فرزندان
هرچند بسیاری از تاریخ نویسان و محدثان مانند ابن شهر آشوب،(2. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۳۶۷ ) ابن جرير طبری(3. طبری محمد بن جریر دلایل الامامه، ص ۳۵۹)، شیخ مفید(4. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج ۲، ص ۲۶۳) و طبرسی(5. طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، اعلام الورى بأعلام الهدى، ص ۳۲۹) بر این باورند که امام رضا تنها یک فرزند به نام محمد تقی یعنی امام جواد داشته است اما برخی، دو فرزند(6. قمی، عباس، منتهى الآمال، ص ۳۵۲ ) و برخی تا پنج پسر و یک دختر برای آن حضرت نقل کردهاند. (7. اربلی، علی بن عيسى، كشف الغمه في معرفة الأئمه، ج ۳، ص ۸۹)
اگر این نظر مشهور را بپذیریم که امام رضا تنها یک فرزند داشته است. این پرسش مطرح میشود که آرامگاه منسوب به فرزند آن حضرت در شهر
قزوین به نام شاه زاده حسین، چه توجیهی دارد؟
در این باره که آیا این انتساب صحت دارد یا خیر جای تأمل است، چرا که در این انتساب سه دیدگاه وجود دارد برخی او را از نوادگان جعفر طیار دانسته اند(1. تک ابن عنبه احمد بن علی عمدة الطالب فى انساب آل ابی طالب، ص ۵۹ ) همان طور که برخی دیگر او را برادر امام رضا و از فرزندان موسی بن جعفر معرفی کرده اند و در این میان فردی مانند شیخ عبد الجليل رازی او را فرزند امام رضا خوانده است.(2. تک مدرسی طباطبایی حسین برگی از تاریخ قزوین، ص ۹-۱۲)
اکنون که سخن از فرزند و یا فرزندان امام رضاء الله است، نیازمند تذکری بایسته است و آن تأخیر در ولادت با سعادت پاره تن امام رضاء ، یعنی جواد الأئمه الله است. با آنکه بیش از چهل سال از عمر آن حضرت می گذشت و بیش از ده سال از دوران امامت آن امام سپری میشد اما در عین حال، راجع به جانشینی پس از او در اذهان مردم ظن و گمانهایی وجود داشت.
این ابهامات از یک سو اصحاب و دوستان امامت را سخت نگران و متحیر ساخته که مسئله امامت چه سرانجامی خواهد داشت؟ آیا امامت در امام رضا متوقف خواهد شد؟! آیا یکی از عموهای آن حضرت یا کسی از میان برادران آن حضرت برای جانشینی معرفی خواهد گشت یا اینکه بر حسب مشیت الهی در این باره اتفاقی دیگر رخ خواهد داد؟.
از سویی دیگر فرزند نداشتن امام دشمنان امامت را سخت شاد کرده بود، و این بهانه ای بود تا به امام رضا زخم زبان بزنند و گاه وقاحت را از حد بیرون برده و آن امام عزیز را متهم و یا دروغ گو خوانند شخصی به نام ابن قیاما که از سران گروه واقفیه بود روزی با تمسخر از امام رضا پرسید: آیا به راستی تو امامی؟ من خدا را گواه میگیرم که تو امام نیستی اما امام با کمال خون سردی از او پرسید دلیل شما چیست که من امام نیستم؟! او گفت: از امام صادق لا روایت شده که امام بدون فرزند نخواهد بود در حالی که شما به این سن رسیده اید و هنوز از وجود فرزند محروم میباشید.
امام رضا که از نا آگاهی و برداشت ابن قیاما سخت ناراحت بود، اندکی سر به زیر انداخت و سپس سر بلند کرد و فرمود: والله لَيَجْعَلَنَّ اللَّهُ مِنِّي ما يُثبت به الحق وأهله ويُمحق به الباطل وأهله سوگند به خدا که او از من چیزی قرار خواهد داد که به وسیله آن حق و اهل آن را ثابت و استوار خواهد ساخت و باطل و اهل آن را محو و نابود خواهد نمود.
راوی گوید بعد از این صحنه هنوز یک سال سپری نشده بود که خداوند منان، چشمان امام رضا را به وجود فرزندش جواد الأئمه الله روشن ساخت. (1. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۶۸)
همین مشکلات و ابهامات بود که ولادت با سعادت امام جواد را به مبارک ترین ولادتها تبدیل کرد شخصی به نام یحیی صنعانی می گوید: من در محضر امام رضا بودم که ناگاه کودکی آورده به آن حضرت دادند. از امام پرسیدم آیا این کودک همان مولود مبارک است؟ فرمود هذا المولود الذي لم يولد مولود أعظم بركة على شيعتنا منه این است آن مولودی که در اسلام با برکت تر از او برای شیعیان ما متولد نشده است. (2. کلینی، محمد بن يعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۳۲۱)
ص37