۴-۳- زهد و ساده نشینی
بزرگان معصوم همواره ساده و بی آلایش میزیستند و از پرداختن به مادی گرایی و تجمل به شدت پرهیز داشتند از مواهب دنیا به اندازه نیاز بهره میبردند و نیازهای خود را نیز به حداقل می رساندند.
زهد در لغت به معنی اعراض کردن و ترک نمودن است و در اصلاح حالتی است برخاسته از صفای دل و درک لذات معنوی که دارنده آن نسبت به دنیا و لوازم آن بی میل است و از آن اعراض می.کند.» (حبیبیان (۲۴۳)
از تعاریف ذکر شده میتوان چنین برداشت نمود که برای رهایی از جلوه های فریبنده مظاهر مادی هیچ راهی بهتر از زهد و ساده زیستی نیست. امام علی بن موسی الرضاء السلام نیز به ساده زیستی اهمیت فراوانی میدادند و به دنیا و زینتهای آن کمترین توجهی نداشتند درباره زهد امام رضا السلام در روایتی از ابن عباد چنین نقل شده است که امام رضا السلام در تابستان بر روی حصیر و در زمستان بر روی پلاس مینشست و جامه خشن میپوشید و هنگامی که در میان مردم ظاهر میشد خود را می آراست. (شیخ صدوق ۲٫ ۱۹۲؛ شوشتری (۲۱٫۱۲)
با استفاده از روایت فوق چنین میتوان گفت که حضرت هنگامی که تنها و از صحنه زندگی عمومی به دور بود روش آن حضرت با طبیعت او که دوری گزیدن از زخارف زودگذر دنیاست هماهنگی داشت و چون در بین مردم ظاهر میشدند خود را با طبیعت مردم که اهتمام مردم در بهره گیری از تنعمات است هماهنگ می نمود. ائمه تفسیر گران واقعی زهد در زندگی بودند و حدود آن را می دانستند و بر خرده گیران با اخلاق خود درس زندگی میدادند که روایت ذیل شاهدی بر این مدعا می باشد.
« روزی گروهی از صوفیان در خراسان بر امام رضا وارد شدند و به آن حضرت عرض کردند: ... اکنون امت به رهبری و پیشوایی نیازمند است که جامه اش خشن و طعامش ساده باشد و بر الاغ سوار شده و از بیمار عیادت کند. امام السلام فرمود: يوسف منصب پیامبری داشت اما قبای ابریشمی با تکمه های زرد می پوشید. وای بر شما جز این است که از امام عدل و قسط خواسته شود و ... سپس این آیه را تلاوت نمودند بگو ای پیامبر چه کسی زینتهای خدا را که برای بندگان خود آفرید حرام و روزیهای حلال و پاکیزه را منع کرده است.» (اعراف، ۳۲)
امام رضا ع السلام با این روضه ثابت مینماید که ظاهر زندگی ربطی به زهد واقعی ندارد بلکه بسا ظاهر زندگی وسیله ای باشد که آدمی بخواهد از این راه توجه دیگران را جلب کند از این رو امام رضا السلام مانعی نمی دیدند که ظاهر و وضع لباس آنان متنعمانه باشد و این را تا آن حد روا می دانستند که با زهد واقعی که همان عدم دلبستگی و شیفتگی انسان به دنیاست برخورد و تعارض پیدا نکند. (فضل الله (۴۸)
31
۴-۲- زهد در دنیا
«زهد در زندگی مردان الهی یک اصل محسوب میشده و در تنگی و فراخی همیشه زهد می ورزیده و آن را کلید وصول به نجات و رسیدن به سعادت می دانسته اند. در زندگی حضرت علی بن موسی الرضاء السلام با همه امکانات و فراخی زندگی که داشته این اصل مراعات میشده و آن بزرگوار خود را ملزم به پیروی از آن می دانسته است.
در داستان ولایت عهدی آن بزرگوار وقتی مأمون میخواهد در آغاز خلافت را به آن بزرگوار پیشنهاد کند میگوید ای فرزند رسول خدا من به فضیلت علم زهد ورع و عبادت تو اعتراف دارم و تو را به منصب خلافت شایسته تر از خودم میدانم. امام السلام در پاسخش میفرماید به عبودیت خدا افتخار میکنم و به وسیله زهد نجات از شر دنیا را میجویم و با استعانت از ورع و پرهیز از محرمات امید دست یابی به غنیمتهای الهی را دارم و با تواضع در دنیا امید رفعت و بلندی مقام در پیشگاه خدای عزوجل را دارم. (مجلسی، ۱۲۹٫۴۹ - ۱۲۸)
۵-۲- خوراک امام
خوراک امام السلام بیشتر خرما بود. مرحوم کلینی از سلیمان بن جعفر جعفری روایت کرده که گوید به محضر حضرت رضا سلام شرفیاب شدم و مشاهده کردم که در برابر آن حضرت مقداری از نوع خرمای برنی» گذارده اند و امام علم با اشتهای زیاد مشغول خوردن آنهاست و چون مرا دید به من نیز تعارف کرده فرمود: «ای سلیمان پیش بیا و بخور و من پیش رفته و از آن خرما خوردم.» (موسوی (۳۱)
-۶-۲- پوشش علی بن موسی الرضاء السلام
با همه عظمت و وقاری که داشت پوشش او ساده و به دور از هر علامت گذاری بود. نه به مانند عباسیان و شعار آنها لباس سیاه میپوشید و نه چون برخی از علویان لباس سبز داشت لباس خانه و بیرون او متفاوت بود. در خانه لباس عادی می پوشید و در بیرون لباس فاخر در محیط خانه جامه ای غلیظ و درشت می پوشید و هیچگاه لباس نرم و ابریشمی به تن نمی کرد ولی در میان مردم با لباس بهتری خود را میپوشاند حرمت مومن ایجاب میکند که آدمی در ملاقات با دیگران شئون خود را مراعات کند و مقید باشد که پاکیزه و خوش لباس باشد و امام رضاء السلام این چنین بود تا حدی که برخی عیب جویان او را متهم به خوش گذرانی و خوش زیستن میکردند و لباس او را بسیار قیمتی می شمردند.
156