ثبات شخصیت
اولیای الهی و انسانهای کمال یافته دارای خط فکری واحداند و در طول زندگی خود از روشی هدفمند پیروی میکنند در تنهایی و اجتماع در ظاهر و باطن، در درون و برون در فکر و عمل و در همه جا و همه حال یک جور میاندیشند و یک جور رفتار میکنند و هرگونه دوگانگی شخصیت را امر تحمیلی و بر خلاف اقتضای حال خود می دانند.
حضرت یوسف لا که نمونه ای از این انسانهاست چه آنگاه که به چاه(4. نک یوسف (۱۲) ۱۵ ) و زندان افتاد(5. نک همان ۳۳ ) یا در بازار برده فروشان با ثمنی بخس فروخته شد(6. نک همان ۲۰ ) و چه آنگاه که به جاه و مقام دست یافت(1. تک همان ۵۴ ) و به عنوان مدیر ارشد و صاحب اختیار به تشکیلات دولت مصر راه یافت در تمام این شرایط از اندیشه و سیرتی واحد برخوردار بود و هرگز، گونه گونی شرایط او را دگرگون نکرد و ثبات
امام شخصیت او را متزلزل نساخت.
پیشوایان معصوم ما نیز همه به خاطر تربیت الهی، از وحدت شخصیت برخوردار بوده اند آنان چه پیش از امامت و چه در زمان امامت، چه در زندان و چه بیرون از آن چه در حال سختی و مصیبت و چه به هنگام شادی، در هیچ زمانی جز به حق نمی اندیشیدند و جز به حق سخن نمی گفتند و تنها طبق موازین دینی و شرعی قدم بر میداشتند آنان همواره طرفدار عدالت و در تعامل با دیگران جز با اصول انسانی رفتار نمی کردند.
در این میان وحدت و ثبات شخصیت رضا مثال زدنی است؛ زیرا او با اینکه چند سال از مقام سیاسی و ولایتعهدی خلیفه وقت عباسی برخوردار بود اما در عین حال نسبت به حق گویی عدالت خواهی پای بندی به اصول و موازین اسلامی صراحت لهجه خیرخواهی و نوع دوستی، حسن معاشرت و ساده زیستی هیچ تفاوتی نکرد و رفتارش همان گونه بود که پیش از پذیرش ولایتعهدی داشت.
ص97