نفرین امام رضا بر یکی از منکرین امامت
روى أن ابن أبي سعيد المكارى دَخَلَ عَلَى الرِّضا (ع )، فقال له : أَبْلَغَ اللَّهُ مِن قَدرِكَ أنْ تَدَّعِيَ ما ادعى ابوكَ ؟ فقال (ع ) لَهُ : مَالَكَ ؟ أَطْفَأَ اللَّهُ نُورَكَ وَ أَدْخَلَ الْفَقْرَ بَيْنَكَ. أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَوْحَى إِلى عِمرانَ أَنِّي وَاهِبٌ لَكَ ذِكْراً، فَوَ هَبَ لَهُ مَرْيَم، و وَهَبَ لَمَرْيَمَ عيسى (ع) فَعِيسَى مِنْ مَرْيَمَ وَ مَرْيَمَ مِنْ عِيسَى وَ عِيسَى وَ مَرْيَمَ شيء واحد وأنا من أبي و أبي مِنَى وَ أَنَا وَ أَبِي شَيْءٌ وَاحِدٌ.....
فَخَرَجَ الرَّجُلُ فَافْتَقَرَ، حَتَّى مَاتَ وَ لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُ مَبِيتُ لَيْلَةٍ. لَعَنَهُ اللَّهُ.(من لا يحضره الفقيه، ج ۳، ۹۳)
روایت شد که این ابی سعید مکاری بر آن حضرت وارد شد. و از روی عناد و دشمنی و انکار گفت: آیا خداوند ترا به مقامی رسانده که ادعای پدرت را تکرار میکنی؟
آن حضرت فرمود: ترا چه شده است؟ و چرا با پیشوایان بر حق به مخالفت و ستیز بر می خیزی؟
خداوند نور وجودت را خاموش نماید و فقر و تنگدستی را در خانه ات مستقر سازد.
آیا نمی دانی که خداوند به عمران و حی کرد که پسری به تو عطا می کنم و خداوند به او مریم را عطا کرد و به . مریم عیسی (ع) را بخشید، پس عیسی از مریم و مریم از عیسی بوده و عیسی و مریم در حقیقت یک وجود می باشند و من از پدرم و پدرم از من است و من و او حقیقت واحده ای هستیم.
آن مرد خارج شد و بعد از آن دچار فقر و تنگدستی گردید، تا اینکه مرگش فرا رسید در حالی که به غذای شب خود نیز محتاج بود.