امام رضا در عصر مأمون
هنگامی که مأمون در سال ۱۹۸ هجری قمری از جنگ قدرت با امین فراغت یافت و خلافت بی منازع را به چنگ آورد یکی از اولین تدابیر او حل مشکل علویان و مبارزات تشیع بود او برای این منظور تجربه های همه خلفای سلف خود را پیش چشم داشت. تجربه ای که نمایشگر قدرت وسعت و عمق روزافزون آن نهضت و ناتوانی دستگاه های قدرت از ریشه کن کردن و حتی متوقف و محدود کردن آن بود.
او دیده بود که با سطوت و حشمت هارونی حتی با به بند کشیدن طولانی و سرانجام مسموم کردن امام هفتم در زندان هم نتوانست از شورشها و مبارزات سیاسی، نظامی تبلیغاتی و فکری شیعیان مانع شود بیشک لازم بود به خطر نهضت علویان به چشم جدی تری نگریسته شود و از این رو مأمون در ارزیابی خطر شیعیان برای دستگاه خود واقع بینانه فکر میکرد
گمان زیاد بر این است که فاصله پانزده ساله پس از شهادت امام هفتم تا آن روز و به ویژه فرصت پنج ساله جنگهای داخلی جریان تشیع را از آمادگی بیشتری برای برافراشتن پرچم حکومت علوی برخوردار ساخته بود مأمون این خطر را زیرکانه حدس زد و درصدد مقابله با آن برآمد و به دنبال همین ارزیابی و تشخیص بود که ماجرای دعوت امام هشتم از مدینه به خراسان و پیشنهاد الزامی ولیعهدی به آن حضرت پیش آمد. (۲)(همان، ص ۹)
بازخوانی شخصیت مأمون
اکنون برای شناخت تدابیر و سیاستهای مأمون در مواجه با رهبری بی بدیل امام رضا بهتر است تا اندازه ای با ویژگیهای شخصیتی او آشنا شویم که البته در این میان نیز خواهیم توانست اهمیت جهتگیریهای امام هشتم را نیز بهتر درک کنیم.
مأمون در سال ۱۷۰ هجری از کنیزی خراسانی به نام مراجل» متولد شد که چند روز پس از تولد مأمون از دنیا رفت(1)(كتاب المحبر، ص ۲۰ - التنبيه و الاشراف، ص ۳۰۲ - البداية والنهاية، ج ١٠، ص ٣٠٠) مورخان نوشته اند مادر وی زشت ترین و کثیف ترین کنیز در آشپزخانه هارون الرشید بوده است که بنا به نقل برخی مورخان در شرط بندی که در بازی شطرنج میان زبیده و هارون انجام شد هارون به ناگزیر با مراجل ازدواج کرد. (۲)(حياة الحيوان، دمبری، ج ۱، ص ۷۲- حياة الإمام الرضا الله ، للقرشي، ج ۲، ص ۲۳۹)
مأمون زیر نظر فضل بن سهل معروف به ذوالریاستین تربیت یافت و بعدها نیز وزیر مأمون شد. سرانجام مأمون در سال ۲۱۸ هجری در چهل و هشت سالگی پس از بیست و اندی سال خلافت مرد و در طرسوس مدفون شد(3).(البداية والنهاية، ج ۱۰، ص ۳۰۶ - طرسوس شهری در سوریه فعلی است - لسان العرب، ج ۶، ص ۱۲۲)
ویژگیهای شخصیتی مأمون را این گونه برشمرده اند
ا غدر، خیانت، بی وفایی، نقض عهد نسبت به عهد و پیمان؛ نمونه های این بی وفایی و پایبند نبودن به پیمان را در مسأله ولیعهدی امام هشتم دیدید که چگونه عهد خود را نقض کرد و آن حضرت را به شهادت رساند یا آنکه مربی و وزیرش، فضل بن سهل را در حمام سرخس با توطئه ای کشت(4).(عيون أخبار الرضا عليه . ۱، ص ۱۷۴)
قساوت و سنگدلی نیز از ویژگیهای مأمون بود از همین رو برادرش را به قتل رساند و اگر شفقت و ترحمی در دل داشت امین را میبخشید مأمون علویان بسیاری را به قتل رساند.
سیاست بازی و حیله گری او در طراحی نقشه های پلید قابل توجه است. مأمون با همین ویژگی توانست بر سپاه و طرفداران انبوه امین پیروز شود و با فریب مردم و شعار دعوت به رضا از آل محمد سپاه فراهم آورد و امام هشتم را از مدینه به خراسان کوچ دهد و او را به پذیرفتن ولیعهدی مجبور کرده و سکه به نام آن حضرت بزند و او با این کار می خواست و انمود کند که طرفدار حاکمیت اهل بیت است و از این طریق توانست قیام های فراگیر علویین را سرد کرده و به آنها بفهماند که او نیز طرفدار حکومت اهل بیت بوده و او نیز یک شیعی است و اعتقاد به حکومت علوی دارد از اینرو چه بسا علویون انقلابی نیز احساس کردند دیگر نیازی به ادامه انقلابهای پیگیر نیست. و پس از شهادت آن حضرت نیز دیدید که چگونه خود را مصیبت زده و غمگین نشان داد.
مأمون نسبت به موسیقی و نواختن سازهای طرب انگیز تمایل بسیاری داشت و تاریخ نویسان میگویند او به نوازندگان موسیقی طرب انگیز همچو ابی اسحاق موصلی که از بزرگترین نوازندگان سازهای طرب انگیز بود با دید اعجاب می نگریست. مأمون همچون پدرش رشید شبهایش را با غنا و رقص و آواز صبح می کرد.
شراب خواری(1)،(در بیان شخصیت مأمون از كتاب حياة الامام الرضا الله ، تالیف باقر شریف قرشی، ج ۲، صص ۲۴۱-۲۲۳ استفاده شده است.) به این ترتیب مأمون در تمام ویژگیهایی که برشمردیم با دیگر حاکمان عباسی و بلکه اموی هم داستان بوده است.
نکته حایز اهمیتی که در زندگی مأمون جالب است پندآموزی او از اشتباهات امین است او این واقعیت را فهمیده بود که باید همت کند و آینده ی خود را برنامه ریزی نماید و از فرصت ها به خوبی بهره ببرد او برخلاف امین در علوم و فنون تبحر یافته بود از اینرو ابن ندیم درباره ی وی مینویسد او از همه خلفا نسبت به فقه و کلام آگاه تر بود(2).(الفهرست، ص ۱۷۴)
سیوطی نیز می نویسد او به لحاظ دوراندیشی اراده بردباری، دانش و زیرکی بهترین مرد بنی عباس بود(3).(تاريخ الخلفا، ص ۳۰۶)
امین به جهات مختلفی بر مأمون برتری داشت مادر امین زبیده، یک زن هاشمی و نواده ی منصور بود از اینرو عباسیان امین را یک عباسی اصیل میدانستند و بدین رو گروه امین بسیار نیرومند بود و درست به همین خاطر بود که هارون نیز تحت تأثیر آنها قرار داشت و امین را با آنکه کوچک تر از مأمون بود به ولایت عهدی برگزید و مأمون را وليعهد دوم اعلام کرد و مأمون این حقیقت را خوب درک میکرد و سرانجام توانست با زیرکی خاصی در این نبرد پیروز شود(1).(برای توضیح دقیق و تاریخی این موضوع به کتاب ارزشمند زندگی سیاسی هشتمین امام، نوشته استاد جعفر مرتضی حسینی، صص ۱۰۲-۱۱۴ مراجعه کنید.)
توطئه ی بزرگ و زیرکانه
به هر حال مأمون نزد عباسیان مخالفان سرسختی داشت از دیگر سو، علویان نیز نه تنها به خلافت مأمون بلکه به خلافت هیچیک از عباسیان خرسند نبودند از این رو قیام های علوی در گوشه و کنار حکومت آن روز رخ میداد و گسترش این انقلاب ها، کار را بر مأمون دشوارتر ساخته بود و رفتارهای ظالمانه مأمون نیز بعدها موجبات نارضایتی را فراهم ساخت و در این اوضاع سخت و پر مخاطره حکومت مأمون در معرض تهدیدهای جدی قرار گرفته بود مأمون چاره ای نداشت جز آنکه با برنامه ای دقیق از تزلزل حکومتش جلوگیری کند برای این کار میباید چند کار را انجام می داد:
۱ فرونشاندن شورشهای علویان
۲ گرفتن اعتراف از علویان بر اینکه حکومت عباسیان قانونی است.
از بین بردن محبت و ستایشی که علویان در میان مردم برخوردار بودند و روز به روز گسترش می یافت.
کسب اعتماد و مهر اعراب
.۵ راضی نگه داشتن عباسیان مخالف علویان.
۶ کسب حسن اعتماد مردم به خود که با کشتن برادرش از دست داده بود.
ایجاد مصونیت در برابر خطر فوق العاده ی شخصیتی بی سابقه و بزرگ امام رضا و جلوگیری از نفوذ روزافزون معنوی آن حضرت در جامعه(1).(بنگرید به زندگی سیاسی هشتمین امام، صص ۱۲۸ - ۱۳۱)
مأمون برای دست یافتن به آنچه بیان شد اقدامات چندی را انجام داد. اما همه کوششهای او در این راه ناکافی بود(2)،(همان مأخذ، ص ۱۳۰) مهمترین و مؤثرترین طرحی که می توانست او را در رسیدن به خواسته هایش یاری کند مسأله ولیعهدی امام رضا بود.