گفتگوی امام رضا به زبان سندی
ابو اسماعیل سندی میگوید در سند ( در این که مراد از سند کدام منطقه است چند احتمال وجود دارد ولی از قراین و شواهد به دست می آید که مراد منطقه ای از هندوستان باشد. ر.ک: معجم البلدان ، ج ۳، ص ۲۶۷ ) شنیدم که خداوند متعال میان عرب حجتی دارد. از سند به قصد زیارت و دیدن آن حجت بیرون آمدم. على بن موسى الرضا را به من معرفی کردند به خدمت وی رسیدم و چون به زبان عربی نا آشنا بودم با زبان سندی به آن حضرت سلام کردم امام نیز با زبان سندی مرا پاسخ داد و هر سخنی را به زبان سندی به امام گفتم با همان زبان از امام پاسخ شنیدم. سپس انگیزه سفر خود را به عرض حضرت رساندم که برای دیدار حجت خدا میان عرب ترک وطن کردم. امام فرمود: به خواسته ات رسیدی و من همان حجت خدا هستم هر چه میخواهی از من بپرس ابو اسماعیل میگوید هر پرسشی داشتم از آن حضرت پرسیدم و هنگام رفتن به وی عرض کردم من زبان عربی نمیدانم از شما میخواهم در حق من دعا کنی تا خدای متعال این زبان را به من الهام فرماید آن حضرت دست مبارک خویش را بر لبهای من کشید و از همان لحظه توانستم به زبان عربی سخن بگویم. (شواهد النبوة، ص ۳۸۸ و تاريخ حبيب السير في أخبار أفراد بشر، ج ۲، ص ۸۴)
آشنایی امام رضا به همه لهجه ها
اباصلت هروی میگوید علی بن موسی الرضا با مردم به زبان و لغت آنها گفتگو میکرد به خدا سوگند امام رضا در سخن گفتن شیواترین فرد و داناترین مردم به هر زبان و لغتی بود روزی به امام رضا عرض کردم: ای فرزند رسول خدا!
من از آگاهی و شناخت شما به لغتهای گوناگون در شگفتم ، امام فرمود: ای اباصلت ! من حجت خدا بر آفریدگان او هستم امکان ندارد خدای متعال شخصی را حجت خود بر آفریدگان قرار دهد ولی آشنای به لغات مردم نباشد. آیا حدیث امیر مؤمنان علی را نشنیده ای می فرماید:
أوتينا فصل الخطاب و هل فصل الخطاب إلا معرفة اللغات ؟ (. تاريخ حبيب السير في أخبار أفراد بشر ، ج ۲، ص ۸۴ )
به ما فصل خطاب داده شده است آیا فصل خطاب چیزی جز دانش زبان هاست ؟