اقرار مأمون به مقام علمی امام رضا
گستردگی علم امام رضا به حدی بود که افزون بر دنیای اسلام و مسلمانان و نیز افزون بر دانشمندان دیگر مکاتب غیر مسلمان، برای دشمنانش
مانند مأمون نیز مبرهن و غیر قابل انکار بود او که از گستردگی دانش و دانایی امام به شگفت آمده بود به طور مکرر و در مواقع مختلف، اختیار خود را از دست میداد و به فضل و دانش امام اقرار میکرد موارد زیر بخشی از این موارد است:
1. علی بن جهم که در جلسات مناظره امام رضا الله حضور داشته است می گوید مأمون در یک جلسه پس از گفتگوی علمی با امام رضا و ترک جلسه از محمد بن جعفر عموی امام رضا پرسید پسر برادرت را چگونه یافتید؟ او گفت با اینکه او استاد ندیده است و تا کنون ندیدم که او نزد اهل علم رفت و آمد کند اما با این وجود استاد و دانشمندی زبردست است.
مأمون که از دریای علم فراوان امام شگفت زده شده بود، در تأیید گفته محمد بن جعفر گفت:
إن ابن أخيك من أهل بيت النبوة الذين قال فيهم النبي صلي الله عليه و آله : ألا إن أبرار عترتي و أطائِب أرومتي أحلم الناس صغاراً، وأعلم الناس كباراً، فلا تعلموهم فإنهم أعلم منکم(1. طبرسي، أحمد بن على، الاحتجاج، ص ۲۲۴) پسر برادرت از خاندانی است که پیامبر درباره آنان فرمود: آگاه باشید، نیکان فرزندان من و پاکیزگان نسل من در کوچکی خردمندترین مردم و در بزرگی داناترین مردمند به آنان علم نیاموزید چرا که آنان از شما داناترند.
۲ مأمون در پاسخ به اعتراض عباسیان که چرا خلافت را به آل علی پیشنهاد کردی و در نهایت ولایتعهدی خود را به امام رضا الله تفویض کردی گفت:
إني عاهدت الله أنني إن ظفرت بالمخلوع أخرجت الخلافة إلى أفضل آل أبي طالب، و ما أعلم أحداً أفضل من هذا الرجل على وجه الأرض(1. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج ۲، ص ۲۶۱؛ ابن اثیر، علی بن محمد الكامل في التاريخ. ج ۶، ص ۳۲۶؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج ۷، ص ۱۳۹) با خدا عهد کردم که اگر بــر برادر خلع شده ام ،امین پیروز شوم خلافت را به افضل فرزندان آل ابی طالب تفویض کنم و من هیچ کس را در روی زمین عالم تر از این مرد امام رضا ) ندیدم.
لازم به ذکر است، مأمون تنها در میان موافقان امام رضا و یا حداقل موافقان خود اقرار به گسترگی علم امام نکرد بلکه در حضور ۳۳ هزار نفر از زنان و مردان عباسی به این موضوع اعتراف کرد. بدیهی است، در آن جمع، افرادی حضور داشتند که هم با امام رضا کینه و دشمنی داشتند و هم با تصمیم مأمون مبنی بر تفویض خلافت و یا ولایتعهدی به امام رضا ، سخت مخالف بودند اما در عین حال نسبت به اقرار یادشده مأمون هیچ اعتراضی نداشتد. این عدم اعتراض حاکی از آن است که علم و فضیلت امام، حتی برای مخالفان نیز غیر قابل انکار بوده است و گرنه آنها لب به اعتراض می گشودند و به جای امام رضا چند شخصیت مشابه را پیشنهاد می کردند.
ص109