حضرت موسی علیه السلام
۱۵ - ابو نصر بزنطی گوید: حضور حضرت رضا علیه السلام عرض کردیم اهل مصر معتقدند که مملکت آنها مقدس است .
امام رضا علیه السلام فرمود : چرا چنین باشد؟
گفتم آنها خیال می کنند که از کوه آنها هفتاد هزار نفر بدون حساب و کتاب محشور می گردند و داخل بهشت میشوند .
فرمود : مطلب چنین نیست ، خداوند هنگامی بر بنی اسرائیل غضب کرد که آنان را وارد مصر نمود ، و هنگامی از آنها راضی شد که از مصر بیرون شدند .
خداوند متعال برای موسی علیه السلام وحی فرستاد که استخوانهای حضرت يوسف علیه السلام را از مصر بیرون کند ، حضرت موسی علیه السلام محل قبر حضرت یوسف را جستجو کردند، او را نزديك زن بیمار و كوری هدایت کردند .
موسى عليه السلام محل دفن يوسف را از او پرسید ، پیرزن گفت : با دو شرط حاضرم قبر حضرت یوسف را به شما نشان دهم، نخست اینکه از خداوند بخواهد مرض او را شفا دهد و در بهشت او را درجا و مقام او جای دهد.
موسی علیه السلام پیشنهاد آن زن را بزرگ تلقی کرد ، خداوند برای اووحی فرستاد از پیشنهاد او تعجب نکند ، و خداوند حوائج او را بر آورده میکند .
موسی به آن زن وعده کرد که در هنگام طلوع ماه حاجت او بر آورده خواهد شدموسی به اتفاق آن زن بدن یوسف را که در يك پارچه سفیدی بود از رود نیل گرفتند حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرموده: سرهای خود را با گل مصری نشوئید و از ظروف سفالی آن چیزی نخورید، زیرا این کار ایجاد ذلت میکند و غیرت را میبرد
گفتیم : پیغمبر چنین فرموده ؟ گفت : چنین است .
در حدیث دیگری آمده است که آن زن چهار شرط برای نشان دادن قبر حضرت یوسف مقرر کرد .
نخست اینکه پاهای او شفا پیدا کند .
دوم بینائیش به وی باز گردد .
سوم جوانی به او عود کند .
چهارم در بهشت با موسی باشد .
پس از اینکه بدن یوسف را در میان صندوقی از مرمر پیدا کردند او را به شام آورده و در آن سرزمین دفن کردند از این جهت اهل کتاب مردگان خود را به شام حمل میکنند .
١٦ - ایوب بن نوح گوید: حضرت رضا علیه السلام از پدرانش از امیر المؤمنین عليهم السلام روایت کرده که فرمود: خداوند متعال به موسى بن عمران علیه السلام وحی فرستاد :
ای موسی مرا دوست بدار و مردم را هم با من دوست کن .
موسی گفت : خداوندا من تو را دوست دارم چگونه مردم را با تو دوست کنم .
فرمود : از نعمت هائیکه به آنها داده ام برای آنها باز گو کن ، هنگامیکه آنان مشاهده کردند همه خیرات در نزد من است مرا دوست خواهند داشت .
۱۷ ابو نصر بزنطی گوید: از حضرت رضا علیه السلام پرسیدم معنی آیه شريفه « إِنَّ أَبي يَدْعُوكَ لِيُجْزِيكَ أَجْرَ مَا سَقِيتَ لنا ، آیا این همان است که موسی علیه السلام با او ازدواج کرد ؟ .
فرمود : آری وی هنگامیکه گفت : « استأجره ان خير من استأجرت القوى الامین » پدرش گفت: تو از کجا دانستی او قوی و امین است
گفت: هنگامیکه پیام تو را به اورسانیدم گفت: از پشت سرم حرکت کن وراه را به من نشان ده .
من پشت سر او حرکت کردم و او کراهت داشت شکل و شمايل ويا هيكل مرا مشاهده کند، هنگامیکه موسی علیه السلام تصمیم گرفت از نزد شعیب بیرون گردد ، شعیب گفت: داخل اطاق شویدویکی از آن عصاها را بردارید تا در بیابان در مقابل درندگان از خود دفاع کنید .
هنگامیکه موسی وارد اتاق شد یکی از آن عصاها ناگهان در دست او قرار گرفت موسی از اتاق بیرون شد چون چشم شعیب بر آن عصا افتاد گفت: عصای دیگر بردار .
حضرت موسی علیه السلام بار دیگر وارد اطاق شد و باز همان عصا در دستش قرار گرفت ، پس از اینکه بیرون شد شعیب گفت : این همین عصا است که گفتم در جای خود قرار دهید و عصای دیگری بردارید .
موسی گفت : من سه بار این عصا را بر گرداندم و او باز در دست من قرار گرفت ، در این هنگام شعیب گفت بردارید .
شعیب سالی یکبار موسی را ملاقات میکرد، هر گاه میخواست غذا بخورد موسی بالای سرش برای اونان خورد میکرد .