۷-۲- اخلاق علی بن موسی الرضا ام در ارتباط با مردم و خلق
در این بخش از سیره امام رضاء السلام آنچه بیشتر جلب توجه میکند و محور اصلی سیره و شیوه زندگانی ایشان را تشکیل میداد خدا و رضای خدا بود که تمام ارتباطها و برخوردها روی آن تنظیم و پی ریزی شده بود یعنی تا آنجا که مربوط به شخص خودشان بود بزرگترین گذشتها عالی ترین ایثارها بیشترین محبت ها را نسبت به دیگران داشتند اما اگر میبایست از خدا و دین و آیین خدا مایه بگذارند و نوامیس الهی به خطر می افتاد کوچک ترین اغماض و سازش کاری و انعطاف پذیری را نداشتند و بسیار سخت گیر قاطع و سازش ناپذیر بودند و این را بهترین میزان و اصل و معیار در این باره میتوان دانست. زیرا که ما میبینیم در هنگام گذشت و عفو و اغماض در حد اعلای مکارم اخلاق بودند یعنی در همان حدی که رسول خدا برای تکمیل آن مبعوث شده و فرمود: «اغما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» ( پاینده، ۲ و ۱ ٫۱۹۱) امام رضاء السلام نیز عالی ترین گذشتها را داشته اند اما نه همه جا و در حد تفریط بلکه تا آنجا که موجب تقویت ظالم و ظلم و تضعیف حق و عدالت نشود و تا آنجا که قانون الهی و منطق خدا کشته نشده و ضربه نبیند و تا آنجا که شرافت ایمانی و انسانی لکه دار نشود میزان و معیار و اصل کلی برای آن ذوات مقدسه، همان قوانین مقدس الهی که همه را با آن میسنجیدند و از روی آن عمل میکردند و کارهای خود را روی آن تنظیم مینمودند و روی همین معیار بود که امام سلام برای آزادی جلودی» پیش مأمون وساطت میکند ولی زینب کذابه و حاجب عباسی بی ادب و جسور را به شیران و درندگان می سپارد.
۸-۲- اخلاق امام رضا سلام در ارتباط با غلامان و بردگان
عبد الله بن صلت مردی از اهالی بلخ روایت کرده است که من در سفر امام رضاء السلام به خراسان در خدمت او بودم یک روز دستور فرمود سفره غذا اندازند در کنار سفره همگی غلامان آن حضرت از سیاهان و غیره گرد آمدند. من به آن جناب عرض کردم فدایت شوم کاش برای اینها سفره جداگانه انداخته می شد. امام السلام فرمود: «پروردگار ما یکی است پدر و مادر ما هم یکی است و پاداش هم به کردار است.» (چنارانی (۲۲)
بنابراین امام السلام هیچ تفاوتی میان خود و بردگان و غلامان جز به کردارشان نمی بیند و به غیر از عمل همه امتیازات و نابرابریهایی که مربوط به حقوق اجتماعی می باشد منتفی است و همگی در این امور برابر و یکسانند زیرا همه مخلوق خدایند و پدر آنها آدم و آدم از خاک آفریده شده است. این گونه رفتار برای این است که به امت درس انسانیت و فضیلت آموزد و شرف و کرامت انسانی پابرجا و استوار کند. این که اسلام از نظر حقوق اجتماعی قانون برابری و مساوات را میان افراد امت برقرار ساخته برای این است که کرامت انسانی را به او باز گرداند و او را از قید و بند زندگی ،طبقاتی که در حقیقت حیات جاهلی و بازمانده دوران های کهن بشری است رها و آزاد سازد. چنان که خداوند متعال فرموده ... إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أتقيكم...» (حجرات، ۱۳)
از یاسر خادم نقل شده: ابوالحسن رضاء السلام به ما فرمود: «اگر هنگامی که مشغول خوراک هستید مرا بالای سر خود ایستاده دیدید از جای بر نخیزید مگر اینکه از خوردن فارغ شده باشید. بسا که آن حضرت تنی چند از ما را طلب می فرمود و گفته میشد که مشغول غذا خوردن هستند و امام السلام می فرمود آنها را رها کنید تا فارغ شوند. این ها نمونه های عملی چندی است از مرتبه اخلاق و درجه انسانیت آن حضرت و میراثی پاکیزه با شمیم خیر و رحمت که از جد بزرگوارش، رسول اکرم به او رسیده است. آری این همان میراث اصیل انسانی است که ملتها باید از آن نیرو گیرند و پایه های مجد و عظمت خود را بر آن قرار دهند و دوام و بقای خود را به وسیله آن تضمین کنند.