گزارش لحظه به لحظه سفر امام رضا علیه السلام به ایران  ( صص 41-38 ) شماره‌ی 2975

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > سفر امام رضا (عليه السلام) از مدينه تا مرو > سکونت در نيشابور > هنگام خروج از نيشابور و القای حديث (کلمه لا اله الا الله حصنی) در نيشابور

خلاصه

ناظر

متن

حديث سلسلة الذهب در نیشابور(ثواب الاعمال ص ۶ فتح الملك العلى ص ۱۳۰ تأويل الآيات : ج ۱ ص ۹۳ روضة الواعظين: ص ۴۲ بشارة المصطفى ص ۴۱۳ نور البراهين: ج ۱ ص ۷۳ ۷۶ ۷۷ الجواهر السنية: ص ۱۴۷، ۱۵۱، ۱۵۶ ۲۲۲، ۲۳۳ تفسیر نور الثقلين : ج ۵ ص ۳۹ مستدرک الوسائل: ج ۲ ص ۴۸۵، ج ۵ ص ۳۶۰ عیون اخبار الرضاعة : ج ۱ ص ۱۴۳ ۱۴۴ معانی الاخبار: ص ۳۷۰ ينابيع المودة: ج ۳ ص ۱۲۲، ۱۲۳، ۱۶۸ عوالی اللتالي : ج ۲ ص ۹۴ ۹۶ التوحيد ص ۲۴ ۲۵ كشف الغمة: ج ۳ ص ۱۰۱ ۱۹۸ امالی طوسی : ص ۵۸۸ فيض القدير شرح الجامع الصغير: ج ۴ ص ۶۴۱ بحار الانوار: ج ۳ ص ۵، ۶، ۱۰۷، ۱۳، ۱۴، ج ۲۷ ص ۱۳۴، ج ۴۹ ص ۱۲۰ ۱۲۲ ۱۲۳، ۱۲۶ امالی صدوق ص ۳۰۵ تذكرة الخواص ص ۱۹۸)

کاروان امام رضا پس از چندین روز اقامت در نیشابور آماده حرکت به سوی مرو شد. مأموران برای آنکه از یک سو حضرت را از چشم مردم مخفی کنند و از سوی دیگر احترام ظاهری را حفظ کنند آن حضرت را بر محملی سوار کردند که از نقره خالص بود و با پارچه ای از خز پوشانده شده بود که داخل آن دیده نمی شد و بر روی قاطری سیاه و سفید گذاشته شده بود.

مسیر کاروان از داخل بازار نیشابور بود و سیل جمعیت از مرد و زن از خانه ها بیرون آمده بودند و حضرت را مشایعت میکردند. هنگامی که محمل به وسط بازار رسید دو نفر از سرشناس ترین علمای نیشابور - که از بزرگان و حافظان احادیث بودند - به نامهای «ابوزرعه» و «محمد بن اسلم طوسی در حالی که عده بیشماری از علما و مردم گرد آنان بودند، کنار قاطر آمدند و افسار آن را گرفتند و به حضرت عرض کردند:

ای مولا و ای پسر موالیان ای امام و ای پسر امامان ای سلاله پاک منتخب ای چکیده طهارت پیامبر به حق پدران طاهرینت و گذشتگان کریمت صورت مبارک خود را به ما نشان ده و حدیثی از پدرانت از پیامبر نقل کن تا از تو به یادگار بماند.

با درخواست آن دو نفر که ده ها هزار نفر شاهد سخنانشان بودند مرکب را متوقف کردند. گردا گرد کاروان مملو از جمعیت منتظر بود و چشم ها به محمل دوخته شده بود؛ تا آنکه غلامان پرده خزی را که بر محمل بود کنار زدند و دیدگان مردم به جمال نورانی علی بن موسی الرضا روشن شد.

با دیدن آن جمال آسمانی صدای گریه مردم بلند شد. عده ای اشک شوق می ریختند و بعضی از خوشحالی پیراهن خود را پاره میکردند و عده ای خود را بر خاک میکشیدند همه برای بوسیدن افسار مرکب امام رضا از یکدیگر سبقت میگرفتند و عده ای بر روی انگشتان پا بلند می شدند و به سوی محمل گردن میکشیدند تا آن حضرت را خوب ببینند.

این منظره قابل کنترل نبود و همچنان تا ظهر ادامه یافت و اشک شوق از دیده ها جاری بود. بزرگان و علما برای سکوت جمعیت فریاد زدند: ای مردم گوش فرا دهید و بفهمید پیامبر را درباره اهل بیتش ناراحت نکنید. ساکت باشید و با فریادهای خود امام رضا را اذیت نکنید.

برای اینکه سخن حضرت را همگان بشنوند ابوزرعه» و «محمد بن اسلم طوسی» کلمه به کلمه حدیث را با صدای بلند برای مردم تکرار می کردند؛ و بیش از ۲۴۰۰۰ نفر حدیثی را که از حضرت میشنیدند بر کاغذ می نگاشتند.

امام رضا پس از سکوت مردم حدیثی را از پدران بزرگوارش نقل کرد که به خاطر اسنادش بعدها سلسلة الذهب» یعنی اسناد طلایی» نام گرفت. حضرت سخن خود را چنین آغاز کرد:

برایم نقل کرد پدرم موسی بن جعفر الکاظم، که فرمود: برایم نقل کرد پدرم جعفر بن محمد الصادق که فرمود: برایم نقل کردم پدرم محمد بن علی الباقر که فرمود برایم نقل کرد پدرم علی بن حسین زین العابدین که فرمود برایم نقل کرد پدرم حسین بن علی شهید کربلا که فرمود برایم نقل کرد پدرم علی بن ابی طالب امير المؤمنين که فرمود: برایم نقل کرد برادرم و پسر عمویم پیامبر که فرمود: برایم نقل کرد جبرئیل روح الامین که فرمود شنیدم پروردگار عزوجل چنین می فرماید: «كَلِمَة لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ حِصْنِي، فَمَنْ قَالَهَا دَخَلَ حِصْنِي، فَمَنْ دخلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذابي»: «كلمة لا اله الا الله قلعة محكم من است. هر کس آن را بگوید وارد قلعة من شده و هر کس وارد قلعه من شود از عذابم در امان است. راست گفته اند خداوند سبحان و جبرئیل و پیامبر و امامان( این حدیث را امام رضا در نیشابور به صورت فوق برای مردم بیان فرموده است. ولی در روایات دیگری آمده است که امام رضایی در سال ۱۹۴ق در مدینه نقل کرد از پدرش موسی بن جعفر از پدرش جعفر بن محمد از پدرش محمد بن علی از پدرش علی بن حسین از پدرش حسین بن علی از پدرش علی بن ابی طالب از پیامبر از جبرئیل از میکائیل از اسرافیل از لوح از قلم که خداوند فرمود: «ولاية على بن ابی طالب حصني فمن دخل حصنى امن من تاري «ولایت علی بن ابی طالب قلعه من است. هر کس داخل قلعه من شود از آتش من در امان است.

به کتابهای بحار الانوار: ج ۹۳ ص ۲۴۶ ۲۴۷ مناقب آل ابی طالب ج ۲ ص ۲۹۶ الجواهر السنية ص ۲۳۵، ۲۶۲ ۲۶۷ معانی الاخبار: ص ۳۷۱ امالی صدوق ص ۳۰۵ امالی طوسی ص ۳۵۳ تفسیر كنز الدقائق: ج ۱ ص ۵۰۵ تفسير نور الثقلين: ج ۵ ص ۵۴۸ مراجعه شود.)

گویا مأموران بیش از این نتوانستند تحمل کنند و با تمام شدن حدیث حضرت فوراً پرده را انداختند و قاطر حرکت کرد. چند قدم جلوتر امام رضا پرده را کنار زد و سر از محمل بیرون آورد و فرمود: «البته با شرط هایی که دارد و من یکی از شروط آنم!

در روایتی دیگر حضرت پس از ذکر اسناد حدیث چنین فرمود:

.... خداوند تبارک و تعالی می فرماید من خداوند یکتا و یگانه و تنها هستم. ای بندگانم مرا عبادت کنید و بدانید هر کس از شما که مرا با شهادت مخلصانة «لا اله الا الله ملاقات کند وارد قلعه من شده است. و هر کس به قلعه من در آید از عذابم در امان خواهد بود.

پرسیدند: یابن رسول الله، اخلاص در شهادت «لا اله الا الله» چیست؟ فرمود: اطاعت خدا و پیامبر و ولایت اهل بیت .

مخاطب

نوجوان ، جوان ، میانسال

قالب

کتاب داستان كوتاه ، کتاب معارفی