عیون اخبارالرضا (علیه آلاف تحیه و ثنا)  ( ج1، ص 109 ) شماره‌ی 280

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > توحيد > صفات خداوند > واحد

خلاصه

گفتم: بله، قربانت گردم، ولی فرمودی: يکتا و بی نياز است. و نيز فرمودی: به هيچ چيز شبيه نيست در حالی که خداوند يکی است، انسان هم يکی است، آيا در وحدانیّت به يک ديگر شبيه نيستند؟ حضرت فرمود: ای فتح! حرف محالی می زنی، خداوند تو را ثابت قدم گرداند. شباهت در معانی است، امّا اسم در مورد همه يکی است و نشان دهنده مسمّی است، به اين ترتيب که اگر چه انسان را يکی می دانيم، امّا منظور اين است که يک شیء و يک جثّه است و دو تا نيست. امّا خود انسان يکی نيست زيرا دارای اعضای گوناگون و رنگ های مختلف و زياد و غير همسان است، انسان از مجموعه اجزای متفاوت می باشد، خونش با گوشتش تفاوت دارد، گوشتش با خونش فرق می کند، رشته های اعصابش غير از رگهايش است، مويش غير از پوستش است، سياهی اش غير سفيدی اش است و آفريده های ديگر هم همين طور هستند. پس انسان از نظر اسم«واحد» است امّا در معنی «واحد» نيست. و خداوند بلند مرتبه واحدی است که واحد ديگری جز او نيست، اختلاف و تفاوتی در او نيست، زياده و نقصی در او نيست، اما انسان مخلوق مصنوع است که از اجزاء مختلف و مواد گوناگون ساخته شده است، هر چند در کلّ يک چيز است. گفتم: قربانت گردم، مرا آسوده خاطر کردی، خداوند تو را آسوده خاطر کند.

متن فارسی

فتح بن يزيد جرجانی می گويد: از امام رضاعليه السّلام شنيدم که آن حضرت درباره خداوند چنين می فرمود:« او لطيف، آگاه، شنوا،بينا،واحد،و يکتا و بی نياز است، نزائيده و زائيده نشده است، و هيچ کس همتای او نيست، اشياء را ايجاد کرده، به اجسام جسمیّت داده و نقش ها را صورت و شکل بخشيده است، اگر آن طور بود که می گويند، خالق از مخلوق شناخته نمی شد، ايجاد کننده و ايجاد شده از يک ديگر شناخته نمی شدند، ولی او ايجاد کننده است، بين آن چيزی که خدا به او جسمیّت و شکل داده و آن را ايجاد نموده است، تفاوت وجود دارد، چون هيچ چيز به خداوند شبيه نيست و خداوند نيز به هيچ چيز شبيه نمی باشد.» گفتم: بله، قربانت گردم، ولی فرمودی: يکتا و بی نياز است. و نيز فرمودی: به هيچ چيز شبيه نيست در حالی که خداوند يکی است، انسان هم يکی است، آيا در وحدانیّت به يک ديگر شبيه نيستند؟ حضرت فرمود: ای فتح! حرف محالی می زنی، خداوند تو را ثابت قدم گرداند. شباهت در معانی است، امّا اسم در مورد همه يکی است و نشان دهنده مسمّی است، به اين ترتيب که اگر چه انسان را يکی می دانيم، امّا منظور اين است که يک شیء و يک جثّه است و دو تا نيست. امّا خود انسان يکی نيست زيرا دارای اعضای گوناگون و رنگ های مختلف و زياد و غير همسان است، انسان از مجموعه اجزای متفاوت می باشد، خونش با گوشتش تفاوت دارد، گوشتش با خونش فرق می کند، رشته های اعصابش غير از رگهايش است، مويش غير از پوستش است، سياهی اش غير سفيدی اش است و آفريده های ديگر هم همين طور هستند. پس انسان از نظر اسم«واحد» است امّا در معنی «واحد» نيست. و خداوند بلند مرتبه واحدی است که واحد ديگری جز او نيست، اختلاف و تفاوتی در او نيست، زياده و نقصی در او نيست، اما انسان مخلوق مصنوع است که از اجزاء مختلف و مواد گوناگون ساخته شده است، هر چند در کلّ يک چيز است. گفتم: قربانت گردم، مرا آسوده خاطر کردی، خداوند تو را آسوده خاطر کند. اکنون همان طور که واحد را برايم شرح دادی، لطيف و خبير را نيز برايم توضيح بده، البتّه می دانم که «لطف» خداوند با «لطف» مخلوقات فرق دارد، امّا دوست دارم شما برايم شرح دهيد. حضرت فرمودند: ای فتح! می گوئيم لطيف چرا که خداوند در خلق کردن، لطافت دارد و به اشياء کوچک آگاه است، آيا اثر صنع او را در گياهان ظريف و غير ظريف نمی بينی؟ آيا اثر خلق او را در آفرينش دقيق حيوانات کوچک مثل پشه و پشه ريزه و کوچک تر از آن نديده ای که چشم به سختی آن را می بيند بلکه به خاطر کوچک بودن، نر و ماده و بچه و بزرگ آن ها از يک ديگر تشخيص داده نمی شود؟ وقتی کوچکی آن ها را در عين ظرافتشان می بينيم، وقتی آشنايی آن ها را به نحوه آميزش مخصوص به خود و فرار از مرگ و جمع آوری مايحتاجشان از درياها و پوست درختان و پهنه دشت ها و بيابان ها می بينيم، وقتی به سخن گفتن آن ها و نحوه فهم سخنان يک ديگر، و فهميدن کلام بزرگترها به وسيله بچّه ها و غذا آوردن والدين برای فرزندانشان را می انديشيم،و همين گونه به رنگ آميزی آن ها، قرمز با زرد، سفيد با سبز و نيز آن چه چشمان ما با سختی پيکره اش را می بيند و آن چه نه چشم می تواند ببيند و نه دست می تواند لمس کند می نگريم، می فهميم که خالق اين مخلوقات، دقيق است و آفرينش آن ها را با دقت و ظرافت و بدون وسيله و ادات و آلاتی انجام داده است، هر خالقی مخلوق خود را از چيز ديگری می آفريند ولی خداوند لطيف و دقيق و باشکوه، مخلوقات خود را آفريده اما نه از چيزی.

متن عربی

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِيلَوَیْهِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنِ الْمُخْتَارِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُخْتَارِ الْهَمْدَانِیِّ عَنِ الْفَتْحِ بْنِ یَزِيدَ الْجُرْجَانِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع قَالَ‏ سَمِعْتُهُ یَقُولُ فِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ ... السَّمِيعُ الْبَصِيرُ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ الَّذِی‏ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ مُنْشِئُ الْأَشْیَاءِ وَ مُجَسِّمُ الْأَجْسَامِ وَ مُصَوِّرُ الصُّوَرِ لَوْ کَانَ کَمَا یَقُولُونَ لَمْ یُعْرَفِ الْخَالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقِ وَ لَا الْمُنْشِئُ مِنَ الْمُنْشَإِ لَکِنَّهُ الْمُنْشِئُ فَرْقٌ بَیْنَ مَنْ جَسَّمَهُ وَ صَوَّرَهُ وَ أَنْشَأَهُ إِذْ کَانَ لَا یُشْبِهُهُ شَیْ‏ءٌ وَ لَا یُشْبِهُ هُوَ شَیْئاً قُلْتُ أَجَلْ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ لَکِنَّکَ قُلْتَ الْأَحَدُ الصَّمَدُ وَ قُلْتَ‏ لَا یُشْبِهُ شَیْئاً وَ اللَّهُ وَاحِدٌ وَ الْإِنْسَانُ وَاحِدٌ أَ لَیْسَ قَدْ تَشَابَهَتِ الْوَاْحَدَانِیَّةُ قَالَ یَا فَتْحُ أَحَلْتَ ثَبَّتَکَ اللَّهُ تَعَالَی إِنَّمَا التَّشْبِيهُ فِی الْمَعَانِی فَأَمَّا فِی الْأَسْمَاءِ فَهِیَ وَاحِدَةٌ وَ هِیَ دَلَالَةٌ عَلَی الْمُسَمَّی وَ ذَلِکَ أَنَّ الْإِنْسَانَ وَ إِنْ قِيلَ وَاحِدٌ فَإِنَّمَا یُخْبَرُ أَنَّهُ جُثَّةٌ وَاحِدَةٌ وَ لَیْسَ بِاثْنَیْنِ فَالْإِنْسَانُ نَفْسُهُ لَیْسَتْ بِوَاحِدَةٍ لِأَنَّ أَعْضَاءَهُ مُخْتَلِفَةٌ وَ أَلْوَانَهُ مُخْتَلِفَةٌ کَثِيرَةٌ غَیْرُ وَاحِدَةٍ وَ هُوَ أَجْزَاءٌ مُجَزَّاةٌ لَیْسَتْ بِسَوَاءٍ دَمُهُ غَیْرُ لَحْمِهِ وَ لَحْمُهُ غَیْرُ دَمِهِ وَ عَصَبُهُ غَیْرُ عُرُوقِهِ وَ شَعْرُهُ غَیْرُ بَشَرِهِ وَ سَوَادُهُ غَیْرُ بَیَاضِهِ وَ کَذَلِکَ سَائِرُ جَمْعِ الْخَلْقِ فَالْإِنْسَانُ وَاحِدٌ فِی الِاسْمِ لَا وَاحِدٌ فِی الْمَعْنَی وَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ وَاحِدٌ لَا وَاحِدَ غَیْرُهُ لَا اخْتِلَافَ فِيهِ وَ لَا تَفَاوُتَ وَ لَا زِیَادَةَ وَ لَا نُقْصَانَ فَأَمَّا الْإِنْسَانُ الْمَخْلُوقُ الْمَصْنُوعُ الْمُؤَلَّفُ مِنْ أَجْزَاءٍ مُخْتَلِفَةٍ وَ جَوَاهِرَ شَتَّی غَیْرَ أَنَّهُ بِالاجْتِمَاعِ شَیْ‏ءٌ وَاحِدٌ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَرَّجْتَ عَنِّی فَرَّجَ اللَّهُ عَنْکَ فَقَوْلُکَ‏ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ فَسِّرْهُ لِی کَمَا فَسَّرْتَ الْوَاحِدَ فَإِنِّی أَعْلَمُ أَنَّ لُطْفَهُ عَلَی خِلَافِ لُطْفِ خَلْقِهِ لِلْفَصْلِ غَیْرَ أَنِّی أُحِبُّ أَنْ تَشْرَحَ لِی ذَلِکَ فَقَالَ یَا فَتْحُ إِنَّمَا قُلْنَا اللَّطِيفُ لِلْخَلْقِ اللَّطِيفِ وَ لِعِلْمِهِ بِالشَّیْ‏ءِ اللَّطِيفِ وَ غَیْرِ اللَّطِيفِ وَ فِی الْخَلْقِ اللَّطِيفِ مِنَ الْحَیَوَانِ الصِّغَارِ مِنَ الْبَعُوضِ وَ الْجِرْجِسِ وَ مَا هُوَ أَصْغَرُ مِنْهَا مَا لَا تَکَادُ تَسْتَبِينُهُ الْعُیُونُ بَلْ لَا یَکَادُ یُسْتَبَانُ لِصِغَرِهِ الذَّکَرُ مِنَ الْأُنْثَی وَ الْحَدَثُ الْمَوْلُودُ مِنَ الْقَدِيمِ فَلَمَّا رَأَیْنَا صِغَرَ ذَلِکَ فِی لُطْفِهِ وَ اهْتِدَاءَهُ لِلسِّفَادِ وَ الْهَرَبَ مِنَ الْمَوْتِ وَ الْجَمْعَ لِمَا یُصْلِحُهُ مِمَّا فِی لُجَجِ الْبِحَارِ وَ مَا فِی لِحَاءِ الْأَشْجَارِ وَ الْمَفَاوِزِ وَ الْقِفَارِ وَ فَهْمَ بَعْضِهَا عَنْ بَعْضٍ مَنْطِقَهَا وَ مَا تَفْهَمُ بِهِ أَوْلَادُهَا عَنْهَا وَ نَقْلَهَا الْغِذَاءَ إِلَیْهَا ثُمَّ تَأْلِيفَ أَلْوَانِهَا حُمْرَةً مَعَ صُفْرَةٍ وَ بَیَاضَهَا مَعَ خُضْرَةٍ وَ مَا لَا تَکَادُ عُیُونُنَا تَسْتَبِينُهُ بِتَمَامِ خَلْقِهَا وَ لَا تَرَاهُ عُیُونُنَا وَ لَا تَلْمِسُهُ أَیْدِينَا عَلِمْنَا أَنَ‏ خَالِقَ هَذَا الْخَلْقِ لَطِيفٌ لَطُفَ فِی خَلْقِ مَا سَمَّیْنَا بِلَا عِلَاجٍ وَ لَا أَدَاةٍ وَ لَا آلَةٍ إِنَّ کُلَّ صَانِعِ شَیْ‏ءٍ فَمِنْ شَیْ‏ءٍ صَنَعَهُ وَ اللَّهُ الْخَالِقُ اللَّطِيفُ الْجَلِيلُ خَلَقَ وَ صَنَعَ لَا مِنْ شَیْ‏ءٍ

مخاطب

جوان ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کارگاه آموزشی ، کتاب معارفی