۱۳-۲- صبر و شکیبایی امام السلام
صلابت و استقامت امام سلام در موقعیتهای سخت و دشواری که موجب برانگیختن بحران های نفسانی و عاطفی است هنگامی آشکار میشود که مأمون آن حضرت را به خراسان احضار کرده بود و امام برای وداع خانه خدا عازم مکه میشد. لحظه جدایی آن حضرت از فرزندش ابی جعفر محمد بن علی جواد اسلام از جمله همین موقعیت های دشوار است که امام سلام با آن برخورد کرد ولی آن حضرت با دلی استوار و مطمئن به قضا و قدر الهی در برابر آن پایداری و شکیبایی فرمود.
امية بن علی میگوید در سالی که ابی الحسن الرضا خانه خدا را زیارت کرد و از آن جا عازم خراسان شد من در مکه خدمت آن حضرت نشسته بودم. ابی جعفر محمد الجواد السلام نیز همراه آن حضرت بود در این هنگام امام رضا علام آخرین وداع خود را از خانه خدا به عمل آورد. سپس به مقام ابراهیم السلام آمد و نماز گذارد و ابو جعفر نیز بر دوش موفق» شروع به طواف خانه کعبه کرد و وقتی به حجر الاسود رسید، نشست چون جلوس ابو جعفر طول کشید موفق به او اعتراض کرد. فدایت شوم برخیز!
ابو جعفر فرمود از این جا برنمی خیزم تا آن گاه که خدا بخواهد و آثار اندوه در چهره آن حضرت نمایان بود موفق نزد امام رضا ام آمد و عرض کرد: فدایت شوم ابوجعفر در کنار حجر الاسود نشسته و برنمی خیزد. امام رضا سلام برخاست و نزد ابوجعفر آمد و فرمود: «فرزندم برخیز! ابو جعفر گفت: «نمی خواهم از این جا برخیزم امام رضاء السلام فرمود: «آری برخیز «فرزندم» ابوجعفر گفت: «چگونه برخیزم حال آنکه مشاهده کردم که خانه کعبه را آن چنان وداع کردی که گویی دیگر به سوی آن باز نخواهی گشت. امام رضا السلام فرمود «برخیز فرزندم پس از آن ابی جعفر برخاست.
آن حضرت در زمان خلافت هارون در برابر انواع ستم ها و سختی ها تحمل و شکیبایی فرمود حبس طولانی پدر و مصیبت او مشاهده انواع شکنجه ها و عذاب هایی که در این دوره به علویان وارد شد و بالاخره سعایت ناجوانمردانه دشمنان او نزد هارون برای کشتن و از میان بردن اوست شکیبایی و بردباری آن حضرت در دوره خلافت مأمون و در برابر سیاست مرموز و مزورانه و پشت پرده او، به ویژه پس از تفویض ولایت عهدی درجه صبر و تحمل آن حضرت را برای ما آشکار می سازد. با توجه به این که امام سلام به خوبی می دانست که مأمون در کردار و رفتارش با او اخلاص ندارد و آن چه میکند مجرد یک نمایش سیاسی است که میخواهد با یک بازی ماهرانه از طریق واگذاری ولایت عهدی که موضوعی پرسر و صداست و انعکاس گسترده ای دارد از نتایج آن بهره گیری و پایه های لرزان حکومت خود را استوار سازد.
روایت یاسر خادم برای ما آشکاری میکند که امام السلام در دوران ولایت عهدی تا چه اندازه از ناراحتی و فشار درونی رنج میبرد و تا چه حد از سوء رفتار مأمون و دستگاه او دچار حزن و اندوه بود و همه این ناراحتی ها را امام السلام با صلابت و صبر و سکوت تحمل میفرمود چون امام به خوبی آگاه بود که مأمونی که به خاطر خلافت با برادرش جنگ کرده و او را کشته قطعاً در واگذاری خلافت و ولایت عهدی برای خودش تدابیری دارد.