۱۶-۲ - پاره ای از سیره و رهنمودهای اخلاقی علی بن موسی الرضا السلام
ارزش موعظه ها و سخنان حکمت آمیز در این است که از منابع اصیل و سرچشمه های پاک و ناب جاری شده باشد تا در سرزمین دلها سرازیر شود و تخم محبت و خوبی و نیکوکاری را در آن برویاند و ریشه های بدی و تباهی و دشمنی را از آن بر کند. انسانی که میخواهد درون خود را بسازد و روح خود را کمال ،بخشد، باید در پی به دست آوردن حکمت و رهنمودهایی باشد که پرده از روی عیبهای او بردارد و به آنچه وی را از فضیلت های انسانی دور ساخته آگاه گرداند همچنین به موعظه ای گوش فرا دهد که او را به پروردگار نزدیک سازد و ایمان را در دل او ریشه دار و استوار کند. ارزش پندها و موعظه ها و حکمت گویی ها در همین است. اکنون ما زلال حکمت و کمال موعظت را در خلال سخنان امام رضا ع السلام از نظر میگذرانیم تا جان خویش را صفا دهیم و دل خود را روشنی بخشیم و این فرصت نورانی را مغتنم شماریم و در پرتو آن بر ایمان خویش بیفزاییم
نخستین پند و موعظه ای را که در سخنان امام عالم با آن روبه رو میشویم این است که «عبادت و بندگی خدا زیادی نماز و روزه نیست بلکه عبادت کثرت تفکر در امر خداست.» (حرانی (۴۴۲)
مقصود امام اسلام در این تعریف از عبادت با همه معنای گسترده و مفهوم ژرفی که این واژه دارد اصلاح نظریه مردم درباره عبادات امثال غماز روزه و ... است و امام السلام با این سخن حقیقتی را که واجب است در عبادات شبانه روزی خود آن را در نظر گیریم به ما گوشزد میفرماید و ما را از انجام عبادات به صورت یکنواخت و در قالبی خالی از معانی بلند روحی بر حذر می دارد بنابراین، امام اسلام می فرماید: عبادت بسیار اندیشیدن درباره خداوند است اما بسیاری نماز و روزه ای که از حدود حرکات مقرر و صورت معین آن تجاوز نمیکند و خالی از محتوای ایمانی استوار است و انسان در شبانه روز به انجام آن عادت کرده است، عبادت نیست.»
اما بسیاری تفکر درباره خدا عبادت است بلکه اصل و مقصد هر عبادتی است؛ زیرا هنگامی که انسان در چگونگی نظام آفرینش و آفریننده آن به تأمل و تفکر می پردازد و به اسرار و دقایق فراوان هستی و آن چه وجود او را در میان گرفته می اندیشد ناگزیر در برابر نیرویی که این نظام را پدید آورده و قوانین آن را با این همه دقت و صحت بنیان نهاده خود را حقیر و ناچیز میبیند و زمانی که انسان به نیروی خرد و اندیشه اش در می یابد که قدرت خداوند بزرگ بر همه عوالم هستی احاطه دارد و هیچ موجودی نیست مگر این که در زیر سلطه و قدرت اوست بی آنکه بتواند راهی برای چیرگی بر این سلطه و رهایی از این قدرت مطلقه برای خود پیدا کند ناگزیر وجود او را ایمانی ژرف به آفریننده و پدید آورنده هستی فرا می گیرد و در برابر این همه آثار عظمت با تمام وجود خضوع و فروتنی میکند.