۱۱-۲ - جود و بخشش امام السلام
احسان و کرم همانند دیگر مکارم اخلاقی سجیه و عادت این خانواده بزرگوار بود. همچنان که حضرت رضا السلام نیز آشکارا و نهان کمک های مالی سرشاری به نیازمندان و مستمندان مینموده و برای رفع مشکلات آنها کوشش پیگیر و مداوم داشت بارگاه مقدسش نیز از دیرزمان تاکنون همواره مرکز شفا و درمان و عنایات خاصه آن حضرت شده و همواره فیض او به بینوایان میرسد و زائران مخلص را بهره مند می سازد. مورخان نمونه های بسیاری از سخاوت و بخشندگی آن حضرت را ذکر کرده اند که به برخی از آنها اشاره میشود
هنگامی که امام السلام در خراسان بود آن چه داشت به فقیران می داد، نوشته انددر روز عرفه آنچنان بخششی داشت که فضل بن سهل به او ایراد گرفت و عرض کرد این کار شما ضرر است امام السلام فرمودند بلکه بسیار سودآور است چیزی را که با آن پاداش و بخشایش خدا را میخری زیان به شمار میاور» ( ابن شهر آشوب(۳۹۰٫۴)
نیکی و بخشش امام سلام برای این نیست که دوستی دیگران را به دست آورد و آنان را به جانب خود بکشاند بلکه به اعتبار این است که کرم و بخشش خوبی پسندیده است که انسان را به پروردگار نزدیک میسازد و با این کار خداوند را در آن چه از نعمتها به او داده شریک قرار میدهد و تفاوت میان بخششهای امام و دیگران همین است. (فضل الله (۵۶)
درباره احسان آن حضرت به بینوایان و تهیدستان معمر بن خلاد حدیث می کند که ابوالحسن الرضاء السلام هنگامی که بر سفره غذا می نشست قدح بزرگی نزدیک او گذاشته میشد امام علم بهترین غذایی که حاضر میکردند از هر کدام مقداری برمیداشت و در قدح میگذاشت و دستور میفرمود که آن را به بینوایان و درماندگان برسانند. سپس این آیه را تلاوت میفرمود فلا اقتحم العقبة » یعنی باز هم به عقبه (تکلیف) تن در نداد؛ (بلد (۱۱) و بعد از آن فرمود: «خداوند دانا بود که همه انسانها توان آزاد کردن بنده را ندارند با اطعام طعام راهی برای اینها به سوی بهشت گشود.» (عطاردی (۵۴)
در عیون الاخبار آمده که ابونواس شاعر چهار بیت شعر در مدح آن بزرگوار سروده و عرض کرد ای فرزند رسول خدا من چند بیت شعر در مدح شما سروده ام و دوست دارم آن را از من بشنوی فرود بگو ابونواس چهار بیت را خواند: امام علیلام او را تشویق و تحسین کرد آن گاه به غلام خود فرمود: آیا از خرجی ما چیزی با تو هست؟ عرض کرد سیصد در هم فرمود: آن را به این مرد بده». سپس فرمود: «یا آن را اندک پنداشتی؟ آن گاه فرمود: ای غلام این استر را هم برای او بده و به شاعران دیگر گاهی تا ده هزار در هم از در همهای مسکوک به نام آن بزرگوار صله و جایزه میداد و داستان پیراهنی که با ده هزار درهم به دعبل خزاعی داد و فرمود: در این پیراهن در هزار شب هزار رکعت نماز خواندم و هزار ختم قرآن در آن کرده ام معروف است.(مجلسی، ۲۳۸٫۴۹)