی و هلاک وی را داشته باشم، قرار نمی دهم گفته شده مقدم داشتن تقوا بر علم در روایت قبل به این دلیل است که تقوا بدون علم به دست نمی آید. ضمنا دلیل تقدم علم بر عقل هم این است که عالم حتما عاقل هم هست ولی عکس آن همیشه صادق نیست شهید ثانی ، منيه المريد، ص ٣٠].

 در انجیل نیز خداوند فرمود: «وای بر آن کسی که بر کسب علم توانایی داشته باشد ولی به آن نپردازد؛ چگونه با جاهلان در آتش وارد خواهد شد؟ با این که می توانسته از آنان نباشد علم اگر موجب رستگاری تان نگردد، قطعا ما یه بدبختی شما نمی شود؛ اگر شما را فرا نبرد فرو نخواهد آورد؛ اگر بی نیازتان نکند محتاجتان هم نخواهد کرد اگر سودی به شما نرساند قطعا ضرر هم نمی رساند نگویید می ترسیم که علم را بیاموزیم ولی قادر به عمل کردن به آن نباشیم بلکه اینطور بگویید: امید داریم تا بیاموزیم و عمل کنیم بدانید که علم از صاحبش شفاعت میکند و بر خداوند فرض است که شفاعت وی را بپذیرد و مقام علم را خوار ندارد.

89

خداوند در قیامت می فرماید ای دانشمندان گمان شما به پروردگارتان چگونه است؟ عرض می کنند: «این که بر ما رحم آورد و ببخشاید پس می فرماید همین گونه انجام می دهم. من حکمت و دانشم را در سینه های شما به ودیعت ننهاده ام تا برایتان شری اراده نمایم، بلکه این ودیعه نشان خیر و صلاحی است که برایتان اراده کرده ام پس با سایه رحمت من به میان بندگان شایسته ام در بهشت و پردیسم قدم گذارید و نیز در انجیل آمده: «ای عیسی دانشمندان را بزرگ شمار و برتری ایشان را دریاب از آن رو که من ایشان را بر همه ی آفریده هایم به جز انبیا و فرشتگان الهی برتری داده ام آن هم برتریی همانند برتری خورشید بر ستارگان همانند برتری دنیای پسین بر این جهان مادی و همچون برتری خودم بر همه ی اشیا. حضرت مسیح (ع) می فرماید: «هر کس علم بیاموزد و به جای آورد در ملکوت آسمانها بزرگ شمرده میشود منيه المريد، صص ۳۱-۳۰]. 

و در حکمت قدیم حضرت لقمان نیز به فرزندش توصیه میکند «فرزندم در روزها و شبها و ساعات خود نصیب و بهره ای در طلب علم قرار بده چرا که در تضییع و از بین رفتن علم مانند ترک علم چیزی وجود ندارد [بحار الانوار، ج ١٣، صص ٤١٦-٤١٥].

ج . علم و دانش امام

شکی نیست که علم یکی از مصادیق فیض الهی است و برخورداری از از ع علم و دانش و آگاهی به همراه عبادت انسان را به خدا می رساند از این رو خداوند علم را آفرید، آن را به پیامبران داد به واسطه پیامبران به امامان و پس از آن اندکی از همین علم را در اختیار مردم قرار دادند. ابوبصیر از امام باقر (ع) و هارون بن همزه از امام صادق (ع) ذیل آیه ی شریفه «بل هو آيات بينات في صدور الذين أوتوا العلم نقل میکنند که امام فرمود: «ايانا عنى الائمه من آل محمد (همان، ج ۲۳، ص ۱۹۱] نیز ذیل آیه شریفه «و من عنده علم الكتاب امام صادق فرمود: «ايانا عنى وعلى اولنا و افضلنا و خيرنا بعد النبي [ همان].

 علی بن ابراهیم قمی در تفسیر آیه شريفه قال الذين أوتوا العلم ان الخزى اليوم والسو على الكافرين [ نحل ٫ ۲۷] اهل علم و دانش اظهار کنند که امروز ذلت و خواری عذاب به کافران اختصاص دارد، فرمود: «الذین اوتوا العلم هم الائمه منظور از او توا العلم امامان هستند [بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۱۹۱].

ابن ابی عمیر میگوید امام باقر (ع) فرمود: پیامبر (ص) افضل الراسخین در علم بود، او آنچه از طرف خداوند نازل شد همراه با تاویل و تفسیر و تنزیل آن را می دانست و هر چه خداوند به او آموخت از تاویل و تفسیر و تنزیل او به جانشینان خود آموخت و جانشینان او همه یافته های خود را به واسطه پیامبر (ص) آموختند. من به امام عرض کردم درباره ی شما سخن بزرگی شنیدم که شما همه علم حلال و حرام و همه دانشی را که بر اثر گذشت زمان حاصل می شود می دانید. امام ساکت شد.

90

وقتی خواستم از محضر امام حرکت کنم دستم را گرفت و فرمود: همه ی علم حلال و حرام و همه ی دانشی را که در مسیر زندگی بشر در طول تاریخ پیدا میشود میدانیم همان، ص ٢٤٥]. امام علی (ع) بارها و بارها حسرت میخورد که سینه او از علم موج میزند؛ اما کسی از آن بهره ای نمی برد چون عوام هستند. لذا حضرت (ع) فریاد میزند و می فرماید: «هر چه می خواهید از من بپرسید قبل از آنکه مرا از دست بدهید و نیز فرمود: «ای مردم پیش از آنکه مرا از دست بدهید از من بپرسید زیرا من راههای آسمانها را بیش از راههای زمین می دانم پیش از آنکه فتنه ها برانگیزد و عنان گسیخته گام بر نهد و خردهای اهلش را از بین ببرد [ همان ، ج ۲۳، ص ۱۹۳].

د. مبانی علم و دانش ائمه

مبانی علم و دانش ائمه عبارتند از:

. عقل

احکام و قوانین دین که بر پیامبر نازل شده مخصوص دوران کوتاه رسالت آن حضرت نیست، بلکه آمده تا برای همیشه باقی بماند و در دسترس انسانها باشد و به همین جهت در زمان فقدان پیامبر وجود امام معصوم، ضرورت دارد تا همه ی احکام و قوانین دین نزدش محفوظ بماند، از آنها پاسداری کند در تبلیغ آنها کوشا باشد جلوی انحرافات و بدعت ها را بگیرد. بنابر این ،امام حافظ معارف و احکام دین و به تعبیر احادیث، خزینه دار علوم نبوت است و اگر جز این بود، دین کامل نبود و الطاف الهی عقیم و ابتر بود. از سوی دیگر، پیامبر ، مجری احکام و قوانین اجتماعی اسلام بود و بدین طریق کشور اسلامی را اداره میکرد و به حل مشکلات مردم می پرداخت بعد از پیامبر این مسئولیت بزرگ بر عهده ی امام افتاد. بنابراین باید به همه ی احکام و قوانین اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی قضایی اسلام، عالم باشد تا بتواند آنها را به اجرا گذارد، نیازهای جامعه را تامین کند به مشکلات پاسخ دهد. اگر امام و حاکم مسلمانان عالم به احکام واقعی اسلام نباشد امکان دارد در اداره ی کشور، احکام و قوانین غیر اسلامی مورد استفاده واقع شود و در این صورت چنین حکومتی، حکومت کامل اسلامی که خواسته شریعت است نخواهد شد و امت اسلام از مزایای حکومت عدل اسلامی، محروم خواهد شد.

. حديث

در احادیث فراوان نیز علم به معارف و احکام و قوانین دین به عنوان یکی از شرایط ضروری امام به شمار رفته است. امام رضا (ع) با استناد به فرمایش علی (ع) می فرماید: «شما می دانید، شخص بخیل نمیتواند بر ناموس و جان و اموال و احکام مردم ولایت داشته باشد و امامت مسلمانان را بر عهده بگیرد؛ زیرا بر غصب اموال آنان حریص خواهد شد. شخص جاهل نیز نمی تواند ولی مسلمانان باشد؛ زیرا با جهل خود آنان را گمراه می کند. شخص تندخو نیز نمی تواند ولی مسلمانان باشد؛ زیرا از مردم جدا خواهد شد.... رشوه گیر نیز لیاقت ولایت را 

91

ندارد؛ زیرا حقوق افراد را تضییع میکند و در اجرای حدود الهی توقف خواهد کرد. کسیکه سنت الهی را اجرا نمیکند نیز شایستگی ولایت را ندارد؛ زیرا با تعطیل سنت، امت را به هلاکت می افکند اصول کافی، ج ۱، ص ۲۰۲]

 همچنین امام رضا (ع) در حدیث مفصلی فرمود: «همانا خدای متعال به پیامبران و امامان توفیقاتی را عطا میکند که به دیگری داده نمی شود. پس علم آنان بالاتر از علم اهل زمانشان خواهد بود.... هنگامی که خدای عزوجل بنده ای را برای امور بندگانش برگزید، شرح صدری به وی عطا میکند و چشمه های حکمت را در قلبش جاری می سازد و علوم را همواره به او الهام می کند. پس بعد از آن از جواب هیچ سوالی ناتوان نخواهد بود و در گفتن حق سرگردان نمی گردد همان ]

ه . منابع علم و دانش امامان 

پیامبر ، علوم خود را از طریق وحی و از جانب خدا دریافت میکرد ولی مسلمانان، وحی تشریعی را از مختصات پیامبر میدانند و با ارتحال پیامبر گرامی اسلام - که خاتم پیامبران است - وحی قطع شد؛ چنانکه به این امر در احادیث نیز اشاره شده است: 

امیر المومنین فرمود: ارسله على حين فتره من الرسل و تنازع من الالسن، فقفى به الرسل و ختم به الوحی؛ خدای متعال پیامبرش را در زمان فترت و اختلاف اقوام فرستاد، به وسیله ی او رسالت به اتمام رسید و وحی خاتمه یافت نهج البلاغه، خطبه ۱۲۹].

با توجه به این قبیل احادیث و اینکه انقطاع وحی یکی از مسائل ضروری نزد مسلمانان است، باید بگوییم امامان معصوم در علم به احکام و قوانین و حیانی شریعت اسلام، به طور مستقیم از وحی بهره نمی گرفتند بلکه از منابع و راههای دیگر کسب دانش می کردند. منابعی که ائمه (ع) علوم خود را از آن بدست می آوردند عبارتند از:

. سنت

علیرغم دوران کوتاه رسالت پیامبر اکرم (ص) که بیشتر از ۲۳ سال به طول نینجامید، اما تمامی شواهد و قرائن این امر را اثبات می نمایند که پیامبر اکرم (ص) پس از خود دین اسلام را ناقص نگذاشته بلکه مجموع احکام و قوانین مورد نیاز مردم را به وسیله ی وحی از جانب خدای متعال دریافت کرده و به تدریج و در فرصتهای مناسب به مسلمانان ابلاغ نموده تا به وظایف خویش آشنا شوند و به آنها عمل کنند مسلمانان نیز غالبا منتظر نزول وحی و استماع سخنان و حیانی پیامبر اکرم (ص) بودند و نسبت به آنها عنایت ویژه ای مبذول می داشتند، اما غالبا در حد شنیدن و به کار بستن بود و عنایت چندانی به حفظ عین کلمات پیامبر و نقل آنها برای دیگران به عنوان حدیث نداشتند. البته در میان اصحاب کسانی هم بودند که به حفظ کلمات و ضبط آنها به منظور نقل برای دیگران به عنوان حدیث و وحی آسمانی داشتند و حتی تعدادی از آنان که خواندن و نوشتن را می دانستند همه ی آن چه را می شنیدند یا بعض

92

 آنها را در الواحی که در آن زمان مرسوم بود، ثبت و ضبط می کردند تا برای خودشان و دیگران باقی بماند. البته این مقدار برای بقای معارف و احکام و قوانین گسترده ی اسلام در طول تاریخ، کافی نبود؛ زیرا:

 ۱ تعداد این افراد زیاد نبودند . افراد با سواد در آن زمان چندان زیاد نبودند . همه ی آنان و در همه زمانها در حضور پیامبر نبودند تا وحی را بشنوند، بلکه در سفر یا بیماری یا در حال تامین معاش یا رفع گرفتاریهای دیگر بودند . بسیاری از آنان دارای حافظه ای قوی نبودند تا بتوانند مطالب را فرا گیرند و عین آنها را ضبط کننده بسیاری از مسائل، برایشان پیش نمی آمد تا از پیامبر سوال کنند . برای ضبط و حفظ آنها احساس مسئولیت نمی کردند ۷ مسلمانان، غالبا در شرایط بسیار دشواری زندگی میکردند و با مشکلات زیادی از قبیل شکنجه و آزار مشرکان، هجرت به حبشه حصر اقتصادی پناه بردن به شعب ابو طالب در مکه و در نهایت هجرت به مدینه از ترس ترور مشکل مسکن تامین معاش حمله ی مداوم دشمنان و آماده باش مسلمانان برای دفاع .... مواجه بودند. پیامبر اکرم (ص) به خوبی می دانست که با توجه به اوضاع و شرایط بحرانی آن زمان و مشکلات موجود اکثر مسلمانان آمادگی ندارند تا احکام و قوانین و شریعت و علوم و معارف اسلام را به طور کامل ثبت و ضبط کنند تا برای مسلمانان بعد از خودشان و در طول تاریخ باقی بماند. به همین جهت برای حل این مشکل چاره اندیشی کرد و با وحی الهی تصمیم گرفت مجموع علوم و معارف و احکام و قوانین اسلام را که از طریق وحی دریافت می کرد در جایگاه امنی که از خطا و اشتباه و نسیان مصونیت دارد، ذخیره کند. آن جایگاه امن قلب نورانی علی بن ابیطالب (ع) بود. چون پیامبر با الهام الهی از این مشکلات آگاه بود، این امر حیاتی و مهم را از آغاز نبوت شروع کرد و تا هنگام رحلت ادامه داد. در همه جا و در همه حال از فرصتها استفاده میکرد و علوم نبوت را به وی منتقل می ساخت. علی (ع) هم این مسئولیت سنگین را پذیرفت و در حفظ آنها کوشا بود. ایشان در این رابطه از استعداد ذاتی و تاییدات الهی برخوردار بود. گواه مطلب احادیثی است که در کتب ثبت شده است. از باب نمونه ابن عباس می گوید پیامبر اکرم (ص) فرمود: وقتی در محضر خدای متعال قرار گرفتم با من سخن گفت و مناجات کرد. پس آنچه را شنیدم به علی یاد دادم پس علی باب علم من است قندوزی حنفی ینابیع الموده، ص ۷۹ اما در این میان هر چند حضرت علی (ع) از خطا و اشتباه و نسیان معصوم بود و در حفظ احادیث نیازی به نوشتن نداشت ولی پیامبر گرامی اسلام به وی دستور داده بود که احادیث را در کتابی بنویس تا برای ائمه در طول تاریخ باقی بماند؛ از مهم ترین این کتابها میتوان به کتاب علی»، «صحیفه» و «جامعه» اشاره نمود که از طریق ارث به سایر امامان منتقل شد و در نقل احادیث از آنان استفاده نمودند. چنانکه علی (ع) در این زمینه از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده که فرمود: «یا علی! آنچه را برای تو میگویم، بنویس عرض کردم یا رسول الله میترسی فراموش کنم؟ فرمود: از این جهت ترس ندارم؛ زیرا از خدا خواسته ام که تو را حافظ علوم قرار دهد، بلکه آنها را برای شریکان 

93

خودت، یعنی ائمه از فرزندانت بنویس امامانی که به برکت وجود آنان، باران رحمت بر مردم نازل می شود و دعایشان مستجاب میگردد و بلا از آنان دفع می شود و رحمت از آسمان فرود می آید. آنگاه به حسن (ع) اشاره کرد و فرمود این اولین آنان است. سپس به امام حسین (ع) اشاره کرد و فرمود: این دومین آنان است. بعد از آن فرمود و امامان از فرزندان حسین هستند همان، ص ۲۲]

. قرآن

قرآن کریم، مهم ترین و معتبرترین منبع علوم اسلامی است؛ زیرا از جهت سند قطعی الصدور است و هر مسلمانی میداند که قرآن موجود عین آیات و سوره هایی است که از جانب خدای متعال بر قلب نورانی پیامبر نازل شده و هیچگونه تغییر و تحریفی در آن رخ نداده است. این کتاب آسمانی برای هدایت بشر نازل شد و از جهت محتوا باید در حدی باشد که پاسخگوی نیازهای گوناگون انسانها باشد. قرآن برای ارشاد همه ی انسانها نازل شده و همه می توانند از آن بهره گیرند ولی با توجه به مفاهیم عمیق آن کتاب آسمانی و اینکه در بین آیات آن، ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و خاص و عام وجود دارد و با توجه به تفاوت انسانها در فهم مطالب باید گفت: همه انسانها در فهم مطالب عمیق قرآن در یک مرتبه نخواهند بود. فهم رسول خدا که آیات قرآن را از خدای متعال و جبرئیل در باطن ذات خود می شنید - یقینا از درک دیگر انسانها به مراتب بالاتر خواهد بود. به همین جهت به هنگام نزول آیات سعی داشت علوم و معارف قرآنی و تاویل و تفسیر آیات را به حضرت علی (ع) منتقل سازد تا برای مردم باقی بماند. حضرت علی (ع) هم سخنان پیامبر را کاملا حفظ و ثبت و ضبط می کرد. بنابراین می توان گفت علم تفسیر نیز از پیامبر نشات گرفته و به علی (ع) منتقل شده و از همین طریق در اختیار ائمه معصوم قرار گرفته است. علاوه بر این خود ائمه نیز از فهم و درک و استعداد فوق العاده و تاییدات الهی ممتازی برخوردار بودند بنابراین می توان قرآن کریم را به عنوان مهم ترین منبع علوم ائمه ی معصوم (ع) معرفی کرد. آنان به همین جهت، علوم و معارف خود را به قرآن نسبت می دادند و در بیان بعض مطالب به آیات استناد میکردند و گاهی می فرمودند: «درباره ی مطالبی که از ما می شنوید می توانید دلیل آن را از آیات قرآن مطالبه کنید. به عنوان نمونه: عن ابي الصباح ، قال: والله القد قال لى جعفر بن محمد (ع) : ان الله علم نبيه التنزيل والتاويل فعلم رسول الله عليا، ثم قال و علمنا والله ؛ ابو الصباح می گوید: به خدا سوگند! امام محمد باقر (ع) فرمود: خدای متعال علم تنزیل و تاویل را به پیامبرش تعلیم داد، پس رسول الله (ص) آنها را به علی (ع) یاد داد. آنگاه فرمود: به خدا سوگند! حضرت علی (ع)، آنها را به ما آموخت آیت الله بروجردی، جامع احاديث الشيعه، ج ١، ص ١٨٤]. 

امام صادق (ع) فرمود: «به خدا سوگند من کتاب خدا را از اول تا آخر می دانم، آنچنان که گویا در کف دست من است. اخبار آسمان و زمین و گذشته و حال، در آن موجود است. آنگاه فرمود: خدای عزوجل در قرآن می گوید تبیان همه چیز در قرآن وجود دارد اصول

94

 کافی، ج ۱، ص ۲۲۹] ابو جارود میگوید امام صادق (ع) فرمود: «وقتی برای شما چیزی گفتم دلیل قرآنی اش را سوال کنید [ همان، ص ٦٠].

. عقل

یکی دیگر از منابع علوم امام عقل و تفکر است تعقل و تفکر ، مهم ترین امتیاز انسان بر سایر موجودات است. انسان هر چه دارد از نیروی تفکر است. اگر عقل را از انسان بگیرند جز حیوانیت، چیزی از او باقی نمی ماند. تمدن و پیشرفت بشریت در طول تاریخ نیز مرهون تفکرات او است. انسان در زندگی روزمره ی خود از منطق و استدلال استفاده می کند و حجیت مدرکات عقلی برایش یک امر قطعی است و جز پذیرش آنها چاره ای ندارد. ادیان آسمانی نیز غالبا بر پایه احتجاجات عقلی استوار هستند. پیامبران الهی که خود را به عنوان مبعوث از جانب آفریدگار جهان معرفی میکردند و از زندگی پس از مرگ و معاد و کیفرها و پاداشهای اخروی خبر می دادند گرچه دعوت خود را غالبا با احتجاجات و استدلالات عقلی شروع نمی کردند و در این رابطه از فطرت خداجویی انسانها استمداد میکردند ولی در نهایت در تثبیت مدعای خود از روش احتجاج و استدلالات عقلی استفاده و مردم را بسوی آن هدایت می کردند؛ زیرا پیامبران نیامده بودند تا پیروان خود را در ایمان به اصول عقاید و الهیات و مبدا و معاد به تعبد و پذیرش بدون استدلال و ادار سازند، بلکه یکی از اهداف آنان پرورش نیروی تعقل و تفکر و ایمان عمیق به مبدا و معاد و پذیرش آگاهانه ی حق بوده است. قرآن کریم نیز از همین روش استفاده میکند و در الهیات و اصول و عقاید، مسائلی را مطرح می سازد در آیات فراوان مردم را به تدبر تفکر و تعقل دعوت می کند تا با تفکر و استدلالات عقلی حق را بپذیرند و ایمان را در عمق جانشان تثبیت کنند. علاوه بر این خود قرآن نیز در برخی موارد از روش اقامه ی براهین عقلی هر چند به طور ساده و قابل فهم و همگانی استفاده کرده است. پیامبر گرامی اسلام اهل منطق و برهان بود و در مسائل عقلی، حتی اصول عقاید و مبدا و معاد درک عقل را معتبر و حجت می دانست و از آن پیروی می کرد، حتی قبل از بعثت چنان نبود که وجود آفریدگار جهان و توحید و معاد را قبل از بعثت نپذیرفته باشد و بعد از دریافت وحی آنها را پذیرفته باشد بلکه قبل از بعثت نیز به آفریدگار جهان و توحید و معاد از طریق عقل ایمان داشت. بعد از نبوت نیز در تثبیت عقائد پیروانش و تبیین آنچه در قرآن آمده بود از اقامه ی براهین عقلی استفاده میکرد. عقلی کامل و نیرومند داشت ولی در تفکرات عقلانی از پشتوانه وحی و عصمت نیز برخوردار بود و از خطا و اشتباه کاملا مصونیت داشت. پیروانش را همواره به تعقل و تفکر و پیروی از عقل دعوت و تشویق می کرد. رسول خدا (ص) می فرمود: «خدا، چیزی را که بهتر از عقل باشد، در میان بندگانش تقسیم نکرده است. پس خواب عاقل افضل است از شب بیداری جاهل و توقف در وطن برای عاقل افضل است از مسافرت جاهل برای حج و جهاد و.... خدای متعال هیچ پیامبر و رسولی را نفرستاد، جز بعد از اینکه عقلش از عقول همه ی امت برتر بود [ اصول کافی، ج ۱، ص ۱۲].

95

بنابر این عقل را میتوان به عنوان یکی از منابع مهم علم انبیا معرفی کرد، البته در اصول عقاید و امور عقلانی و احیانا در احکام و قوانین تشریعی پیامبر گرامی اسلام در دوران رسالتش ، حضرت علی (ع) را با همین روش آشنا کرد و عقل او را پرورش داد تا به حد کمال رسید تا بعد از ارتحال خودش مسلمانان بتوانند در مسائل عقلی از علوم و معارف و رهنمودهای او استفاده کنند. امیر المومنین نیز همانند پیامبر در تفکرات خود از پشتوانه ی عصمت برخوردار بود و از خطا و اشتباه مصونیت داشت. بعد از علی (ع) دیگر امامان معصوم نیز در مسائل عقلانی و مبدا و معاد از همین روش استفاده میکردند که با مراجعه به کتب تاریخ و حدیث می توان با احتجاجات ائمه ی معصوم و سخنانی که در الهیات و اصول عقاید دارند، آشنا شد که ورود در این بحث خروج از محدوده ای است که ملزم به رعایت آن هستیم.

و . حدود و گستره ی علم و دانش امام

حال این سوال مطرح میشود که آیا علم امام محدود است یا غیر محدود؟ اگر محدود است، حدش چیست؟ در پاسخ گفته می شود با توجه به این که امام یک بشر و ممکن الوجود است، در علوم خود نیاز به افاضات الهی دارد و طبعا محدود خواهد بود، اما اینکه حد آن چیست؟ در پاسخ گفته می شود با توجه به ادله عقلی و نقلی ای که بر ضرورت وجود امام و علم او اقامه شد قدر متیقن این است که امام باید از همه ی علوم و معارف دین که در تامین سعادت دنیوی و اخروی انسانها ضرورت دارد و بوسیله وحی بر پیامبر نازل شده برخوردار باشد تا بتواند مسئولیتهایی را که بر عهده اش نهاده شده انجام دهد؛ زیرا، چنانکه اشاره شد، امام تداوم دهنده ی برنامه ها و مسئولیتهای پیامبر است و چنین امر مهمی در صورتی امکان دارد که همه ی علوم و معارف دین را در اختیار داشته باشد.

علوم و معارف لازم برای امام را می توان در عناوین ذیل خلاصه کرد:

. احکام مربوط به عبادات و واجبات و مستحبات

. محرمات تعبدی مانند حرمت مسکرات، حرمت خوردن گوشت حیوانی که ذبح شرعی

نشده باشد و......

نجاسات ، مانند بول و غائط انسان و حیوانات حرام گوشت و.....

امور اجتماعی مانند انواع معاملات وارث و وصیت و نکاح و طلاق ه احکام و قوانین مربوط به حکومت و کشورداری مانند احکام قضا و حل خصومت ها و

کیفرهای متجاوزان و قصاص و حدود و دیات و تعزیرات و.....

٦. اصول عقائد و فروعات مانند خداشناسی، معاد، نبوت و امامت

اخلاقیات مکارم اخلاق و رذائل این قبیل مسائل چون در تامین سعادت دنیوی و اخروی انسانها دخالت دارند باید گفت پیامبر اکرم (ص) بدانها عالم بوده و از جانب خدا ماموریت داشت آنها را به مردم ابلاغ کند. در چنین مواردی باید گفت، امام و جانشین پیامبر نیز

96

بدانها عالم است تا بتواند در غیاب پیامبر مسئولیتهای او را بر عهده بگیرد و دین را تداوم دهد. بنابر این امامان به عنوان خزانه داران علم خداوند دارای گستره ی علمی گسترده ای هستند؛ چنانکه در روایات اهل سنت و شیعه به این امر تصریح شده است:

اهل سنت

در روایتی از حسکانی یکی از علمای اهل سنت آمده است که پیامبر اکرم (ص) در رابطه با اهل بيت (ع) فرمود: .... هم ابواب العلم فی امتی .... آنان دروازه های علم در امت من هستند.... [ شواهد التنزيل ، ج ۱، ص ٧٦].

سیوطی نیز آورده است که پیامبر اکرم (ص) فرمود: «نحن اهل بیت.... و معدن العلم؛ ما اهل بيتي هستیم که.... معدن علم می باشیم (سیوطی ، الدر المنثور، ج ۵، ص ٣٧٨]. 

بلاذری روایت کرده است که پیامبر اکرم (ص) فرمود: «آل محمد معدن العلم و اصل الرحمه؛ آل پیامبر معدن علم و ریشه رحمت الهی هستند [بلاذری، انساب الاشراف، ج ۲، ص ۸۸۷].

ه شیعه

در روایات شیعه از امامان به عنوان «خزنه الله»، «عيبه علم الله»، «اعلم الناس»، الراسخون في العلم»، «معدن العلم»، «عيش العلم و.... یاد شده است اصول کافی، ج ۱، صص ۱۹۷-۱۸۳].

در روایتی از حضرت امام صادق (ع) آمده است: «انی لا علم ما فی السموات وما في الارض و اعلم ما في الجنه و اعلم ما في النار و اعلم ما كان و ما یکون؛ من آنچه در آسمانها و زمین است می دانم و آنچه در بهشت و دوزخ است و گذشته و آینده را می دانم؛ سپس اندکی تامل کرد و دید این سخن بر شنوندگان گران آمد پس گفت من این مطالب را از کتاب خدای عزوجل می دانم. خدای عزوجل می فرماید بیان هر چیز در قرآن است [ همان، ص ٢٦٠].

در روایت دیگر آمده است که حضرت امام صادق (ع) فرمود: «من زاده رسول خدایم و به قرآن دانایم در قرآن است آغاز خلقت و آنچه تا روز قیامت رخ دهد و خبر آسمان و زمین و خبر بهشت و دوزخ و خبر گذشته و آینده تمام اینها را می دانم؛ چنانکه به کف دست خود می نگرم. همانا خدا می فرماید در قرآن است بیان آشکار هر چیز همان، ص ٦١]

در روایت دیگری آمده است که ابوبصیر به امام باقر (ع) عرض کرد: عالم شما را چگونه بشناسیم؟ حضرت فرمود: عالم ما از پیش خود علم غیب ندارد و اگر خداوند او را به خود واگذارد مانند یکی از شما خواهد بود و لکن الان خبر داده میشود به آنچه در شب اتفاق خواهد افتاد و در شب خبر داده میشود به آنچه در روز اتفاق خواهد افتاد. اینها یکی پس از دیگری به ما گفته میشود به این ترتیب از حوادث تا روز قیامت آگاه خواهیم شد فروخ الصفار، بصائر الدرجات، ص ۳۲۵ این روایت به صراحت هم سخن از این دارد که امامان خزائن علم خداوندند و هم اینکه این علمشان بر خواسته از خداوند است و به اذن اوست و بدون آن امامان از این موهبت بهره مند نمی گردند.

97

در اصول کافی نیز بابی تحت این عنوان آمده است: «امامان والیان امر الهی و خزانه دار علم او هستند. در این باب شش روایت آمده است از جمله آنکه حضرت امام صادق (ع) فرمود: «ما ولی امر خدا بوده و نیز گنجینه علم خدا و صندوق وحی او هستیم اصول کافی، ج ۱، ص ۱۹۲] نیز روایت شده است که حضرت کاظم (ع) از پدر بزگوارش امام صادق (ع) روایت می کند: «خدای عزوجل ما را آفرید و آفرینش ما را نیکو ساخت و ما را صورتگری کرد و نیکو تصویر نمود و ما را در آسمان و زمینش خزانه دار ساخت و برای ما درخت سخن گفت و بوسیله عبادت ما خدای عزوجل عبادت شد و اگر ما نبودیم خدا پرستیده نمی شد [ همان، ص ۱۹۳]

بخش دوم: سیره علی امام رضا (ع)

در این بخش که به تببین و بررسی سیره علمی حضرت رضا (ع) خواهیم پرداخت این مساله را در دو بعد نظری و عملی امام (ع) مورد توجه قرار خواهیم داد:

الف. سیره نظری

. تعریف علم و دانش

شخصی از امام رضا (ع) تعریف علم را پرسید؟ حضرت در پاسخ نظر جدش امام صادق (ع) را فرمودند: هر چیزی که به آدمی بیاموزد علم است». در ادامه آن شخص از حضرت پرسید: آیا آموزش علم برای انسان واجب است؟ ایشان در پاسخ فرمودند: «آری برای انسان مسلمان واجب تر از کسب علم و دانش و فراگیری آن چیز دیگری نیست اصول کافی، ج ٤ ، ص ٢٥٦].

بنابراین از دیدگاه رضوی تعلیم و تربیت از واجبات زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان به شمار رفته؛ چرا که به عقیده ایشان علم وسیله ای جهت تقویت مسلمانان در برابر سایر اقوام و ملل می باشد. شخص دیگری از حضرت پرسید از علوم و دانش های متعدد کدامیک بر دیگری رجحان دارد؟ حضرت رضا (ع) فرمودند: فراگیری هیچ دانشی بر دیگری برتری ندارد. اما آدمی باید دانشهای گوناگون را فرا بگیرد؛ چرا که موارد استفاده از علوم فرق می کند، در نتیجه آدمی باید در این راه زحمت بسیاری بکشد.

ه جایگاه علم و دانش

نگرش امام رضا (ع) به جایگاه علم و دانش موید مطالبی است که در بخش پیشین در اهمیت و فضیلت علم و دانش از دیدگاه قرآن و سنت و سیره مطرح شد. یعنی در بینش رضوی نیز علم از جایگاه رفیعی برخوردار است و صاحبان علم و دانش نیز از مرتبه ی بالایی برخوردارند حضرت رضا(ع) در یک تشبیه معقول به محسوس ، جایگاه علم را با استناد به فرمایش حضرت امیر (ع) به مغز و قوای دماغی شبیه میکند که اندیشه ی انسان را جهت می دهد و موتور زندگی آدمی است: «ان العلم ذو فضائل كثيره: فراسه التواضع و عينه

98

البراء: من الحسد و اذنه الفهم و لسانه الصدق و حفظه الفحص و قلبه حسن النيه و عقله معرفه الاسباب بالامور به نقل از عبدالرحیم غنیمه تاریخ دانشگاههای بزرگ اسلامی، ص ۵۲] حضرت رضا (ع) در این حدیث صاحب دانش را چنان معرفی می کند که واجد همه ی فضیلت های انسانی است. مانند تواضع در گفتار دوری از رشک و حسد و فهم و اندیشه ی صادق تیز بینی آینده نگری و دقت تحقیق و تفحص و بررسی در مورد پدیده ها و علل و عوامل و آثار و نتایج آنها به جهت همین ویژگیهای علم است که در فرهنگ اسلامی ارزش خدمات فرهنگی دانشمندان برتر و بالاتر از جهاد مجاهدان معرفی شده است: «مداد العلماء افضل من دماء الشهداء و توسعه ی فرهنگ و دانش گام به گام با پیشرفت مجاهدان صورت می گیرد.

. تحصیل علم و دانش و گسترش آن

در بینش رضوی تحصیل علم و دانش حق طبیعی هر انسان با شعوری است که در اجتماع زیست میکند بی آنکه تمایزی میان جنس و شخص وجود داشته باشد. پس انسان دارای استعداد چه زن و چه مرد فقیر یا غنی بزرگ و یا کوچک وظیفه دارد که این حق را بستاند و آن را به دست آورد و در پاسخ به شخصی که حق این مساله را وظیفه چه گروهی می داند فرمایش حضرت امیر (ع) را عنوان می فرماید الی علیکم حق و لكم على حق اما حقكم على فتوفير فيئكم وتعليمكم كما تجهلوا و تاديبكم كما تغفلوا و اما حقى عليكم فالنصيحه في المشهد و المغيب شما به عهده ی من و من در گرو شما حق دارم، اما حقوق شما جمع آوری و ذخیره اموال و ذخائر ملی تعلیم و آموزش شما تا زنگار جهل و نادانی را بزدائید و تادیب و پرورش شما تا آگاه باشید اما حق دولت خیر خواهی دولت در حضور و غیاب است [بحار الانوار، ج ۱۲، ص ١٤٣]. از سوی دیگر از دیدگاه حضرت رضا(ع) انسان مسلمان دانشی را که تحصیل کرده وظیفه دارد که آن را گسترش دهد و دیگران را به فراگیری آن فرا خواند اساسا هر جا که نیاز باشد خود پیشقدم شده و آن را به دیگران بیاموزد و باز هم به نقل از پیامبر اکرم (ص) فرمود: افضل الصدقه ان يعلم المرء علما ثم يعلمه اخاه» [ منيها لمريد، ص ١٠٥] و شخص جاهل نیز وظیفه دارد که این در صدف انسانی را بجوید و بدست آورد و به دنبال تحصیل آن بشتابد و در راه آن تلاش نماید. بنابراین از دیدگاه رضوی حق تحصیل و دانش از حقوق طبیعی انسان است که اولا وظیفه حکومت است و ثانیا این حق را حکومت باید برای همگان به طور یکسان فراهم سازد و در ضمن این علم و دانش را افراد باید به دیگران نیز آموزش دهند و تنها در انحصار خویش قرار ندهند.

ب . سیره عملی

آراء و اندیشه های گوناگون پیرامون علم و دانش امام رضا (ع)

در یک نگاه کلی پیرامون علم و دانش امام رضا (ع) میتوان دریافت که ایشان عالم ترین و

99

دانشمندترین فرد زمانه ی خویش بوده بگونه ای که موافقان و مخالفان ایشان در این زمینه لب به سخن و اعتراف گشوده و شخصیت علمی حضرت (ع) را می ستایند. از باب نمونه:

 ابراهيم بن عباس: هرگز ندیدم امام رضا (ع) در برابر پرسشی ، جواب نگوید. عالمتر از او ندیدم و بارها مامون از مسائل مختلف از او می پرسید و ایشان پاسخ میدادند.... [ ابن بابویه قمی، عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۸۰]. وسعت علم و دانش حضرت تا بدانجا بوده که ابو اسماعیل سندی می گوید هنگامی که در هندوستان بودم شنیدم که خداوند یک حجت عرب زبان دارد از وطن خارج شدم تا او را ببینم هنگامی که نزد آن حضرت رسیدم قادر به صحبت کردن به زبان عربی نبودم بنابراین به زبان هندی به امام سلام کردم ولی حضرت به زبان خودم سلامم را پاسخ گفت و باز به زبان هندی از او پرسیدم و او پاسخ مرا به زبان خودم داد... من مرتبا سوالاتی درباره ی مسائل مختلف از امام کردم و ایشان پاسخ مرا به زبان خودم فرمود [بحار الانوار، ج ۱۲، ص ١٥]

 حاکم در تاریخ نیشابور نیز چنین می نویسد: حضرت رضا در مسجد رسول اکرم می نشست و فتوا می داد در حالی که او بیست و چند ساله بود محمد بن یزید قزوینی، سنن ابن ماجه، ص ۳۵] . همچنین در جای دیگر آمده است: «او سرور بنی هاشم بود و مامون به جهت علم و دانش بسیار او را گرامی میداشت و بسیار احترام میکرد... همان، ص ٤٠].

مامون نیز بارها درباره ی ایشان گفته است: به خدا سوگند کسی را در روی زمین دانشمندتر از این مرد علی بن موسی الرضا) نمی دانم شیخ مفید، الارشاد، ص ۲۹۱] بنابراین تمامی مورخان و راویان در این موضوع توافق دارند که حضرت سرآمدترین فرد در زمینه ی علم و دانش در عصر خویش بوده است و بر تمامی علوم و دانشها چنان احاطه داشته است که همگان مبهوت گشته اند.

علوم و دانشهای حضرت رضا (ع)

همان طور که پیشتر نیز اشاره شد یکی از ابعاد سترگ شخصیت علی بن موسى الرضا (ع) احاطه شگرف ایشان بر انواع علوم و دانشهاست که صاحبنظران بسیاری نیز بر این مساله اعتراف دارند؛ از این رو در این قسمت به بررسی علوم و دانشهای حضرت (ع) اشاره خواهد:

۱ اسلامی

شکی نیست که برای حراست از حریم دو منبع عظیم فرهنگ اسلامی، یعنی قرآن و سنت پیامبر (قول، فعل، تقریر و تفسیر درست اصول و فروع فرهنگ اسلامی، علوم اسلامی پدید آمد. اما مقصود از علوم اسلامی علومی است که موضوع و مسائل آنها، اصول یا فروع ارکان فرهنگ اسلامی به شمار می رود یا مواردی است که این اصول و فروع به استناد آنها اثبات می شود این علوم عبارتند از علم قرآن قرائت، تفسیر، نحو، لغت، حدیث، کلام، فقه، اخلاق، اصول فقه، رجال، درایه فلسفه منطق و تاریخ و از آن جا که این نوشتار، گنجایش طرح گسترده این

100

موضوع را ندارد می کوشیم تا به نقاط عطف و کلیدی علم و دانش حضرت رضا (ع) در بخش علوم و دانش اسلامی در چند شاخه ی قرآن، تفسیر، حدیث، فلسفه، کلام، فقه، اخلاق اشاره نماییم.

. قرآن

با اندکی تامل در سیره ی علمی امام رضا (ع) به خوبی میتوان دریافت که قرآن از جایگاه ویژه ای در تمامی مبانی علمی حضرت برخوردار بوده است؛ و ایشان در تمام موارد برای هدایت انسانها از قرآن یاری جسته و به دیگران نیز پیشنهاد استفاده از معارف ناب آن را نموده است. تاریخ گواه است که حضرت به علت موقعیت خاص سیاسی و اجتماعی مورد سوالهای فراوانی قرار گرفته است که در پاسخگویی به هر یک از این سوالات به صورت موجز و پرصلابت با استدلالی جامع به تبیین پاسخها به گونه ای قرآنی برآمده و در پرتو همین پاسخهای آگاهانه معضلات و شبهات بسیاری را رفع نموده است چنانکه ابراهیم بن عباس یکی از همراهان امام رضا (ع) می گوید همه ی صحبت ها، جوابها و مثالهای آن حضرت در دانش فراوانش نشات گرفته از آیات نورانی قرآن مجید بود. انس و الفت ایشان با قرآن بگونه ای بود که هر سه روز یکبار قرآن را ختم میکرد و می فرمود: اگر بخواهم در کمتر از سه روز هم میتوانم آن را ختم کنم اما هرگز آیه ای را تلاوت نمی کنم مگر اینکه در آن تدبر میکنم که درباره ی چه چیزی و چه وقت نازل شده است این شهر آشوب، مناقب آل ابيطالب، ج ٤، ص ٣٦٠].

. تفسیر

از آنجا که ائمه هر یک قرآن را علم آینده و حدیث سودمندترین بیان، ریسمان استوار، نجات بخش و راهنمای انسانها میدانستند برای پاسداری و برداشت درست از آن نیز اهمیتی ویژه قائل بودند و چون هر یک به ترتیب شاگردان و تربیت یافتگان ائمه ی پیش از خود بودند، پس در هر عصری از بزرگترین مفسران نیز محسوب میشدند؛ چنانکه با بررسی میراث تفسیری باقی مانده از امام رضا (ع) همچون سایر ائمه میتوان به این حقیقت دست یافت که ایشان یکی از ذخیره های ارزشمند در حوزه ی تفسیر است و هر کجا از ایشان مشکلترین سوالهای تفسیری پیرامون آیات قرآن شده حضرت با دریای علم و دانش خویش پاسخهای دقیق و جالبی در این زمینه ارائه فرمودند و در هر فرصتی از تفسیرهای نادرست قرآن جلوگیری نموده و به تبیین معنای صحیح آیات پرداخته و این نکته را همواره به یاران و اصحاب خویش یادآوری نموده که از خدا بترسند و نسبتهای ناروا به اولیای الهی ندهند. و هرگز کتاب خدا را طبق رای و اندیشه ی خویش معنا و تفسیر ننمایند [ علی بن جمعه حویزی، نور الثقلين ، ج ۱، ص ۳۱۸]

مبنا در بینش رضوی در تفسیر قرآن بر این اصل استوار است که حضرت در فهم دلالی آیات بر عرف عام تکیه میکند و از تاویلات دور از ذهن و نامتناسب و دشوار آیات دوری می

101

نمایند و همانطور که به یاران خویش فرمودند این نوع استدلال به معنای آن نیست که هر کس می تواند قرآن را بر حسب آنچه از ظاهرش فهمیده تفسیر نماید بلکه به شیوه ای صحیح این مساله را در نظر بگیرد؛ بگونه ای که امروزه سیره ی تفسیری در روایات رسیده از ایشان دستمایه بسیار مهمی برای مفسران به تفسیر و فهم آیات قرآن است. از باب نمونه هنگامی که مامون تفسیر این آیه شریفه را می پرسد: «اگر پروردگارت می خواست تمام آنان که در روی زمین هستند همگی ایمان می آوردند آیا تو میخواهی مردم را مجبور کنی که ایمان بیاورند؟ و هیچکس نمی تواند ایمان بیاورد جز به فرمان خدا [يونس ٫ ۱۰۰-۹۹] حضرت رضا (ع) در پاسخی شفاف و ساده و روشن به زیبایی میفرماید: ای مامون بنا بر فرمایش پیامبر اکرم (ص) ما نمی خواهیم خدا را دیدار کرده باشیم در حالی که چیزی از پیش خود پدید آورده باشیم که در آن به ما دستوری نداده اند و ما از متکلفان و بدعت گذاران نیستیم پس همانا خداوند به این دلیل فرمود: اگر پروردگار تو میخواست همگی مردم روی زمین ایمان می آوردند، آنها را در دنیا به قبول ایمان مجبور میکرد پس دیگر استحقاق ثواب و پاداش در آخرت معنایی نداشت [بحار الانوار، ج ١٠، ص ٦٠].

از دیدگاه رضوی خداوند میخواست تا اولا بندگان آزاد و بی هیچ اجبار ایمان آورند، ثانیا: آنانکه شایستگی زندگی جاوید در بهشت را دارند خود بدون هیچ اجباری آن را انتخاب کنند. نکته ی حائز اهمیت این است که در جاهای بسیاری که از حضرت رضا (ع) سوالات تفسیری می شود ایشان نکات مهم و دقیق را که در آیات مختلف وجود دارد و از لحاظ فهم از نکته های ابهام آمیز و سوال برانگیز است را بگونه ای توجیه و تعلیم می فرماید که در همه ی آنها عمق بی پایان اعجازی که قرآن مجید دار است آشکار می شود از جمله آیات بقره ٫ ۲۲ و ۷؛ طه ٫ ۱۲۱ ؛ انعام ٫ ۸۳؛ یوسف ٫ ۱۰ ۱ و ۸۷؛ نساء ٫ ١٥٥ و ... [ عيون اخبار الرضا، ج ۱، صص ۱۸ - ١٢؛ ج ۲، ص ١٨، ٤ و ٨٤].

. حديث

علم حدیث ترجمان وحی نبوی است؛ چنانکه بر اساس برخی آیات قرآن رسول خدا موظف بود در کنار ابلاغ پیام وحی به مردم معانی و مفاهیم آیات را نیز به آنان آموزش دهد انح ل ٫ ٤٤ ؛ حشر ٫ ٧؛ واقعه ٫ ٤٤؛ جمعه ٫٢] از این رو دانش حدیث در کنار قرآن پایه ی نخست علوم اسلامی بوده است و از آنجا که سنت تاریخ و سیره پیامبر در قالب احادیث عرضه می شد، این علم در توسعه ی دیگر علوم اسلامی تاثیری چشمگیر داشته است. پس از پیامبر مسلمانان با تاسی از ایشان تدوین حدیث را آغاز نمودند و در این راستا کتابهایی را گردآوری نمودند و این علم نیز همانند هر دانش دیگری از مراحلی عبور کرده و دورانهایی را به خود اختصاص داده است تا اینکه به دوران امام رضا (ع) رسیده است و طبق اسناد و روایات در زمان ایشان نیز تا حدود بسیاری به تدوین این علم پرداخته شده و مسلمانان توانستند در این خصوص نیز با الهام گرفتن از فرمایشات امام رضا (ع) به جمع آوری و تدوین احادیثی در کتابی بپردازند

102

و به گفته ی راویان این اولین کتاب جامع در باب حدیث برای مسلمانان بوده که در واقع اساس تدوین جوامع چهارگانه کتب اربعه برای سه عالم بزرگ اسلام یعنی شیخ الطائفه طوسی، رئيس المحدثین، شیخ صدوق و ثقه الاسلام کلینی گردید. بنابراین امام رضا (ع) در علم حدیث نیز نکات ارزنده ای را ارائه فرموده اند و در این دانش نیز غبارهای ابهام را برای پرسشگران زدوده اند بگونه ای که تاریخ موارد فراوانی را به ثبت رسانده است که حضرت در ابواب مختلف به زیبایی و به دور از هرگونه تکلف مخاطبین خود را توجیه نموده و چنان به ایشان پاسخ داده است که گویی سوالات افراد جوابی جز آنچه حضرت فرموده است ندارد. از باب نمونه پاسخهایی که امام رضا به مسائل محمد بن سنان ابن سکیت، عبدالله ابن طاووس، حسین بن خالد ابو الحسن محمد بن ابی عباده داده است [ محمد جواد فضل الله، تحلیلی از زندگانی امام رضا، صص ٢٦٩-٢٤٣] و یا سوالات حدیثی که مامون در جلسات مختلف از حضرت پرسیده و آنچنان وی قانع شده است که خطاب به امام رضا(ع) می گوید: «خداوند مرا پس از تو زنده نگذارد گواهی می دهم که تو وارث علم خدایی » [ همان، ص ۲۵۷]

. فلسفه

فلسفه، بحث استدلالی در زمینه ی حقیقت پدیده ها است علامه طباطبائی، مجموعه ی رسائل، ص ۱۹٦] . از اینرو قدمتی به بلندای حیات بشری دارد؛ چرا که خردورزی، همزاد آدمی و موافق با طبیعت و فطرت وی و جستجو در شناخت حقیقت و کوشش در بدست آوردن وسیله ای برای بازشناختن آن نیز داستان تمام مراحل زندگی بشر بوده است. از سوی دیگر فلسفه، مولود نگرش عقل آدمی به اصل و جوهر و سرنوشت وجود هستی است تا در پرتو آن به درک حقیقت و حقایق نایل آید از این رو تمام ادیان الهی با آموزه های خاص خود در این امر به بشر یاری رسانده و با طرح مساله ی توحید و خداوند میان تمام موجودات و پدیده ها و حقایق هستی ارتباط برقرار ساخته و وحدت شگفت آور پدید آورده اند جالب تر آنکه در تبیین این امر می کوشیدند تا با راهی که موافق فطرت و طبیعت انسانها است با خرد و در حد فهم آنها با ایشان سخن بگویند همان، صص ۱۹۶-۱۹۱]. 

با ظهور دین اسلام و ارائه ی آموزه های قرآنی و روایی فلسفه به اوج کمال رسید و در سطح بسیار عالی قرار گرفت و امام رضا (ع) نیز با استفاده از قرآن که بگونه ای معجزه آسا و در قالبی بی همتا بود کوشید تا مسائل فلسفی چون مبدا و معاد مسائل ماورای طبیعت، حقیقت روح، خیر و شر اختیار و نسبت انسان با خدا و عالم هستی خود و دیگران را از طریق استدلال و ارائه ی دلیل مطرح نماید و در تمامی آنها مسائل عمیق عقلی را در باب مسائل فلسفی که حاوی نکات تامل برانگیز و درس آموز برای انسانهاست در پرونده علمی خویش ثبت نماید اصول کافی، ج ۱، ص ۱۲۵ و ۱۰۷ ؛ شیخ صدوق التوحيد، صص ١٠٦ و ١٣٠ و ١٣٨ و ١٤٠ و ١٤١]. همچنین نکته قابل توجه در تمامی این مباحث فلسفی این است که سخنان حضرت به سبکی منطقی و

103

مستدل و توام با برهان میباشد و اندیشمندان بسیاری از این مساله نه تنها در آن عصر، بلکه در دوره های پس از آن نیز بهره جستند.

. کلام

مجموعه ی بحث ها و گفتگوهایی که در تبیین تنظیم تنسیق و دفاع از محتواهای دینی ارائه می شود الهیات نام دارد و در خصوص دفاع از دین اسلام، این رشته ی علمی نام کلام به خود گرفته است؛ البته در اصطلاح کلام تئولوژی اشتقاق لغوی و سابقه ی تاریخی آن بحثهای فراوانی وجود دارد که در مبحث ما چندان نقشی ایفا نمی کند. مرحله ی نخستین این دانش با مراجعه به منابع در عصر نبی اکرم (ص) میباشد و دلیل آن  نیز روایاتی است که از حضرت رسول اکرم (ص) در باب توضیح و دفاع از عقاید دینی به دست ما رسیده است. مرحله دوم این دانش پس از عصر رسالت و رحلت پیامبر (ص) آغاز شد و در هر دوره ای فراز و فرودهای خود را داشته است و اما این علم در عصر رضوی به شدت مورد توجه قرار گرفت و مباحث مختلفی از سوی طوایف مختلف متکلمین در خصوص دفاع از معتقدات خویش طرح گشته که این عامل خود سبب تقویت روحیه تحقیق و تتبع در مسائل کلامی در طالبان حقیقت را موجب شده است. هر چند در این برهه از تاریخ اسلام شاهد شکوفایی علم کلام هستیم اما در عین حال نیز فرق مختلفی پدید آمد که بعضا دچار انحراف عقیدتی شده و این گروه برای تثبیت مدعیات خویش از هیچ تلاشی فروگذار نمی کردند که به واقع نقش حضور امام رضا (ع) و یاران و اصحاب ایشان در ابطال برهانی و عقلانی مبانی این فرقه ها و همچنین افشای انحرافات آنها و در عین حال هدایت مردم به سوی صراط مستقیم را نمیتوان نادیده انگاشت؛ بگونه ای که تاریخ موارد فراوانی را به تصویر کشیده است. از باب نمونه مشهورترین این موارد عبارتند از :

مناظره کلامی با سلیمان مروزی متکلم معروف و بلند آوازه خراسان در موضوعات مهم و متعدد کلامی نظیر بداء اراده عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ٥٥]

مناظره با جاثلیق (رئیس اسقف ها درباره اثبات نبوت پیامبر خاتم [ همان، صص ٢٠٦-٢٠٤].

مناظره با راس الجالوت (لقب دانشمندان بزرگ یهود) [شیخ طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۰۰].

مناظره با هر بز اکبر لقب بزرگ زرتشتیان) (همان، ص ۲۱۲]

مناظره با عمران صابی از پیروان حضرت یحیی) [ عیون اخبار الرضا، ج ١، ص ١٥٥].

 و مناظره با ناصبی دشمن اهل بیت [ التوحيد، صص ٤٥٤-٤١٧].

نکته قابل توجه این است که حضرت در پاسخهایی که به افراد می فرمایند نه تنها آنها را از انحرافات فکری دور نموده بلکه به قاعده مهم عقلی نیز تکیه مینماید که هر یک از این بحثها آموزشی همگانی برای افراد جامعه نیز بوده است.

104

. فقه

کلمه فقه به معنای فهم و درک تفقه در دین و تفکر و تعمق در دین است؛ اما علم فقه همان دانش احکام شرعی یا فروع دین به شمار می رود. این دانش به وسیله ی دلیل، موضع علمی انسان در هر واقعه را بر اساس شریعت معین می کند؛ از این رو، کار فقیه بدست آوردن حکم شرعی از راه اقامه دلیل است. با توجه به این که فقه اسلامی از حقوق تعبدی، یعنی قوانینی است که واضع و قانونگذار آن بشر نیست؛ بلکه مکاتب الهی از سوی خداوند به بشر عرضه می کند، اجتهادی که در حقوق تعبدی و در فقه اسلامی مطرح میشود، به معنای وضع قانون از سوی مجتهد و فقیه اسلامی نیست؛ بلکه به معنای کشف و استنباط قوانینی است که خداوند متعال آنها را جعل کرده است محقق حلی، معارج الاصول، ص ۱۷۹]. 

در صدر اسلام، منبع عمده احکام شرعی آیات قرآن و احادیث رسیده پیامبر (ص) بود. پس از پیامبر ، ائمه نیز تکیه شان بر آیات قرآن و احادیث رسیده از ایشان بود و اعتقاد داشتند که اگر حدیثی یافت نشد باید اجتهاد کرد ولی این اجتهاد برخاسته از استنباط های صرفا عقلی نبود، بلکه استنباطی ریشه دار در کتاب و سنت به شمار می رفت اما برخی به استنباط خود بیش از احادیث اهمیت می دادند؛ حال آنکه امام رضا (ع) نیز چون سایر بزرگواران معتقد بودند که فقها باید به آن چه موافق با کتاب خدا و سنت رسول اکرم (ص) و قول و فعل ایشان است عمل نمایند و بارد و نکوهش اختلافات اهل رای و قیاس در فتوا به مسلمانان خاطر نشان می ساختند که در استنباط احکام باید از آیات قرآن بهره جست. بنابراین حضرت رضا در این دانش نیز در زمینه های مختلف اجتماعی سیاسی اخلاقی و.... نظریات فقهی گرانبهایی را به یادگار گذاشتند که با مراجعه به کتب مختلف میتوان آنها را مشاهده نمود. از باب نمونه:

هنگامی که امام علت حرمت زنا را بیان می کند می فرماید: 

..... و زنا برای فسادی که در آن میباشد حرام شده است از قبیل کشتن نفوس از میان رفتن نسبتها، ترک تربیت کودکان تباهی مواریث و مفاسد دیگر و.... امام رضا (ع) در این بیان انگیزه های اجتماعی حکم تحریم زنا را ذکر فرموده است. همچنین امام حرمت ربا را نیز از نظر اجتماعی این چنین تعلیل میفرماید علت تحریم ربا ... از میان رفتن نیکی و احسان تباهی اموال برانگیخته شدن حرص سودجویی در مردم و ترک دادن وام و اهمال واجبات و رها کردن کارهای نیک است؛ همچنین به سبب فسادی است که در این کار می باشد تحلیلی از زندگانی امام رضا (ع)، ص ٢٤٧) به طور کلی نکات ارزنده ی علمی حضرت در تمامی پاسخهای فقهی بر چند اصل استوار است:

 پاسخها ماخوذ و مستند بر مفاهیم ژرف قرآن مجید و سیره ی نبوی است که از اصیل ترین منابع گرفته شده است. 

امام رضا (ع) تنها به بیان حکم بسنده ننموده، بلکه دلیل حکم را نیز از کتاب خدا استخراج نموده و برای پرسش کننده بیان نموده است.

105

علاوه بر موارد فوق حضرت انگیزه های اجتماعی و علل تحریم آن موارد را نیز شرح داده است. پاسخها همواره از نوعی حکم هماهنگ و متناسب و قابل فهم برای همگان برخوردار هستند.

هیچ گاه حضرت رضا (ع) برای بدست آوردن احکام شرعی در جستجوی راههایی که از واقعیت دین و حقیقت شرع به دور است بهره نجسته و این عمل را نیز به سختی محکوم نموده اند.

 ایشان در عین روشنگری احکام فقهی با دانش فراوان خویش بطور غیر مستقیم کوشش می نمودند تا مسلمانان نیز بیاموزند که در استنباط احکام چگونه از آیات قرآن کریم مدد جویند. 

. اخلاق

علم اخلاق دانشی است که به آدمی می آموزد ۱ خلقهای پسندیده و خوی های ناپسند کدام است؛ ۲. راه پیراستن نفس از خلقهای ناپسند چیست؛ ۳ روش آراستن به سجایای پسندیده کدام است علی شیروانی اخلاق اسلامی و مبانی نظری آن، ص ۲۳]. وقتی این جنبه بر رابطه ی انسان با خود جهان و خدا مبتنی شود با بعد عملی عرفان نیز پیوند می یابد؛ از این رو میتوان گفت بخش عملی عرفان که سیر و سلوکش می نامند با اخلاق اسلامی تفاوتی ندارد. سالکان این طریق برای رسیدن به کمال و قرب الهی تصفیه و تهذیب نفس را بر اساس سلوک الی الله با طی منازلی مرتب و مشخص ، پیشه ی خود ساخته با اشراف و مراقبت به قله های رفیع انسانی صعود میکنند. طی این منازل هم کار عقل نیست؛ بلکه کار دل و مجاهده درونی است. امام رضا (ع) نیز با تاسی به قرآن و گفتار رسول اکرم (ص) اندرزهای شایسته ای از ابواب این دانش را برای بشر گشوده است و طریق سلوک به سوی خداوند را فراروی او قرار داده بگونه ای که از فضایل و مکارم اخلاقی پرده برداشته و آدمی را از رذایل آگاه ساخته است که با مراجعه به کتب مختلف میتوان دریافت که حضرت نکات اخلاقی عرفانی بسیاری را مطرح نموده که هر یک حاوی دستور العملهای مفیدی در راه رسیدن به سعادت است [بحار الانوار، ج ٤٩، صص ۹۱ و ۹۹ و ۱۰۰ و ۲۱۷ ؛ عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۹۳ و ۲۳ ۷، ج ۲، ص ۱۷۹ و ۲۰۵ ؛ موتمر عاملی، مسند الامام الرضا، ج ١ ، ص ٤٨ و ... ].

۲ کاربردی

دانشهایی که جنبه ی علمی دارند در اصطلاح علوم کاربردی نامیده میشوند؛ مانند معماری و پزشکی فرهنگ روز سخن ، ص ۸۳۲]

پس یکی دیگر از علوم رایج در عصر امام رضا (ع) را می توان علم پزشکی دانست که حضرت رضا (ع) در این عرصه نیز همچون سایر علوم و دانشهای دیگر، زحمات فراوانی را کشیدند. امام رضا (ع) که نقش اول را در اهتمام به علم طب و گسترش آن بر عهده داشتند، با ارائه ی بحثها و مکتوبات مهمی در این زمینه حکام عباسی را بر آن داشت تا مردم را به

106

تحقیق در این زمینه تشویق کنند و خود نیز در این خصوص اقداماتی انجام دادند، که از آن جمله می توان به صرف هزینه های قابل توجه به منظور گسترش این علم و نیز در نظر گرفتن اعتبارات مالی زیادی برای صاحبان این علم به منظور ادامه تحقیقات و تکمیل دانسته های آنها اشاره کرد. از سوی دیگر مامون که بدرستی از مقام والا و دانش بی کران امام رضا (ع) آگاهی داشت در پی آن بود که هر چه بیشتر و بهتر از ایشان بهره ببرد؛ لذا از امام درخواست نمود تا در این راستا او را راهنمایی کند که چه بخورد و بیاشامد تا وجود قوای طبیعی در او حفظ شود و نیز چگونه از ضعف و بیماری خلاصی یابد. امام رضا (ع) در پاسخ در رساله ی معروف خود به نام ذهبیه نامه ی مفصلی به او - مامون - نوشت که جزئیات احکامی را درباره بهداشت صحیح خوراکیها و آشامیدنیهای لازم و زمان خوردن و آشامیدن و.... ارائه میکرد. امام در آغاز این نامه قانون طبیعی مربوط به بیماریها و معالجه ی آنها را این طور بیان می کند: «خداوند هیچ بدنی را به هیچ بیماری و علتی که در برابر آن معالجه ای نباشد، مبتلا نمی کند؛ بنابراین، برای هر نوع بیماری طب و درمانی وجود دارد بیان مذکور از سوی امام رضا (ع) که برای هر بیماری موجود درمانی از جانب خداوند خلق شده است تحقیق و تجربه ی علمی را در همه ی اعصار تحریک و تشویق کرد این امر همچنین این حقیقت را روشن می سازد که هر بیماری و درمان آن در سیطره ی علم و اشراف الهی است. امام سپس در تشریح ساختمان و نقش اعضای مختلف بدن انسان می نویسد بدن انسان شبیه یک دولت است، روح، حاکم و فرمانده این دستگاه اجرایی است. مغز، اعصاب و مفاصل کارگزاران دستگاه عصب مرکزی هستند. قلب، جایگاه اقتدار پایتخت است. بدن کشور است و دست ها، پاها، لبها، زبان، چشم و گوش خدمتگزارند معده و روده ها مخزن هستند سینه اتاق دربان است. دستها، فرمانها را انجام میدهند و اشیا را طبق دستور دور یا نزدیک میکنند. پاها تغییر مکان می دهند و فرمانده را به هر جا که میخواهند میبرند چشمها سبب بینایی و توجه او میشوند. زیرا حاکم، منزوی و مستور است و برای چنین فردی همه چیز تاریک است مگر آنکه چشمها از طریق نور دیده ی او را روشن کنند. گوشها همچون نگهبانی همیشه بیدارند. او را متوجه میسازند که آیا همه چیز بر وفق مزاج یا مطابق دستور او هست یا نه.

به این ترتیب هر وقت که بخواهد بشنود طبلهایی را درون گوشه می نوازد و از آن طریق آنچه را که می خواهد میشنود و پاسخ میدهد زبان وسیله بیان مقاصد اوست. حرکت زبان به همکاری بسیاری دیگر از کارگزاران مانند تنفس، ترشحات معده و لبها بستگی دارد. نیروی لبها به دلیل وجود زبان است. لب و زبان در سخن گفتن به یکدیگر مربوط اند. بیان زبانی که سخن است، نمی تواند جز با انعکاس از طریق بینی حفره ها واضح و سلیس شود. بینی برای ایجاد تمایز و وضوح کلمه ها گفته شده - سخن به کار می رود درست همانگونه که صدای نوازنده ی فلوت به طور منظم متعادل و موزون از فلوت خارج می شود. سوراخهای بینی نه تنها به عنوان فلوت عمل میکنند بلکه برای استعمال حس بویایی نیز خدمت می کنند و در استنشاق

107

و بیرون دادن عطر و بوی خوش که فرمانده دوست دارد به کار میروند، بوهای بد و زننده ای نجاسات نفرت انگیز که مورد تنفر اوست با دست با فرمانها و با بسته شدن سوراخهای بینی متوقف میشوند [بحار الانوار، ج ١٤، ص ٤٥٥] 

تشریح مفصل مذکور از نقش و وظیفه ی اعضای مختلف بدن، دلیل بر آگاهی جامع امام رضا از شناخت عملکرد طبیعی اندامهای زنده است. آنگاه امام، کلام خود را با توصیف حساسیت برخی از اعضا و چگونگی عملکرد احساس غم و شادی و انعکاس آن در بدن انسان ادامه میدهد: «برای حاکم بدن (روح) پاداش و کیفری مقرر شده است. کیفر روح بسیار سخت تر از مجازاتهایی است که حاکم یک جامعه با آن مواجه خواهد شد و نیز پاداشها به لحاظ کمی و کیفی بسیار آسایش بخش تر و خوشایندتر است. کیفر روح اندوه است و پاداش آن شادی اسپرز (طحال) ، منشا غم است و غشاء معده و کلیه ها سرچشمه ی شادیها، دو سیاهرگ از این اعضا تا چهره سفر می کنند و به این علت است که چهره آثار غم و شادی را فاش می کند. همه ی این قبیل رگها ابزار ارتباط بین حاکم و کارگران دولت اوست. هنگامی که دارویی وارد بدن می شود این رگها آن را به مرکز درد منتقل می کنند همان] 

امام سپس در مقایسه بدن انسان با یک مزرعه و ارائه طرق مناسب تغذیه برای ارتقای بهداشت بهتر، مینویسد: «آگاه باش که چهارچوب بدن انسان مانند خاک حاصلخیز است. بدن با نظمی منطقی عمل میکند. اگر به طور صحیح آماده شود و به درستی آبیاری شود، نه در آب غرق می شود نه از بی آبی خشک خواهد شد. زمین کشت شده ای عمق خاک رو شده در کشت که به دقت توسعه یافته و در آن کار شده باشد محصول بهتری می دهد و بنابراین میزان برداشت بیشتر و مفیدتر است و در صورت غفلت این زمین بایر می افتد و قادر نیست که حتی خاری را برویاند. به خاطر داشته باش که هر فردی مطابق اندام شکل و ماهیت خود، وضع طبیعی متفاوتی با دیگران دارد و فقط چیزی را میپذیرد که با او توافق و تناسب داشته باشد. بنابراین چیزی را بخور و بیاشام که با دستگاه بدنت متناسب باشد. زیاده خوردن به تو نفعی نمیرساند. نه زیاد بخور و نه کم این مطمئن ترین راه بهره وری بیشتر است به این ترتیب بر طبق نیازهای بدنت بخور هنگامی که هنوز کمی دیگر اشتها داری دست از خوردن بردار این کار، دستگاه گوارش را تنظیم میکند فکر را بیدار نگه می دارد و بدن را چابک و قوی می سازد. در تابستان چیزهایی بخور که از اجزایی با اثر خنک کننده ترکیب شده باشد. در زمستان غذایی را انتخاب کن که حس گرما را تحریک کند. در فصل معتدل از غذاهای مخلوط شده به نسبت معین که نه گرم باشد و نه سرد استفاده کن در وقت غذا نخست غذاهای سهل الهضم را بخور سهل الهضم بودن غذا به عادت، سن، میزان چاقی یا لاغری و تحریک شخص خورنده و نیز آب و هوا بستگی دارد. جدم پیامبر اکرم (ص) به جدم علی بن ابیطالب (ع) توصیه کرد که در ٤٨ ساعت سه بار غذا استفاده کن. در نخستین روز تنها یک بار در ساعت ۱۱ غذا بخور نه کم و نه زیاد. هنگامی که هنوز کمی اشتها داری دست از خوردن بردار

108

پس از غذا، شربتهای خالص و مطابق فصل بنوش چگونگی تهیه آن را به تو می گویم [بحار الانوار، ج 4، ص ٤٥٥] . سپس امام فصلها را طبق تقویم رسمی ایرانیان در آن زمان، ماه به (دوازده) تشریح میکند و تغییرات وضعیت خاک و آب و هوا و تاثیر آن را بر بدن انسان شرح می دهد. امام بر این مبنا توصیه میکند که متناسب با فصول مختلف، از چه نوع غذایی استفاده و از چه نوع آن اجتناب شود اما نکته ی قابل توجه در رساله مذکور در رابطه با علم پزشکی امام رضا (ع) این است که بیانات امام رضا (ع) تنها مختص به بحث خوردن و آشامیدن نبوده بلکه مطالب بسیار فراوانی نیز در زمینه ی انواع گوناگون بیماریها، ادوار عمر آدمی، نکات بهداشتی و.... ارائه نموده است که در اینجا تنها از باب نمونه به مساله خوردن و آشامیدن اشاره شد. این رساله در علم پزشکی از چنان اهمیتی برخوردار است که شخصیتی همچون مامون لب به ستایش گشوده و میگوید: من در رساله پسر عم ادیب و دانشمند حبیب و منطقی طبیب که در اصلاح ابدان و چاره جویی در برابر مرگ و نگه داشتن حد طعام است، نگریستم و آن را در غایت کمال و برترین بخشش و انعام یافتم من با دقت به مطالعه پرداختم و توسن اندیشه را در آن جولان دادم هر بار که آن را خواندم و در آن اندیشه کردم حکمت هایی از آن بر من ظاهر و فوایدی از آن برایم آشکار و قلبم به سود سرشار آن مطمئن شد.

از این رو، آنرا از بر کردم و مطالب آن را اندیشیدم و دانستم و چون آن را از گرانبهاترین خواسته ها و بزرگترین اندوخته ها و سودمندترین فایده ها دیدم و هم به سبب نفاست و حسن موقعیت و بزرگی سود و فراوانی برکت آن فرمان دادم با طلا نوشته شود و آن را رساله ی ذهبیه نام نهادم و پس از آن که گروهی از جوانان هاشمی دولت از آن نسخه برداری می کردند، آن را در خزانه دار الحکمه مخزون داشتم.... زیرا مرتب داشتن غذاها موجب صلاح بدنهاست و اصلاح ابدان باعث بر طرف شدن بیماری هاست و دفع بیماریها سبب پیدایش زندگی است و با داشتن زندگی حکمت کسب میشود و با حکمت بهشت بدست می آید.

این رساله شایسته صیانت و نگهداری و دارای صلاحیت و اعتبار است، حکیمی است که میتوان بر آن اعتماد کرد و رایزنی است که بدو باید مراجعه کرد از کانهای دانش است و امر و نهی آن باید فرمانبرداری کرد. این رساله از خانه های کسانی بیرون آمده که مردم احکام پیامبر اکرم (ص) و پیام انبیا و دلایل اوصیا و دانش علما را از آنان فرا میگیرند و سـ ها از آنان شفا می یابد و بیماران جهل و کوردلی به وسیله آنان بهبود پیدا میکنند، خشنودی و رحمت و برکت خداوند بر آنان باد همگی آنان از اولین تا آخرین و کوچک و بزرگ آنان من این رساله را به خواص خود از دانایان و پزشکان و صاحبان تالیف و نویسندگان کتابها و شماری از پژوهشگران و ناموران در حکمت عرضه داشتم همه آن را ستودند و پرارج و گرانقدر دانستند و به علو مرتبه مصنف آن اعتراف و صحت آنچه را در این رساله آمده تصدیق کردند [ محسن امین عاملی، اعیان الشيعه، ج ٤، ص ١٤٣].

109

طبیعی

علوم طبیعی را میتوان دانشهای مربوط به طبیعت همچون جانورشناسی، گیاه شناسی و زمین شناسی دانست فرهنگ روز سخن، ص ۸۳۲]

امام رضا (ع) علاوه بر علوم اسلامی و کاربردی در زمینه ی علوم طبیعی نیز صاحب نظریات جامع و کاملی هستند؛ در بینش ایشان طبیعت شناسی می تواند معرفت انسانها را نسبت به خداوند فزونی بخشد و آنها را قادر سازد تا از امکاناتی که خداوند برای خیر و سعادت ابدیشان فراهم کرده است استفاده کنند؛ از این رو همواره یاران و اصحاب خود را به مطالعه و تحقیق درباره ی طبیعت دعوت میکردند و با استناد به این آیه از قرآن کریم می فرمودند: «قل انظروا ماذا في السموات والارض..... بنگرید که در آسمان و زمین چه چیزهایی است...» [ یونس ٫ ۱۰۱] از دیدگاه حضرت رضا (ع) گرچه هدف غایی طبیعت شناسی، افزودن معرفت انسانها نسبت خداوند و تقرب بدان بود اما آن را به عنوان اهداف والایی که یک رشته مسائل را برای پی بردن به آنها و مقدمه ی رسیدن به هدف نهایی بود، در نظر می گرفتند و اعتقاد داشتند همه ی این امور باید در نهایت در جهت خدمت رسانی به جامعه و انسانها و حتی پرندگان و حیوانات مدنظر قرار گیرد. در ذیل به گوشه هایی از علم و دانش امام رضا (ع) در زمینه علوم طبیعی اشاره خواهد شد:

. جانورشناسی

شاید در نگاه اول عده ای چنین تصور نمایند که علم جانورشناسی دانش نوظهوری است که تنها امروزه در سراسر دنیا به آن توجه می شود؛ اما حقیقت چیز دیگری است و آن اینکه مدتها پیش که اسلام و قرآن دانش شناخت حیوانات و جانوران را پی ریزی نمودند و قوانین ثابت و علمی ارزنده ای را نیز بر مبنای آن بنا نهادند نه تنها از چنین علمی خبری نبود، بلکه بشر حتی درباره خودش هم کوچکترین اطلاعی را نداشت؛ چنان که در همان روزهای نخست دین مبین اسلام چندین سوره قرآنش را با نام حیوانات نامگذاری نمود :

نمل (مورچه)، بقره (گاو)، نحل (زنبور عسل) و ... امام رضا (ع) نیز همچون سایر بزرگان دین در این زمینه نظریاتی را ارائه فرموده اند و در آن روزگار از بزرگترین حقیقت علمی امروز جهان که از دیدگاه قرآن کریم بیان شده پرده برداشته و می فرماید و ما من دابه في الارض و لا طاير يطير بجناحيه الا امم امثالکم؛ هر جنبنده ای که در زمین میبینید از حیوانات و هر پرنده ای که به دو بال میپرد مانند شما آدمیان دارای اصناف و اقوام و تشکیلات هستند [ انعام ٫ ۳۸]. و در ادامه حضرت رضا (ع) از قول علی (ع) نقل میکنند که حضرت فرمود: «هر حیوانی که گوشهای او پهن باشد تخم میگذارد و هر حیوانی که گوشهای او ظاهر باشد، می زاید» [عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۱۹ و باز هم به نقل از امام صادق (ع) در خصوص زمان مرگ حیوانات و جانوران می فرماید:

حیوانات چون آثار مرگ را در خود احساس میکنند در جایی که بوی لاشه آنها بیرون

110

نیاید، مخفی میشوند و در آنجا می میرند و اگر چنین نبود صحراها از مردار حیوانات پر می شد؛ در نتیجه بر اثر عفونت آنها طاعون و بیماریهای دیگر در بین مردم شیوع می یافت تمدن و علوم اسلامی ، ص ٥٦].

ه گیاه شناسی

امام رضا (ع) در پاسخ به سوال فردی که از ایشان درباره سکون و مرگ گیاهان سوال می کند، فرمودند: «از باب نمونه در خلقت درخت اندیشه کن که سالی یک مرتبه در زمستان به خواب می رود تا حرارت در چوب آن حبس شود و مواد میوه در آن تولید و در فصل بهار بیدار می شود و به حرکت می آید [بحار الانوار، ج ٤٢، ص ١٠٩].

 بنابر این شکی نیست که فصل فعالیت گیاهان بهار و تابستان است و گیاه دورانی دارد که با سکون و مرگ می گذارند در این مدت رگهای گیاه که در اصطلاح گیاه شناسی آوند خوانده می شود - مسدود شده و علت بستگی آن تجمع ماده ای به نام کالوز است که در ابتدای آوندهای آبکشی قرار می گیرند. به عبارت دیگر آن را حبس می کنند. هنگام بهار کالوز رفته رفته حل می شود و اجازه می دهد تا شیره ی گیاه به حرکت در آمده، برگ و گل و میوه به وجود بیاید و دوران زندگی گیاه آغاز شود. قابل توجه است که کشف این سر عظیم و دقیق برای بشر گران تمام شده است به طوریکه هزاران گیاه شناس با بودجه های فراوان و در طی زمانی طولانی که در این راهها زحمت کشیده اند تا امروز افتخار اظهار آن را دارند، اما افتخار ما مسلمانان بسی ارزشمندتر است؛ چرا که امام رضا (ع) قرنها پیش به این مساله ی مهم و علمی اشاره نموده اند.

زمین شناسی

با مراجعه به کتب و منابع گوناگون دریافتیم که در رابطه با این علم به شیوه امروزی نکات قابل توجهی از جانب امام رضا (ع) یافت نشد؛ اما این بدان معنا نیست که حضرت در رابطه با این مساله - زمین - بی تفاوت بوده است و به سادگی از کنار آن عبور نموده است. چنانکه در این رابطه می فرمایند این کره ی خاکی که شتابان در حال حرکت است ویژگی های حیرت انگیز و مهمی دارد و از بزرگترین نعمتهای الهی به شمار می آید که آدمیان نباید از آن غفلت ورزند بلکه همواره می باید از سویی شکر این نعمت عظیم الهی را به جا آورند و از طرفی در حفاظت از آن بکوشند و از فسق فجور و فساد آفرینی در آن پرهیز کنند. در ضمن این سخن امام رضا (ع) به دو ویژگی مهم زمین اشاره می کند: «اول آنکه زمین از آن همه ی آدمیان همه نسلها در همه ی عصرهاست و الارض وضعها للانام»، آن حضرت در تفسیر آیه یاد شده می فرماید: «یعنی خداوند زمین را برای همه ی آدمیان آفریده است...... زاینرو، گروهی مجاز نیستند هر طور که بخواهند در آن تصرف کنند و با فساد آفرینی و تخریب طبیعت به اهداف خود دست یابند؛ چه اینکه زمین ملک آنان نیست و بر فرض ملک آنان باشد، اسلام تصرف در اموال را محدود ساخته است و تنها در چهارچوب احکام شرعی می

111

توان در آن تصرف کرد. دوم آنکه تغذیه رکن بنیادین زندگی بشر است و خداوند زمینه ی دستیابی به روزی را به طور کامل در زمین پدید آورده است و این نعمتی است بزرگ و دارای اهمیت بسیار و مفسدان با نابودی کشاورزی و گیاهان و تخریب طبیعت هم غذای جانوران را از بین می برند و هم غذای آدمیان را از این رهگذر در نهایت قساوت قلب و بی رحمی حیات انسان و حیوانات را و سلامت محیط زیست را در آستان دستیابی به اهداف خود به قربانگاه می برند [مسند الامام الرضا، ج ۱، ص ٣٧٥].

 در ادامه حضرت رضا (ع) به اسرار آفرینش کوهها اشاره میکند و با استناد به این آیات از قرآن کریم پرده از حقایقی جالب و شگفت انگیز بر میدارد. .... و القى في الارض رواسي ان تمید یکم در زمین کوههایی افکند تا از حرکت ناموزون آن جلوگیری کند [لقمان ۱۰]

و القى في الارض رواسی آن تیمد بکم و انها را و سبلا لعلكم تهتدون و در زمین کوههایی افکند تا از حرکت موزون آن جلوگیری کند و نهرها و راههایی از میان کوهها ایجاد نمود شاید هدایت شوید [نحل ١٥]

و جعلنا فيها رواسي شامخات و اسقيناكم ماء فراتا و در آن (زمین) کوههای بلندی قرار دهیم و آب گوارا از آنها به شما نوشاندیم مرسلات ٫ ۲۷]

 الم نجعل الارض مهادا و الجبال او تادا ؛ آیا زمین را گهواره قرار ندادیم و کوهها را همچون میخها برای نگهداری زمین) [نبا ٫ ٧-٦] 

در فرمایشات استناد یافته از قرآن کریم در بینش رضوی چند نکته مهم جلب توجه میکند 

۱. کوهها به منزله میخهایی هستند که قطعات زمین را از پراکندگی حفظ میکنند زیرا میخها برای جلوگیری از پراکندگی و از هم پاشیدگی به کار می رود.

۲. کوهها مانع اضطراب و لرزش و حرکات ناموزون زمین هستند. . 

3- رابطه ای میان کوهها و فراهم شدن آب آشامیدنی وجود دارد، زیرا در دو آیه بلافاصله پس از ذکر کوهها مساله آب و مخصوصا آب آشامیدنی مطرح شده است و بنظر میرسد میان این دو، رابطه نزدیکی وجود دارد.

٤. تغذيه

علم بررسی غذاهای گوناگون از جهت تاثیر بر سلامت رشد و نمو، تولید و انرژی، ترمیم بافت های بدن و مانند آنها را در اصطلاح تغذیه می نامند فرهنگ روز سخن، ص ۳۲۰. در مطالب پیشین، اشاره شد که امام رضا (ع) درباره ی خوردنیها و آشامیدنیها نکات ارزنده ای را به مامون توصیه فرمودند حال در این قسمت به بررسی برخی از خواص مواد غذایی از انواع گیاهان و میوه ها در سیره و سخنان علمی حضرت (ع) اشاره خواهد شد:

خرما و رطب: بر پایه ی برخی از روایات رسیده از آن حضرت، خرما درختی است بهشتی که دو نوع آن بهشت برای آدم ابوالبشر آورده شد و بقیه ی انواع خرما به تدریج و مرور زمان از

112

آن دو گرفته شد و گسترش یافت [ اصول کافی، ج ۶، ص ٣٤٧]. 

در پاره ای از این روایات به آثار بهداشتی و درمانی خرما اشاره شده است و در دسته ای از آن به سیره آن حضرت که همواره خرما را دوست می داشتند و تناول می فرمودند، اشاره شده است مسند الامام الرضا، ج ۲، ص ۳۷۷].

 از باب نمونه: سلیمان جعفری میگوید بر امام رضا (ع) وارد شدم، جلو آن حضرت مقداری خرمای برنی گذاشته بودند و ایشان با علاقه و جدیت از آن تناول می کرد و به من فرمود: از این خرما بخور زیرا آنان از طینت ما آفریده شده اند. ای سلیمان دشمنان ما شراب و دیگر نوشیدنی های مست کننده را دوست میدارند زیرا آنان از آتش بر افروخته آفریده شده اند [ همان، ص ٢٤٥].

بنابراین در بینش رضوی خرما افزون بر اینکه میوه ای لذیذ و شیرین است از ارزش غذایی بسیار بالایی نیز برخوردار است؛ همچنین بر طبق روایات متعددی که از ایشان موجود است، خرما با بدن انسان تناسب بسیار دارد و به لحاظ درمانی و بهداشتی نیز کاربردهای بسیار زیادی دارد؛ چرا که این ماده غذایی دارای ارزش زیادی است آرام بخش، ملین و محرک قلب است و از فراموشی جلوگیری میکند و به طور کلی برای ناراحتی های تنفسی مفید است. پس حضرت رضا (ع) خرما را در ردیف خوراکیهای اصلی قرار داده و دیگران را نیز به خوردن آن تشویق می فرمودند.

شیر و عسل: بر پایه روایات متعددی حضرت رضا (ع) از سودمندی ها و فایده های شیر و عسل نیز سخن گفته اند. بر طبق روایتی شیخ صدوق از آن حضرت نقل کرده است: «هرگاه ظرف عسلی برای شما آوردند، آن را رد نکنید [مسند الامام الرضا، ج ۲، ص ٣٥١]. همچنین از آن حضرت نقل شده است شیر آمیخته با عسل و بر طبق روایتی دیگر شیر تازه برای کسیکه نیروی جنسی او به ضعف گراییده مفید است همان بر پایه روایتی دیگر آن حضرت عسل ، بوی خوش و نگاه کردن به گیاهان و مناظر سبز را نشاط آور و شادی آفرین دانسته اند همان]

انجیر: امروزه ثابت شده است که انجیر ماده ای سرشار از مواد غذایی است که چون الیافی ندارد، خوردن آن به خصوص پس از بهبودی از بیماریهای طولانی تجویز می شود. گذشته از حدود شصت درصد مواد قندی موجود در آن دارای مقدار محسوس جوهر لیمو و اسید مالیک و نمک های کافی نیز میباشد آنزیم مهمی به نام فیسین ficinنیز در انجیر دیده می شود. انجیر غذایی کامل است و به سادگی هضم میشود از نظر طبی نیز ماده ای است که سنگ کلیه و صفراء را بر طرف میکند و در رفع انسداد خفیف کبد و طحال موثر است. این میوه برای بهبود بواسیر و نقرس تجویز میشود و برای نارسایی کبد مفید است محمد اقتدار فاروقی، گیاهان در قرآن، ص ۵۱) و چه زیبا امام رضا (ع) در آن روزگار به تمام این نکات در خواص این ماده ی خوراکی اشاره کرده و می فرمایند: انجیر بخور را از بین می برد استخوان و فک های دهان را

113

محکم و موها را پرپشت میکند و برخی مرضها را چنان ریشه کن می کند که نیازی به دارو برای درمان آنها نیست و.... [ اصول کافی، ج ۶، ص ٣٥٦؛ مسند الامام الرضا، ج ۲، ص ٣٤٥]. 

انگور: انگور از دیگر میوه هایی است که آن حضرت مردم را به خوردن آن تشویق می کردند. بر طبق روایتی از آن حضرت نقل شده است که فرمودند: علی (ع) فرمودند: «انگور هم خورشت است و هم میوه هم غذا و هم شیرینی همان ، ص ۳۳۸]. همچنین آن حضرت به نقل از رسول خدا (ص) درباره ی چگونگی خوردن انگور چنین نقل کرده است: «انگور را دانه دانه بخورید تا گواراتر و لذیذتر باشد [عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۳۵ بر پایه ی برخی از روایات نقل شده از آن امام عالم و دانشمند، کشمش و مویز به ویژه در ناشتا فایده های بسیاری دارد همان، ص ٤١] بنابراین این ماده غذایی یکی از بهترین منابع طبیعی گلوکز و فروکتوز است و ۲۰ انگور را این مواد تشکیل میدهد. علاوه بر قندها انگور دارای اسید تارتاریک و اسید مالیک فراوان است. مواد معدنی مانند سدیم، پتاسیم، کلسیم و آهن به مقدار زیاد در آن وجود دارد، در صورتی که پروتئین و چربی آن ناچیز است... انگور به علت مواد معدنی موجود در آن خاصیتی محرک هاضم و آرام بخش اشتها آور مبرد و مدر دارد. خون را زیاد تصفیه می کند و ناتوانی عمومی را درمان می بخشد. آب غوره قابض است و گلودرد را درمان می کند. شیره ی تاک برای بیماریهای پوستی و چشم درد مفید است. انگور همچنین برای برونشیت مزمن بیماریهای قلبی، التهاب کلیه و نقرس مفید است. برای جلوگیری از تشنج ناشی از یبوست، آب انگور به کودک میخورانند و برای رفع تب و سرماخوردگی بسیار ثمر بخش است.... کشمش از نظر طبی مفیدتر از انگور است. بدین سان سیره آن حضرت این گونه بود که خود به میوه ها به ویژه انگور ابراز علاقه میکرد و در نتیجه مردم را از سودمندی های آنها آگاه می فرمود.

زیتون: زیتون ارزش غذایی بسیار دارد و شش مرتبه در قرآن از آن یاد شده و یکبار خداوند متعال به آن سوگند یاد کرده است و التين و الزيتون در روایات نقل شده از حضرت رضا (ع) به آثار و فایده های آن اشاره شده است. از نکته های بسیار مهمی که در این روایات آمده، آن است که زیتون بر روان آدمی نیز تا حدودی تاثیر می گذارد. امام رضا (ع) با توضیح سودمندیها و آثار روغن زیتون کوشیدند مردم را در این باره آگاه کنند و در واقع آنان را به استفاده بیشتر از روغن زيتون تشویق میکردند و به طور کلی سیره آن حضرت در این باره آن بود که مردم را از تغذیه سالم و نیز داروها و روشهای مناسب درمان آگاه می ساختند و در این باره گام های بزرگ و موثری برداشتند. آن حضرت درباره ی فایده های زیتون به نقل از جدشان، رسول خدا (ص) چنین می فرمودند: روغن زیتون خوراک خوبی است؛ دهان را خوشبو و بلغم را بر طرف می سازد، صورت را با صفا و طراوت میبخشد، اعصاب را تقویت کرده و درد و بیماری را از میان میبرد و آتش خشم را فرو می نشاند [بحار الانوار، ج ٦٣ ، ص ١٨٣]. 

بر پایه ی روایتی دیگر از حضرت رضا (ع) درباره ی فایده زیتون چنین نقل کرده اند:

114

بر شما باد به خوردن روغن زیتون که آن صفرا را بر طرف و بلغم را زایل می سازد، اعصاب را تقویت میکند و خستگی و فرسودگی را از بین می برد مایه ی خوش خلقی می گردد و دهان را خوشبو و اندوه را بر طرف می سازد [ همان، ج ١٤ ، ص ٢٥٢].

از آن حضرت روایاتی دیگر درباره انواع میوه ها و سبزی ها از قبیل کاسنی [مسند الامام الرضا، ج ۲، ص ۳۳۷] 

آلوچه [ همان، ص ۳۳۸] ، سیب همان، ص ۳۳۹، سنجد [ همان ] ، خربزه [ همان، ص ٣٤٠)، بالن گ همان، ص ٣٤١]، گلابی [همان] عدس همان، ص ٣٤٢) ، برگ چغندر [ همان]، تره [ همان، ص ٣٤٣)، قارچ [ همان، ص ٣٤٤]، انا را همان، ص ٣٤٥] ، نخود [ همان]

 با قلی همان ، ص ٣٤٦]، موز [ همان کد و [ همان، ص ٣٤٧)، برنج [ همان]، بادنجان [ همان ] وارد شده است.

بر طبق این روایات امام رضا (ع) به موارد زیر اشاره کرده است:

 ۱. به فایده های متعدد و متنوع این میوه ها و سبزیها اشاره کرده است و مردم را از آثار آنها آگاه ساخته اند.

۲. دامنه ی این آثار بسی گسترده است و آثار بهداشتی و درمانی را نیز در بر میگیرد؛ بدین

ترتیب که گروهی از این سبزیها و میوه ها در جسم انسان آثاری می گذارد که زمینه ی ورود بسیاری از بیماریها را از بین میبرد و گروهی از آنها سبب میشوند بیماری از تن آدمی رخت بر بندد. 

3.گروهی از این گیاهان افزون بر تن انسان بر روح و روان او نیز اثر میگذارد و این نکته نیز اهمیت خاصی دارد.

4. از دیدگاه حضرت رضا (ع) استفاده بهنگام درست از طبیعت میوه ها و سبزیها در بهداشت و سلامت جسم و جان آدمیان آثار شگرف و دامن گستری دارد و آن حضرت می کوشید مردم را از این نکته مهم و موثر آگاه سازد و آن را به صورت یک فرهنگ در آورد.

5. پایه

بر اساس تقسیم بندیهای جدید علوم در بخش پایه این علم در سه زیر شاخه ی شیمی فیزیک و ریاضی قابل ذکر است با بررسی عصر امام رضا (ع) می توان مشاهده نمود علم شیمی نیز در این عصر آوازه منحصر به فرد خویش را پیدا نموده است؛ بگونه ای که جابرین حیان از شاگردان امام صادق (ع) در ضمن تحقیقات خویش در این علم به جایی رسید که جهان را متعجب خود ساخت و از طرف برخی دانشمندان غربی به عنوان مغز متفکر انسانیت معرفی شد و بدین وسیله موسس علم شیمی در جهان معرفی گشت با این وصف ما به نکته ی قابل توجهی در علم شیمی و نیز فیزیک در سیره ی رضوی برخورد نکردیم؛ اما حضرت در باب علم ریاضی دارای نظریاتی هستند که از باب نمونه میتوان به مساله ی ذیل اشاره نمود:

115

اشعث بن حاتم درباره ی علم و دانش حضرت رضا (ع) در این باب می گوید: در مجلسی از امام رضا پرسیدند: آیا روز جلوتر خلق شده است یا شب؟ امام (ع) فرمودند: آیا از قرآن پاسخ بگویم یا از حساب و هیئت؟ آن شخص گفت چه بهتر از هر دو امام (ع) فرمودند: می دانید طالع دنیا ، برج سرطان است و کواکب در موضع شرف آنها قرار دارد؛ پس رجل در برج الميزان و مشتری در برج سرطان و آفتاب در برج حمل و ماه در برج ثور قرار دارد و این امر موجب آن است که روز جلوتر از شب خلق شده است محمد عقیقی بخشایشی چهارده نور پاک، ص ۱۳۱۲] . و اما دلیل قرآنی آن است که خداوند متعال میفرماید: «لا الشمس ينبغى لها ان تدرك القمر ولا الليل سابقا النهار، و كل فى فلك يسبحون نه خورشید می تواند به ماه برسد و نه شب می تواند جلوتر از روز باشد هر کدام از آنها در مدار خود گردش دارند [پس ٫ ٤٠].

 ٦. آزمایشگاهی

امام رضا (ع) در زمینه علوم متداول امروزی که نام علوم آزمایشگاهی را به خود گرفته است و در مواردی چون میکروب شناسی و انگل شناسی است نیز احاطه ی علمی فراوان داشته اند و چشم بینای ایشان نیز همچون سایر ائمه در این قبیل از مسائل بسته نبوده است؛ چنانکه آیات و اخبار فراوانی در این زمینه وجود دارد که در آنها ایشان از میکروب نام برده اند که برخی از آنها به طور صریح به این مساله اشاره دارد و برخی دیگر به صورت کنایه و یا اشاره چنانکه امام رضا (ع) در این زمینه می فرماید: «اطراف بینی حیوانات پر از شیطان است رضا پاک نژاد اولین دانشگاه آخرین پیامبر، ج ۱، ص ۵۹] تردیدی نیست که منظور همان میکروب است؛ چرا که در آن روزگار، میکروب شناسی و اصطلاحاتی که امروزه بکار می برند، وجود نداشته است؛ بنابراین در کلام رضوی از میکروب به شیطان تعبیر شده است.

7. ادبی

 زبان شناسی به عنوان یکی از اقسام علوم ادبی در تقسیم بندی دانش امروزی نیز همچون سایر علوم و دانشهای گوناگون که در قسمتهای پیشین به آن اشاره شد، در سیره و سلوک رضوی امری محسوس و ملموس است؛ پس به یقین میتوان یکی دیگر از ویژگیهای بارز امام رضا (ع) را چون سایر بزرگان دین در آگاهی ایشان و آشنایی شان به زبانهای گوناگون دانست. چنانکه امام در مجامع علمی به هنگام مناظره و یا در نشست های معمولی در پاسخگویی به اشخاصی که از دیگر سرزمین ها برای دیدار ایشان آمده بودند، همانطور که پیشتر نیز به آن اشاره شد، با زبان متداول و رسمی مخاطبان با آنان به گفتگو می پرداختند. اباصلت هروی میگوید: امام رضا با مردم به زبان خودشان سخن میگفت به خدا سوگند که او، فصیح ترین مردم و داناترین آنان به هر زبان و فرهنگی بود. او می افزاید عرض کردم: ای فرزند رسول خدا، من در شگفتم از این همه اشراف و تسلط شما به زبانهای گوناگون امام (ع) فرمود: من حجت خدا بر مردم هستم چگونه میشود خداوند فردی را حجت بر مردم قرار دهد، ولی او زبان آنان را درک نکند. مگر سخن امیر مومنان علی (ع) به تو نرسیده است که فرمود: به

116

ما فصل الخطاب داده شده است و آن چیزی جز شناخت زبان ها نیست [ عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۷] همچنین امام رضا (ع) در فن خطابه و در زمینه شعر و ادب و در فصاحت و بلاغت نیز یگانه عصر خویش بود؛ بگونه ای که رسایی و گیرایی سخنان حضرت تعجب هر انسانی را بر می انگیخت چرا که امام رضا (ع) به خوبی می دانست که آنچه سخن را رسا و شیوا می کند و می تواند در مخاطب خود تاثیر گذار باشد مطابقت آن با مقتضای حال است؛ به همین سبب نیز می فرمودند: من با اهل تورات به توراتشان با اهل انجیل به انجیلشان با ستاره شناسان به شیوه عبرانیشان با موبدان به شیوه پارسیشان و با رومیان به سبک خودشان و..... سخن می گویم بحار الانوار، ج ۲، ص ۷۵] در حقیقت حضرت با ظرافت و باریک کاریهای سخنوری و تسلط خویش بر فنون و شیوه های بلاغی و هماهنگی در سخنان خود در مخاطبانشان تاثیر شگرف میگذاشتند تا جای که آنان لب به اعتراف گشوده و در بسیاری از مواقع به دین اسلام می گرویدند.

آثار علمی امام رضا (ع)

در رابطه با آثار و تالیفات علمی امام رضا (ع) دو نظریه مطرح است: اول اینکه برخی از تاریخ نویسان پیرامون علم و دانش حضرت دچار تردید شده که از جمله ی آنان ابن خلدون است که معتقد است علی بی موسی الرضا (ع) بعید است صاحب علم و دانشی بوده باشد؛ چه برسد به اینکه ایشان آثار و تالیفات علمی نیز داشته باشد. نظریه ی دوم در مقابل این گروه مورخان و راویانی هستند که معتقدند نه تنها حضرت صاحب علم و دانش فراوانی می باشند، بلکه ایشان در زمینه های گوناگونی صاحب آثار و تالیفاتی نیز هستند؛ آثار و تالیفاتی که امروزه با بررسی های علمی می توان به عمق هوشمندی ظرافت در شخص بیان کننده ی آن پی برد که این سخنان و اندیشه ها در روزگاری مطرح گشته که نه خبری از علم و دانش به سبک امروزی بوده و نه صاحب این علوم و دانش پای درس و منبر عالمی نشسته است. 

برخی از این آثار و تالیفات امام رضا (ع) عبارتند از:

فقه الرضوی: نام دیگر فقه الرضوی ، طب الرضا یا رساله ی ذهبیه است که این رساله بلیغ از نفیس ترین و گرانبهاترین مواریث اسلامی در زمینه ی دانش پزشکی است و به طور مختصر مشتمل بر رشته هایی از علوم پزشکی می باشد. مانند علم تشریح زیست شناسی (بیولوژی) ، وظائف الاعضاء ( فيزيولوژی) و علم الامراض (باکتریولوژی) و بهداشت و جز آن می باشد و بخش زیادی از طب پیشگیری را نیز بیان کرده است همچنین شامل دانش شیمی و تغذیه و بسیاری از دانشهای دیگر نیز می باشد. 

صحيفه الرضا: صحيفه الرضا يا مسند الرضا که این اثر در باب مسائل فقهی است. گروهی از راویان گفته اند که این اثر حاوی اخباری است که حضرت رضا از جدش پیامبر و از پدرانش روایت کرده است. اما ظاهرا انتساب آن به امام رضا (ع) در نزد علمای مشهور ما ثابت نشده

117

است. هر چند در مستدرک الوسائل آمده که این از کتابهای معروف و مورد اعتمادی است که هیچ کتابی از نظر اعتبار و وثوق چه پیش از تصنیف آن و چه بعد، به پای آن نرسیده است. محض الاسلام از دیگر تالیفاتی که به امام رضا نسبت داده شده کتاب محض الاسلام، شرایع الدین است و صدوق در عیون آن را از فضل بن شاذان نقل کرده است، لیکن فضل بیان نکرده که امام رضا (ع) آن را به خواهش مامون تالیف کرده است یا نه؟ 

علل الشرایع این کتاب حاوی حکمتها و مصالحی است در مورد احکام و دستورهای عملی اسلام برخی نیز رساله ای در توحید را برای حضرت ذکر نموده اند، اما به طور کلی بسیاری تنها کتاب منسوب به حضرت را رساله ذهبیه در طب میدانند که حضرت رضا (ع) به خواهش مامون نگارش نموده است و سایر تالیفات را حاوی نظریات و افکار امام رضا (ع) در پاسخ پرسش کنندگان می دانند.

تیجه گیری

همان طور که در طی نوشتار گفته شد، امام رضا (ع) به عنوان عالم آل محمد به انواع علوم و دانشهای عصر خویش در رشته های اسلامی قرآن، تفسیر، حدیث، فلسفه، کلام، فقه، اخلاق)؛ کاربردی طب و پزشکی)؛ طبیعی (جانور شناسی گیاه شناسی و زمین شناسی)؛ تغذیه خورد نیها، آشامیدنیها و تاثیر بهداشتی و درمانی آنها بر سلامت بدن؛ پایه (ریاضیات)؛ آزمایشگاهی میکروب شناسی ادبی زبان شناسی شعر و ادب و....) تسلط داشتند و در این راه آثار علمی ارزشمندی نیز به یادگار گذاشتند. ایشان در این راه با اطمینان به حقانیت دین و واقعیت گرایی شریعت محمدی ضمن استقبال از ژرفای عقلی در مباحث دینی و.... همواره به ارائه ی تصویری روشن از همه ی علوم و دانشهای خویش پرداخته و آن را با رافت و مهرورزی به جامعه نیز تقدیم مینمودند؛ به عبارتی حضرت نه تنها خود صاحب علم و دانشهای بسیاری بودند، بلکه به بسط ، ترویج و گسترش آن نیز اهمیت فراوانی می دادند. چرا که در نگرش ایشان انسان به عنوان یکی از موجودات آفرینش هدفدار می باشد و بر اساس همین هدفمندی، آموزش علم و دانش و دانشوری و آراستگی به فضایل علمی برایش امری ضروری است و بدیهی است که امام رضا (ع) با این نگرش کرامت مدارانه به انسان، آموزش و کسب علم و دانش را مختص به گروهی و یا دسته ای خاص ندانسته بلکه آن را از حقوق آدمی بر میشمارد و معتقد است که فراگیری آن در نهایت به خیر سعادت و تکامل وی می انجامد. اما نکته ی قابل توجه در تمامی زمینه ها آن است که حضرت در نشر و گسترش علم و دانش صاحب اندیشه ی توحیدی بوده؛ لذا از این رو در تمامی موارد بهترین پاسخگو و مشوق برای همه ی مشتاقان و مخاطبین خویش بودند؛ چرا که ایشان در بیان مطالب و پاسخهای خود همواره بهترین بیان، تعریف و ارزشگذاری را ارائه نموده و در فهم مخاطبین به عرف عام تکیه نموده و از تاویلات دور از ذهن نامتناسب و دشواری که ممکن است مخاطب را به زحمت بیندازد

118

یا زده نماید، دوری جسته و در تمامی حالات سعی در هدایت انسانها داشته و تاریخ به خوبی گواه است که در پاسخگویی به هر یک از سوالات و شبهات بصورت موجز و پرصلابت با استدلالی جامع به تبیین پاسخها با مدنظر قرار گرفتن موارد گفته شده اهتمام ورزیده و از این طریق غبارهای ابهام را برای آنان زدوده و به همین لحاظ سبب هدایت انسانهای بسیاری شده اند. لذا جامعه ی اسلامی نیز می تواند با الگو برداری از سیره علمی امام رضا در تولید علم و دانش بکوشد.

119

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه