کلام آن حضرت در کلیات توحید
قال الرضا (ع ) :
الْحَمْدُ لِلَّهِ الْبَدِيءِ الْبَديع، الْقَادِرِ الْقَاهِرِ الرَّقِيبِ عَلَى عِبَادِهِ، الْمُقِيتِ عَلَى خَلْقِهِ، الَّذِي خَضَعَ كُلِّ شَيْءٍ لِمُلْكَتِهِ وَ ذَلَّ كُلُّ شَيْءٍ لِعِزَّتِهِ وَ اسْتَسْلَمَ كُلُّ شَيْءٍ لِقُدْرَتِهِ وَ تَوَاضَعَ كُلُّ شَيْءٍ لِسُلْطَانِهِ وَ عَظَمَتِهِ وَ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمُهُ وَ أَحْصَى عَدَدَهُ، فَلَا يَؤُودُهُ كَبِيرٌ وَ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ صَغِيرُ الَّذِي لَا تُدْرِكُهُ أَبْصَارُ النَّاظِرِينَ وَ لا تُحِيطُ بِهِ صِفَةُ الْوَاصِفِينَ، لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ وَ الْمَثَلُ الْأَعْلَى فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ.
بحار الانوار، ج ۲۶۳٫۴، ج ۳، بیروت
کلام امام رضا(ع) در کلیات توحید:
حمد و سپاس خداوندی را سز است که آغاز جهان و خالق آن نیرومند و توانا و مراقب بندگان است.
بر بندگانش تسلط دارد. هر چیزی در برابر فرمانروایی او خاضع و فروتن و هر چیز در برابر عزتش ذلیل است. هر چیز در مقابل قدرتش تسلیم و هر چیز در برابر سلطنت و عظمتش متواضع است.
علمش به هر چیز احاطه داشته و شمارش و تعداد آنها را می داند.
امور بزرگ او را به رنج و تعب در نیاورد و چیز کوچک از دیدش پنهان نگردد.
دیدگان بینندگان او را درک نکرده و وصف توصیفگران او را احاطه نمی کند.
خلقت هستی و فرمان از آن اوست و مثال والا در آسمانها و زمین برای اوست.
و او گرامی و دانا و حکیم است.
پرسشی در مورد خدا
عَنْ بنِ سَنَانٍ قَالَ: سَئَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرَّضا (ع ):
هَلْ كَانَ اللَّهُ عَزَّوَ جَلَّ عارفاً بِنَفْسِهِ قَبْلَ أَنْ... يَخْلُقَ الْخَلْقَ ؟ قَالَ : نَعَمْ قُلْتُ يَرَاهَا وَ يَسْمَعُها ؟ قال : ما كانَ مُحتاجاً إلى ذلِكَ، لِأَنَّهُ لَمْ يَكُنْ يَسْأَلُهَا وَلَا يَطْلُبُهَا مِنْهَا، هُوَ نَفْسُهُ وَ نَفْسُهُ هُوَ قُدْرَتُهُ نَافِذَةٌ فَلَيْسَ يَحْتاجُ أَنْ يُسَمِّيَ نَفْسَهُ وَ لَكِنْ إِخْتَارَ لِنَفْسِهِ أَسْمَاءَ لِغَيْرِهِ، يَدْعُوهُ بِها. لِأَنَّهُ إِذا لَمْ يُدْعَ بِأَسْمِهِ لَمْ يُعْرَفْ. فَأَوَّلُ مَا اخْتَارَ لِنَفْسِهِ: الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ لِأَنَّهُ أَعْلَى الْأَشْيَاءِ كُلَّهَا فَمَعْنَاهُ اللَّهُ وَإِسْمُهُ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ هُوَ أَوَّلُ أَسْمَائِهِ عَلَا عَلَى كُلِّ شَيْءٍ.
آثار الصادقین، ج ۲۸٫۱ به نقلش از کافی ۲۰۵٫۱
از ابن سنان منقول است که گفت: از حضرت ابی الحسن علی ابن موسى الرضا (ع) پرسیدم: آیا خداوند پیش از آنکه خلق را بیافریند به نفس خویش عارف و آگاه بود؟ فرمود: آری گفت: آیا خویشتن خود را میدید و میشنید؟ فرمود: نیازی بدان نداشت زیرا که او چیزی از آن نمی پرسد و چیزی از او نمیخواهد.
او نفس و ذات خود بود و ذات و نفس او او بود نیرویش نافذ بود. (یعنی تمام كائنات تحت نفوذ قدرت او بود پس نیازی به تسمیه و نامگذاری خود نداشت.
ولی برای نفس خود نامهایی را برگزید که دیگران به آن نامها او را بخوانند. زیرا اگر به نام او، او را نخوانده بودند شناخته نمیشد و نخستین نامی را که برای خود انتخاب کرد: «العلی العظیم بود زیرا که آن برترین همه اشیاء و موجودات است.
پس معنای او «الله» و نام نامی او «العلی العظیم» است و آن نخستین نام از نامهای خداوند و برتر از همه اشیاء است.
صص102-103
کلامی دیگر در توحید
عن محمد بن زيد قال: جئت إلى الرضا (ع ) أسأله عن التوحيد، فأملى على: الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ الْأَشْيَاء إِنْشَاء وَ مُبْتَدِعِهَا إِبْتِداعاً بِقُدْرَتِهِ وَ حِكْمَتِهِ، لَا مِنْ شَيْءٍ فَيَبْطُلَ الْإِخْتِرَاعُ وَ لا لِعِلَّةٍ فَلَا يَصِحَ الأَبْتِدَاعُ، خَلَقَ مَا شَاعَ كَيْفَ شَاءَ، مُتَوَحِّداً بِذلِكَ لِأَظهَارِ حِكْمَتِهِ وَ حَقيقَةِ رُبُوبِيَّتِهِ، لَا تَضْبِطُهُ الْعُقُولُ وَ لَا تَبْلُغُهُ الْأَوْهَامُ، وَلَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَ لا يُحِيطُ بِهِ مِقْدار عَجَزَتْ دُونَهُ الْعِبَارَةُ، وَكَلَّتْ دُونَهُ الْأَبْصَارُ وَ ضَلَّ فِيهِ تَصَارِيفُ الصَّفاتِ، احْتَجَبَ بِغَيْرِ حِجَابٍ مَحْجُوبِ وَ اسْتَتَرَ بِغَيْرِ سِتْرِ مَسْتُورٍ، عُرِفَ بِغَيْرِ رُؤْيَةٍ وَ وُصِفَ بِغَيْرِ صُورَةٍ وَ نُعِتَ بِغَيْرِ جِسْمِ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالُ.
صحيفة الرضا (ع) به نقل از توحید صدوق ۱۹۸ اصول کافی ۱۰۵٫۱؛ بحار الانوار، ج ۲۶۳٫۴
از محمد بن زید روایت شده که گفت نزد امام آمده و از توحید از ایشان سؤال کردم ایشان این مطالب را برای من بیان فرمود که بنویسم: ستایش خدا را سزاست که همه چیز را بدون نقشه و مقدمات پدید آورده و به قدرت و حکمت خویش اختراعشان کرد.
آنها را از چیزی نیافرید تا نوآوری صادق باشد و علت و سببی در میان نبود که تا ابتکار، صحت نداشته باشد. آفرید آنچه را که خواست آنگونه که خواست با یکتایی خویش برای اظهار حکمت و حقیقت ربوبیتش آفرید.
خردها او را احاطه نمیکند و به فهم کنه ذاتش راه ندارد و اوهام به او دست نیابد. افکار او را درک نکرده و در اندازه ای گنجانده نشود.
عبارات از توصیف او درمانده هستند.
و افکار از درکش عاجز میباشند.
هرگونه ستایشی در مقام او نارسا است.
نهان است بدون اینکه پرده و حجابی در میان باشد.
پوشیده است بدون آنکه پوششی وجود داشته باشد.
شناخته می شود بدون آنکه دیده شود.
و توصیف میشود بدون آنکه صورتی داشته باشد.
و ستوده می شود، بدون آنکه دارای جسم باشد.
شایسته ستایشی جز خداوند بزرگ نیست.
صص104-105