پنجره ای به آسمان تحلیلی از زندگی علی بن موسی الرضا  ( صص 34-38 ) شماره‌ی 2954

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > سبب واگذاری ولايتعهدی توسط مامون

خلاصه

ناظر

متن

نگاهی بر صفحات روشن تاریخ

اکنون برای روشن تر شدن مسأله برخی از مسلمات تاریخ را مرور میکنیم 

۱ آوردن حضرت رضا از مدینه به مرو با مشورت و جلب نظر قبلی امام نبوده است و مأمون امام را احضار کرده است و اولین بار مسأله در مرو با آن حضرت در میان گذاشته شد حتی به دستور مأمون مسیر حرکت کاروان به گونه ای انتخاب شد که از مراکز شیعه نشین کوفه و قم عبور نکند و این برای آن بود که حکومت به شدت نگران دیدار شیعیان با رهبر معنوی خود بود. از این رو کاروان را از راه بصره، خوزستان و فارس به نیشابور آوردند و مأمورینی که کاروان آل ابو طالب را می آوردند عداوت و کینه عجیبی با امام رضا داشتند و جلودی فرمانده ی این مأموران بود که سابقه برخورد او با حضرت رضا پیشتر بیان شد و سرانجام نیز طبق آنچه امام پیش بینی کرده بود جلودی به دستور مأمون گردن زده شد(1).(عيون أخبار الرضا ، ج ۱، ص ۱۷۲)

۲. حضرت رضا به شدت با پیشنهاد مأمون مخالفت کرد و پس از اصرار نیز امتناع کردند، اما وقتی مأمون حضرت را تهدید به قتل کرد به ناچار پذیرفتند. 

شرط پذیرش ولیعهدی حضرت رضا بسیار پر معناست آن حضرت با مأمون شرط کرد که در کار امر و نهی عزل و نصب دخالت نمیکنم، میان دو تن داوری نمی کنم و به تغییر هیچ موضوعی که برپایه های خود استوار است مبادرت نمی نمایم.» به این ترتیب آن حضرت با تدبیر هوشمندانه اش مسئولیت کارهای مأمون را نپذیرفت. 

۴ حضرت رضا در مراسم ولیعهدی پس از درخواست مأمون مبنی برخواندن خطبه و ایراد سخنرانی فقط دو سطر کوتاه سخن گفتند و ابوالفرج اصفهانی در این باره می نویسد:

ثمَّ قَالَ المَأْمُونُ لِلرِّضَا: قُمْ فَاخْطُبِ النَّاسَ وَ تَكَلَّمْ فِيهِمْ. 

فَقَالَ بَعد حمد الله و الثناء عليه؛ إن لنا عليكم حقاً برسول الله ﷺ و لكم علينا حق به، فاذا أَدَّيْتُمْ الينا ذلك وَجَبَ علينا الحق لكم. ولم يذكر عنه غير هذا في ذلك المجلس(1).(مقاتل الطالبيين، ص ۳۷۶)

مأمون به حضرت امام رضا گفت برخیز و برای مردم سخنرانی کن. 

حضرت امام رضا پس از حمد و ستایش خداوند فرمود: «همانا ما بر شما به خاطر رسول خدا ﷺ حقی داریم و شما نیز بر ما حقی دارید، پس هرگاه شما حق ما را به جا آورید بر ما لازم است حق شما را به جا آوریم.»

حضرت جز این جملات کوتاه سخن دیگری در این مراسم نگفت. 

همان طور که ملاحظه میکنید در این سخنرانی کوتاه امام نه از مأمون اسمی برد، نه از او قدردانی و تشکر کرد به این ترتیب حضرت موضع خود را به گونه ای روشن بیان کرد. قطعاً مأمون انتظار داشت که حضرت رضا ، او را تایید کند و لااقل تشکر نماید اما امام چنین نکرد(2).(بنگرید به مجموعه آثار شهید . مطهری سیری در سیره ی ائمه اطهار عالم ، ج ۱۸، ص ۱۲۴)

علی بن ابراهیم گوید یاسر خادم پس از وفات حضرت رضا وقتی از خراسان بازگشت تمام ماجراها و حوادثی که در این مدت رخ داده بود را برایم بازگو کرد.

علی بن ابراهیم ادامه داد: ریان بن صلت که از کارگزاران حسن بن سهل بود و نیز پدرم از محمد بن عرفه راشدی و صالح بن سعيد راشدی اخبار ابي الحسن الله را برای ما شرح داده و بازگو کرده اند و گفتند:

وقتی مسأله امین خلیفه خلع شده تمام شد و خلافت مأمون تحکیم یافت به حضرت رضا نامه نوشت و او را به خراسان دعوت کرد آن حضرت به عذرهای متعدد و بسیار از پذیرفتن این دعوت امتناع ورزید اما مأمون مکرر به حضرت نامه نوشت به حدی که امام الله فهمید او دست بردار نیست و به ناچار از مدینه خارج شد در حالی که فرزندش ابو جعفر امام جواد ( هفت ساله بود و مأمون به او نامه نوشت که از راه کوفه و قم مسافرت نکند لذا آن حضرت را از راه بصره، اهواز و فارس حرکت دادند تا به مرو رسیدند و وقتی به مرو رسیدند مأمون خلافت را بر حضرت عرضه کرد اما امام نپذیرفت و در این مسأله میان آنها بسیار گفتگو شد و مأمون تا دو ماه اصرار و پافشاری بر خلافت امام داشت اما حضرت نمی پذیرفتند....(1).(عيون أخبار الرضا الله ، ج ۱، ص ۱۶۰، ج ۲۱)

اهداف پنهان مأمون

مأمون برای چند هدف اصلی حضرت امام رضا الله را به ولیعهدی برگزید و برای آن حضرت بیعت گرفت

۱ حضرت امام رضا شخصیت برجسته و ممتازی بود که فرمانش در شرق و غرب سرزمینها نافذ بوده و از همه نزد مردم محبوب تر بود بنابراین ولیعهدی امام از دعوت به قیام و شورش علیه حکومت جلوگیری میکرد.

با انتخاب امام به ولیعهدی شعله های شورشها و قیامهای فراگیر علویان فرو نشانده می شد و به این ترتیب مبارزات سرسختانه و پیگیر شیعیان به عرصه فعالیت های سیاسی آرام و بی خطر منحرف میگشت از این رو دیگر شیعیان نمی توانستند مبارزات خستگی ناپذیر خود را که بر مظلومیت و قداست استوار بود تداوم بخشند زیرا جمعی که رهبرشان، شخصیت ممتاز خلافت و ولیعهد خلیفه است نه مظلوم است و نه آن چنان مقدس

مأمون میخواست جو غاصبانه بودن خلافت عباسی را زدوده و به خلافت چهره ی مشروعی ببخشد زیرا نواده ی پیامبر ولیعهد دستگاه خلافت است. چگونه می شود ولیعهد نواده ی پیامبر باشد و دستگاه حکومت مشروع نباشد؟! علاوه بر این، ادعای دیگر شیعیان مبنی بر زهد و پارسایی و بی اعتنایی ائمه به دنیا نیز با این ولیعهدی نقض می شد و چنین وانمود میشد که ائمه فقط در شرایطی که به دنیا دسترسی نداشته باشند به آن زهد می ورزند اما اکنون که بهشت دنیا آغوش گشوده است، آن را مغتنم می شمارند.

۴ دستگاه حکومت بنی عباس پس از آن همه جدال و کشمکش به شدت نیازمند جلب خشنودی مردم و توجه مثبت افکار عمومی بود و حضور امام رضا الله به عنوان وليعهدی میتوانست در خیل افراد ضعیف بی لیاقت و ناتوان و هوسران سران حکومت، اعتماد عمومی مردم را به حکومت جلب کند شخصیتی بارز و ممتازی که از همه ی جهات فرهیخته و عالی است و منطق و استدلال او دانش و آگاهی های الهی او می توانست همه سؤالات علمی را پاسخ دهد و در برابر متفکران دیگر ادیان بایستد. 

بنابراین حضور امام در دستگاه خلافت میتوانست بسیار تأثیرگذار و مثبت باشد و تغییرات اساسی را در نگرش به حکومت و حاکمان را ایجاد کند.

مأمون به این وسیله میخواست امام را که به عنوان کانون مبارزه به شمار می رفت در کنترل خود قرار دهد و با کنترل رهبری نهضتهای علوی بر سلحشوران مبارز شیعی کنترل پیدا کند و این موفقیت بسیار چشمگیر و دست نیافتنی به نظر می رسید که با تدبیر مأمون تحقق می یافت.

علاوه بر این مأمون می توانست از فعالیتهای اجتماعی امام در جامعه و ارتباطات او با مردم و پیروانش جلوگیری کند و نگذارد اجتماع از شخصیت آن حضرت سود برده و معارف اصیل اسلام را دریابد به این ترتیب ارتباط امام با مردم و پیروانش دچار گسست و شکستگی شده و از نفوذ معنوی و رهبری آن حضرت کاسته می شد و میان او و عواطف و محبتهای مردم فاصله می افتاد و امام که قبله گاه امیدها، پرسش ها و شکوه های مردم ستمدیده و شیعیان بود در تنگنا و محاصره ی حکومت قرار می گرفت.

مأمون گمان میکرد ولیعهدی حضرت رضا الله او را به توجیه گر اعمال حکومت مبدل خواهد ساخت و دیگر کسی نخواهد توانست نغمه مخالف ساز کند به این ترتیب خطاها و زشتی های دستگاه حکومت عباسی پوشیده می ماند. 

کسب حیثیت معنوی از دیگر اهداف مأمون بوده است زیرا بسیار طبیعی است که در دنیای آن روز همه او را بر این که فرزندی از فرزندان پیامبر را ولیعهد خود قرار داده و بر برادران و فرزندانش مقدم کرده، ستایش کنند. 

و علاوه بر این مأمون میتوانست با پیوند دادن خود به شخصیت محبوبی چون امام رضا ، حیثیت معنوی و اعتبار فوق العاده ای کسب کند و در میان مردم محبوبیت پیدا نماید.

آنچه بیان شد برخی از چشمداشتهایی است که مأمون در ولیعهدی امام رضا به آنها توجه داشته است و تحلیلگران تاریخ اسلام به آنها پرداخته اند(1).(بنگرید به : حساس ترین دورانهای تاریخ صص ۱۲ - ۱۶ - زندگی سیاسی هشتمین امام، صص ۱۳۶ - ۱۴۴)

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب معارفی