حضرت یوسف عليه السلام
١٤ - اسماعیل بن همام گوید: حضرت رضا علیه السلام در تفسیر آیه فریضه «قالوا ان يسرق فقد سرق أخ له من قبل فأسرها يوسف في نفسه ولم يبدها» فرمود: اسحاق پیغمبر کمربندی داشت که انبیاء بزرگ آن را از همدیگر ارث میبردند ، کمربند مزبور در نزد عمه یوسف عليه السلام بود ، ويوسف هم در نزد عمه اش زندگی میکرد و مورد علاقه و محبت عمه اش قرار داشت .
حضرت یعقوب برای خواهرش پیغام فرستاد که یوسف را نزد وی برگرداند و بار دیگر بنزد او خواهد فرستاد .
عمه حضرت یوسف برای برادرش یعقوب پیغام فرستاد که اجازه دهید یوسف امشب در نزد من بماند ، وصبح او را نزد شما خواهم فرستاد ، امام علیه السلام فرمود: چون صبح شد کمربند را در کمر حضرت یوسف علیه السلام بست و پیراهنی نیز روی آن بریوسف پوشانید و نزد پدرش فرستاد.
هنگامیکه یوسف از نزد عمه اش بیرون شد او کمربند را از وی طلبیدو گفت : تو آن را دزدیده ای ! در آن زمان هر کس چیزی را میدزدید دزد را به
عنوان بنده و خدمت گذار در اختیار صاحب مال میگذاشتند .
در روایت دیگری وارد شده که برادران یوسف هنگامیکه پیمانه ملك مصر از میان کیسه گندم خریداری شده آنها در آمد به یوسف گفتند : اگر این برادر ما اينك دزدی کرده برادر دیگر او نیز در چندی قبل مرتکب دزدی شد .
یوسف آن سخن را در دل گرفت و چیزی نگفت.