از کتاب پیامبران
۱- ابن سکیت گوید : خدمت حضرت رضا علیه السلام عرض کردم : چرا خداوند متعال موسى بن عمران را با عصاويد بيضاء وآلات وادوات سحر مبعوث فرمود ، وعيسى عليه السلام را با طب ومحمد صلى الله عليه و آله را با کلام و خطبه ها برسالت فرستاد ؟
حضرت رضا علیه السلام فرمود : خداوند تبارك و تعالی هنگامیکه موسی عليه السلام را به رسالت مبعوث فرمود در میان مردم بیش از همه چیز سحر و جادو گری رواج داشت ، و جادوگران در میان جامعه مقام بلندی داشتند و مورد احترام بودند.
برای همین جهت خداوند متعال موسی را به این وسیله برانگیخت تا با مغلوب کردن جادوگران و کاهنان حق را ظاهر کند و سحر آنها را باطل گرداند و حجت خود را بر مردم تمام نماید
اما حضرت عیسی علیه السلام در زمانی مبعوث شد که بیماری و ناخوشی در جامعه زیاد و مردم به طب و طبیب بیشتر احتیاج داشتند از این روعیسی بن مریم عليهما السلام کارهایی کرد که اطباء از آن عاجز بودند و آن حضرت مردگان رازنده میکرد و ابرص واکمه را معالجه میکرد .
این ما کارهایی بودند که اطباء قدرت انجام آن را نداشتند ، از این جهت عیسی علیه السلام نبوت خود را اثبات کرد و حجت خود را آشکار نمود.
اما حضرت رسول الله محمد مصطفى صلى الله عليه و آله در وقتی مبعوت شد که بهترین و بالاترین فضیلت و امتیاز انشاء شعر و خطبه و سخنرانی بود ، اشخاصی در جامعه مقام و اعتبار داشتند که دارای این سه صفت بودند .
در این هنگام حضرت رسول از طرف خداوند کتابی آورد که در آن مواعظ و احکام بود رسول خدا با آوردن قرآن مجید گفته های آنها را باطل کرد و حقانیت خود را آشکار ساخت .
ابن سکیت عرض کرد به خداوند سوگند من مانند تو را امروز مشاهده نميكنم، اينك بفرمائید امروز در میان مردم با چه چیز میتوان احتجاج کرد .
فرمود: امروز با عقل میتوان راست گو را از درونگو تمیزداد ابن سکیت گفت به خداوند سوگند جواب درست همین است که فرمودی و بیان داشتی .
۲- حسن بن علی بن فضال از حضرت رضا علیه السلام روایت کرده که فرمود: پیامبران اولوا العزم را از این جهت اولوا العزم میگویند که صاحب «شریعت» بودند.
بیان این مطلب از این قرار است که پیغمبران بعد از نوح همه بر شریعت او بودند و راه و روش او را پیروی کرده و از دین او ترویج میکردند ، و این سنت تا زمان حضرت ابراهیم علیه السلام جاری بود .
پیامبرانی که در زمان حضرت ابراهیم علیه السلام و یا بعد از او بودند به شریعت و طریقه ابراهیم رفتار میکردند و از دین او ترویج مینمودند و این روش تا عصر حضرت موسى بن عمران علیه السلام جریان داشت .
پیامبرانی که بعد از حضرت موسی آمدند آنها نیز تابع شریعت و دین او بودند تا آنگاه که حضرت عیسی علیه السلام به نبوت مبعوث شد ، و پیامبران زمان آن حضرت نیز تابع شریعت او بودند و از دین او ترویج میکردند ، و این روش هم چنین ادامه داشت تا آنگاه که حضرت محمد صلى الله علیه و آله بر سالت مبعوث گردید.
این پنج نفر پیامبران اولوا العزم هستند و آنان از همه پیغمبران افضل میباشند شریعت محمد ( ص ) تا روز قیامت منسوخ نمیگردد و پس از آن تا روز قیامت پیامبری مبعوث نخواهد شد
هر کسی بعد از آن حضرت ادعای نبوت کند و یا کتابی پس از قرآن بیاورد خون او برای مردمان مباح است و هر کسی ادعائی از وی شنید باید او را بکشد
3- فضل بن شاذان گوید: حضرت رضا علیه السلام فرمود : اگر کسی بگوید: چرا بر مردم و اجب شد که از پیامبران متابعت کنند و به نبوت آنان اذعان و اعتراف داشته باشند ؟ .
در جواب این سائل گفته میشود چون در میان مخلوقات خداوند کسانی نیستند که از هر جهت بتوانند مصالح عالیه مردم را در نظر بگیرند و امور دین و دنیای مردم را اداره کنند ، و حدود و ثقور فرد و اجتماع را مراعات نمایند خداوند متعال نیز مقامش بسیار بلند است و کسی نمیتواند خداوند را مشاهده کند وضعف و ناتوانی مردم در این مورد ظاهر است .
از اینرو لازم بود پیامبری معصوم که از هر جهت پاک و منزه باشد برای ارشاد و هدایت مردم از طرف خداوند برانگیخته شود و بین خدا و بندگانش واسطه شده و او امر و نواهی پروردگار را برای مردم بیان کند و آنان را در امور دین و دنیا بطرف خیر و سعادت رهنمون گردد .
اگر چنانچه پیامبری مبعوث نمیشد مردم نفع و ضرر خود را تشخیص نمیدادند و طرق سعادت و شقاوت را تمیز نمیدادند، و اگر چنانچه معرفت و اعتقاد برسول برای مردم واجب نبود در بعثت انبیاء نفعی مشاهده نمیشد و امری کاملا بیهوده بود و این هم از حکیم بزرگی که همه کارهایش از روی حکمت و علم انجام گرفته و استوار شده است بسیار بعید است که خداوند پیامبری را برسالت مبعوث کند و اطاعت او را واجب نگرداند