رضای خدا پژوهشی جامع در حیات علمی و عملی امام رضا  ( صص 193-192 ) شماره‌ی 2691

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > دوران مأمون > نفرين امام رضا (عليه السلام)

خلاصه

روایت شد که این ابی سعید مکاری بر آن حضرت وارد شد. و از روی عناد و دشمنی و انکار گفت: آیا خداوند ترا به مقامی رسانده که ادعای پدرت را تکرار میکنی؟ آن حضرت فرمود: ترا چه شده است؟ و چرا با پیشوایان بر حق به مخالفت و ستیز بر می خیزی؟ خداوند نور وجودت را خاموش نماید و فقر و تنگدستی را در خانه ات مستقر سازد. آیا نمی دانی که خداوند به عمران و حی کرد که پسری به تو عطا می کنم و خداوند به او مریم را عطا کرد و به . مریم عیسی (ع) را بخشید، پس عیسی از مریم و مریم از عیسی بوده و عیسی و مریم در حقیقت یک وجود می باشند و من از پدرم و پدرم از من است و من و او حقیقت واحده ای هستیم.آن مرد خارج شد و بعد از آن دچار فقر و تنگدستی گردید، تا اینکه مرگش فرا رسید در حالی که به غذای شب خود نیز محتاج بود.

متن

نفرین امام رضا بر یکی از منکرین امامت

 روى أن ابن أبي سعيد المكارى دَخَلَ عَلَى الرِّضا (ع )، فقال له : أَبْلَغَ اللَّهُ مِن قَدرِكَ أنْ تَدَّعِيَ ما ادعى ابوكَ ؟ فقال (ع ) لَهُ : مَالَكَ ؟ أَطْفَأَ اللَّهُ نُورَكَ وَ أَدْخَلَ الْفَقْرَ بَيْنَكَ. أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَوْحَى إِلى عِمرانَ أَنِّي وَاهِبٌ لَكَ ذِكْراً، فَوَ هَبَ لَهُ مَرْيَم، و وَهَبَ لَمَرْيَمَ عيسى (ع) فَعِيسَى مِنْ مَرْيَمَ وَ مَرْيَمَ مِنْ عِيسَى وَ عِيسَى وَ مَرْيَمَ شيء واحد وأنا من أبي و أبي مِنَى وَ أَنَا وَ أَبِي شَيْءٌ وَاحِدٌ.....

 فَخَرَجَ الرَّجُلُ فَافْتَقَرَ، حَتَّى مَاتَ وَ لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُ مَبِيتُ لَيْلَةٍ. لَعَنَهُ اللَّهُ.(من لا يحضره الفقيه، ج ۳، ۹۳)

روایت شد که این ابی سعید مکاری بر آن حضرت وارد شد. و از روی عناد و دشمنی و انکار گفت: آیا خداوند ترا به مقامی رسانده که ادعای پدرت را تکرار میکنی؟

آن حضرت فرمود: ترا چه شده است؟ و چرا با پیشوایان بر حق به مخالفت و ستیز بر می خیزی؟

 خداوند نور وجودت را خاموش نماید و فقر و تنگدستی را در خانه ات مستقر سازد.

 آیا نمی دانی که خداوند به عمران و حی کرد که پسری به تو عطا می کنم و خداوند به او مریم را عطا کرد و به . مریم عیسی (ع) را بخشید، پس عیسی از مریم و مریم از عیسی بوده و عیسی و مریم در حقیقت یک وجود می باشند و من از پدرم و پدرم از من است و من و او حقیقت واحده ای هستیم.

آن مرد خارج شد و بعد از آن دچار فقر و تنگدستی گردید، تا اینکه مرگش فرا رسید در حالی که به غذای شب خود نیز محتاج بود.

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه