امام مهربان علی بن موسی الرضا  ( صص 90-89، 92-90 ) شماره‌ی 2586

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره اجتماعی > تعامل با مردم > نيکی به مستمندان
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره اجتماعی > تعامل با مردم > مراعات کارگر ‌ زيردست

خلاصه

شیخ کلینی از سلیمان جعفری می گوید: من با امام رضا علیه السلام در شغلی بودم چون خواستم به منزلم بروم حضرت فرمود با من برگرد و امشب نزد من بمان سپس با آن حضرت داخل شدم آن حضرت به غروب آفتاب نظر کرد و غلامان خود را دید برای ساختن رستوران مشغول گل کاری هستند. ناگاه سیاهی را دید که از ایشان نیست حضرت فرمود کار این مرد با شما چیست؟گفتند ما را کمک میکند و ما به او مزد میدهیم. حضرت فرمود: مزدش را گفتگو کرده اید؟ گفتند نه این مرد از ما به هر چه به او بدهیم راضی میشود حضرت برای این کار غضب سختی کرد، من گفتم فدای تو شوم برای چه خودتان را اذیت می کنید، حضرت فرمود: من مکرر ایشان را از مثل این کار نهی کردم بدان که احدی نیست برای تو که بدون مزد کار بکند پس تو برای آن کارش را و سه برابر اجرتش را زیاد کنی مگر آنکه گمان میکند که تو مزدش را کم دادی و اگر مقاطعه با او کردی پس به او مزدش را بدهی تو را ستایش میکند و وفا کردی به آنکه بر یک حبه مزدش را زیاد کردی می داند و آن را منظور می کند.

متن

یاری رساندن امام رضا

بدون استقامت سیر به سوی مقاصد مطلوب میسر نمی شود و امکان رسیدن انسان به آنچه شایسته اش است فراهم نمی گردد؛ از این رو یاری رساندن بر استقامت به عنوان رکنی اساسی در رشد و تعالی و کمال یابی آدمی تاکید شده است. امام رضا در تمامی زندگی پر افتخارش مرد تكلیف و وظیفه بود و با استقامت و تلاشهای فرهنگی اجتماعی سیاسی فعالیت های خود را پیگیر بود.

شخصی به امام رضا فرمود:

من مردی هستم از دوستان تو و دوستان پدران و اجداد تو از حج برگشته ام و نفقه ام را گم کرده ام و با من چیزی نیست که به سبب آن خود را به منزل برسانم پس اگر مرا به سوی شهرم راه می انداختید وقتی که برسم به شهر خود از جانب شما به آن چیزی که عطا می فرمایی صدقه می دهم؛ چون که من فقیر و مستحق صدقه نیستم.

حضرت به او فرمود بنشین خدا تو را رحمت کند و رو کرد به مردم و برای ایشان سخن میگفت تا آنکه پراکنده شدند و باقی ماند آن خراسانی و سلیمان جعفری و خیثمه و من، سپس فرمود:

آیا مرا در دخول به حرم رخصت میدهید؟ سپس سلیمان گفت: خداوند کار تو را پیش آورد سپس برخاست و داخل حجره شد و ساعتی ماند سپس بیرون آمد و در را بست و دست مبارک را از بالای در بیرون آورد و فرمود خراسانی کجا است؟

عرض کرد: حاضرم در اینجا سپس فرمود بگیر این دویست اشرفی را و استعانت جوی به او برای مخارج و کلفتهای خود و متبرک شو به او و صدقه مده آن را از جانب من و بیرون رو که من تو را نبینم و تو مرا نبینی سپس بیرون آمد سلیمان گفت فدای تو شوم عطای وافر دادی و رحم فرمودی پس چرا روی مبارک را از او پوشاندی؟ فرمود: از ترس آنکه ببینم ذلت سؤال را در روی او به جهت برآوردن حاجتش آیا نشنیدی حدیث رسول خدا را که پنهان کننده نیکی معادل با هفتاد حج است و افشا کننده بدی مخذول است و پوشاننده آن آمرزیده شده است.(ا. منتهى الامال، ج ۲، ص ٢٩٤.)

مزد کارگر توسط امام رضا

دادن حق و حقوق کارگر توسط کارفرما موجب تقویت ایمان و رسیدن به باورهای عمیق و شکوفایی روز افزون است. تقویت ایمان بدون برخورداری از درک عمیق و همه جانبه از خود موجب ترقی و 

صص 90-89

رشد آدمی و کسب کمالات انسانی نمیشود صرف عمل موجب کمال یابی نیست؛ بلکه عمل باید از پایگاهی درست برخیزد تا به خودسازی منجر شود شیخ کلینی از سلیمان جعفری می گوید: 

من با امام رضا در شغلی بودم چون خواستم به منزلم بروم حضرت فرمود با من برگرد و امشب نزد من بمان سپس با آن حضرت داخل شدم آن حضرت به غروب آفتاب نظر کرد و غلامان خود را دید برای ساختن رستوران مشغول گل کاری هستند. ناگاه سیاهی را دید که از ایشان نیست حضرت فرمود کار این مرد با شما چیست؟

گفتند ما را کمک میکند و ما به او مزد میدهیم. حضرت فرمود: 

مزدش را گفتگو کرده اید؟ گفتند نه این مرد از ما به هر چه به او بدهیم راضی میشود حضرت برای این کار غضب سختی کرد، من گفتم فدای تو شوم برای چه خودتان را اذیت می کنید، حضرت فرمود: 

من مکرر ایشان را از مثل این کار نهی کردم بدان که احدی نیست برای تو که بدون مزد کار بکند پس تو برای آن کارش را و سه برابر اجرتش را زیاد کنی مگر آنکه گمان میکند که تو مزدش را کم دادی و اگر مقاطعه با او کردی پس به او مزدش را بدهی تو را ستایش میکند و وفا کردی به آنکه بر یک حبه مزدش را زیاد کردی می داند و آن را منظور می کند.(۱ همان، ص ۳۱۷)

سفره داری امام رضا

سفره داری امام رضا همانند اجداد بزرگوارشان بین ادیان و ملل جزو یکی از سخاوتها و آداب معصومین به شمار می رود. شیخ اجل احمد بن محمد برقی از پدرش معمر بن خلاد می گوید: 

هرگاه امام رضاع طعام میل میکرد کاسه بزرگی نزدیک سفره خود می گذاشت و از هر طعامی که در سفره بود از بهترین مواضع او مقداری بر میداشت و در آن کاسه میگذاشت پس امر می کرد که بر مساکین پخش کنند آن وقت آیه فلا اقتحم العقبة را تلاوت می کرد. معانی این آیه شریفه و آیات بعد از آن این است که اصحاب میمنه و اهل بهشت در عقبه آزاد کردن بنده ای است از رقیت یا طعام خورانیدن است در روز گرسنگی به یتیمی که دارای قرابت و خویشی باشد یا مسکینی که از بیچارگی و فقیر نشین باشد.

امام رضا می فرماید:

خداوند عزوجل دانا بود که هر انسانی قدرت آزاد کردن بنده ندارد پس برای ایشان راهی به بهشت قرار داد و مقابل آزاد کردن بنده اطعام را قرار داد که هر شخصی بتواند به سبب آن راه بهشت گیرد و به بهشت روده.(۱ همان)

صص 92-90 

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کارگاه آموزشی ، کتاب داستان بلند و رمان