برنامه حرکت از مدینه برای حج (مقاتل الطالبین ص ۳۷۵ مستدرک سفينة البحار ج ۵ ص ۲۲۳)
با توجه به اینکه ایام حج نزدیک بود و امام رضا سفری بی بازگشت در پیش داشت، قرار شد حرکت کاروان از مدینه به سوی مکه باشد و پس از مراسم حج - از مسیری که عبورش به مدینه نباشد - عازم خراسان شوند.
روز ۲۵ ذی قعده سال ۲۰۰ هجری برای حرکت تعیین شد که مسیر ده روزه از مدینه تا مکه طی شود و روز پنجم ذی حجه برای مراسم حج آماده باشند.
مأمون عده ای از آل ابی طالب و خاندان هاشمی را نیز نام برده بود که می بایست همراه حضرت به خراسان میآمدند. لذا یکی از برنامه های این سفر همراه نمودن آن اشخاص بود.
خداحافظی با خانواده (بحار الانوار: ج ۴۹ ص ۱۱۷ مدينة المعاجز: ج ۷ ص ۸۱، ۱۷۹ مناقب آل ابی طالب: ج ۳ ص ۴۵۲ اعلام الورى ج ۲ ص ۵۹ كشف الغمة: ج ۳ ص ۹۸ الخرائج و الجرائح: ج ۱ ص ۳۶۳ دلائل الامامة: ص ۳۴۹الانوار البهية: ص ۲۲۲)
هیچکس نتوانسته سوز دل و سنگینی این سفر را همچون خود امام رضا ترسیم نماید. حضرت درباره خداحافظی اندوهبارش میفرماید: هنگامی که میخواستند مرا از مدینه به خراسان بیاورند خانواده خود را جمع کردم و به آنان گفتم برایم با صدای بلند گریه کنند تا صدایشان را بشنوم.
سپس دوازده هزار دینار طلا بین آنها تقسیم کردم و گفتم: من هرگز به سوی اهل و عیال خویش باز نخواهم گشت.
وداع با پیامبر (بحار الانوار: ج ۴۹ ص ۱۱۷ الهداية الكبرى ص ۴۲۷ الانوار البهية: ص ۲۲۲)
روزی که فرستادگان مأمون برای بردن امام رضا به مدینه رسیدند و سفر به خراسان قطعی شد حضرت وارد مسجد شد تا با پیامبر وداع کند.
آن حضرت چندین بار وداع نمود اما هر بار باز می گشت و صدای گریه و ناله اش بلند می شد. امام نزد قبر پیامبر از اقدام مأمون و اینکه او را به خراسان میبرد شکایت میکرد.
راوی می گوید: نزد حضرت رفتم و سلام کردم و پاسخ شنیدم. سپس سفر به خراسان را تهنیت گفتم ولی امام رضا فرمود:
این تهنیت را رها کن چرا که از کنار قبر جدم می روم و در غربت از دنیا خواهم رفتم و در کنار هارون دفن میشوم.
معرفی امام جواد(مناقب آل ابی طالب ج ۳ ص ۴۵۲ اعلام الورى ج ۲ ص ۵۹ الخرائج و الجرائح : ج ۱ ص ۳۶۳ دلائل الامامة: ص ۳۴۹ بحار الانوار: ج ۴۹ ص ۱۱۷ کشف الغمة : ج ۳ ص ۹۸ مدينة المعاجز: ج ۷ ص ۸۱، ۱۷۹ الانوار البهية : من ٢٢٢)
امام رضا در کنار سفر مشقت باری که در پیش داشت، مسئله امامت و معرفی جانشین خود را در اتمام حجتی واضح برای همه بیان فرمود. به خصوص آنکه امام جواد آن روزها هفت سال بیشتر نداشت.
حضرت در این باره می فرماید:
پسرم جواد را برداشتم و به حرم پیامبر رفتم و دستش را بر قبر گذاردم و او را به قبر جدم چسبانیدم و به پیامبر ﷺ سپردم. پسرم رو به من کرد و گفت ای پدر به خدا قسم به مسیری دور دست خواهی رفت.
سپس به تمام نمایندگانم و اطرافیانم دستور دادم تا پس از من از او فرمان گیرند و او را اطاعت کنند و از مخالفت وی بپرهیزند. به آنان گفتم که پس از وفاتم به او روی آورند و فهماندم که پسرم امام بعد از من است.
مراسم حج در مکه(بحار الانوار: ج ۴۹ ص ۱۲۰، ج ۵۰ ص ۶۳ کشف الغمة : ج ۳ ص ۱۵۵ کافی: ج ۱ ص ۴۸۸. عیون اخبار الرضاعة ج ۱ ص ۱۶۱ منتهى الأمال ص ۱۹۰. الانوار البهية: ص ۲۲۳.)
امام رضا با حرکت از مدینه و بستن احرام حج که علی القاعده از مسجد شجره بوده عازم مکه شدند و مسیر ده روزه را طی کردند. کاروان تا روز دوازدهم ذی حجه که اعمال حج تمام شد در مکه بود و اکنون باید عازم خراسان می شد.
آخرین حج امام رضا و وداع آن حضرت با کعبه منظره غم انگیزی بود که توجه هر بیننده ای را به خود جلب میکرد خصوصاً که فرزندش امام جواده نیز همراه حضرت در سن هفت سالگی بود.
امام رضا همچنان که طواف میکرد با کعبه وداع نمود و پس از طواف به مقام ابراهیم رفت و در آنجا مشغول نماز شد.
امام جواد نیز سوار بر دوش موفق» خدمتکار امام رضا کعبه را طواف می نمود. پس از طواف حضرت جواد به حجر اسماعیل رفت و در آنجا مدتی طولانی نشست موفق عرض کرد: فدایت شوم، برخیز
امام جواد در حالی که آثار غم از صورتش هویدا بود فرمود: از جایم تکان نمی خورم مگر آنکه خدا بخواهد!
موفق نزد امام رضا آمد و عرض کرد: فدایت شوم، پسرتان در حجر اسماعیل نشسته و بر نمی خیزد حضرت برخاست و نزد فرزندش آمد و فرمود: عزیزم، برخیز! اما منظره وداع پدر با کعبه چنان او را اندوهگین کرده بود که اظهار کرد نمی توانم برخیزم
امام رضا فرمود: چرا عزیزم؟ پاسخ داد چگونه برخیزم در حالی که به گونه ای با کعبه وداع میکنی که پیداست هرگز به سوی آن باز نخواهی گشت.
حضرت با لسانی پر محبت فرمود: برخیز حبیبم و اینجا بود که پسر همراه پدر برخاست و با هم از حجر اسماعیل خارج شدند.