وداع با پیامبر(بحار الانوار: ج ۴۹ ص ۱۱۷ الهداية الكبرى ص ۴۲۷ الانوار البهية: ص ۲۲۲)
روزی که فرستادگان مأمون برای بردن امام رضا به مدینه رسیدند و سفر به خراسان قطعی شد حضرت وارد مسجد شد تا با پیامبر وداع کند.
آن حضرت چندین بار وداع نمود اما هر بار باز می گشت و صدای گریه و ناله اش بلند می شد. امام نزد قبر پیامبر از اقدام مأمون و اینکه او را به خراسان میبرد شکایت میکرد.
راوی می گوید: نزد حضرت رفتم و سلام کردم و پاسخ شنیدم. سپس سفر به خراسان را تهنیت گفتم ولی امام رضا فرمود:
این تهنیت را رها کن چرا که از کنار قبر جدم می روم و در غربت از دنیا خواهم رفتم و در کنار هارون دفن میشوم.