۲-۶. تندی بر مأمون در مورد بی توجهی او به امور مسلمانان
روزی مأمون با خوشحالی و شادی به محضر حضرت رضا آمد و نامه ای را خواند که در آن نامه از پیروزی لشکرش و فتح یکی از بلاد کابل، سخن به میان آمده بود. امام خطاب به او فرمود: آیا فتح یکی از قریه های شرک تو را شادمان ساخته است؟ مأمون گفت: آیا چنین فتحی مایه شادی نیست؟
امام در پاسخ فرمود: «ای رئیس مؤمنان در مورد امت محمد ﷺ و مسئولیت زمامداری که خداوند آن را در اختیارت نهاده از خدا بترس همانا تو امور مسلمانان را تباه ساخته ای، حکمرانی را به غیر خود واگذار کرده ای که در میان مسلمانان به غیر حکم (مدینه) را ترک نموده ای و بر اثر ظلم حکمرانان ستمگرت به مسلمانان مهاجر و انصار خدا حکمرانی میکنند تو در این بلاد نشسته ای ولی خانه هجرت و محل فرود وحی ظلم می شود به طوری که مدتها بر بینوایی و ستمدیدگی افرادی از آنها میگذرد و دسترسی به تو ندارد و کسی به داد آنها نمیرسد از خدا بترس و به امور مسلمانان توجه داشته باش آیا نمیدانی که زمامدار مسلمانان مانند ستون وسط خیمه است که هر کسی در درون خیمه است بخواهد میتواند آن ستون را بگیرد. تو نیز باید با مسلمانان این گونه نزدیک باشی و مردم به تو دسترسی داشته باشند و شکایتهای خود را به تو برسانند....
بیانات امام به قدری قاطع بود که مأمون مصمم شد به مدینه برود از این رو خود را آماده سفر به سوی عراق و سپس حجاز کرد ولی حوادثی پیش آمد که به این مقصود نرسید...(1).(مناقب آل ابی طالب، ج ۳، ص ۴۵۷ - عيون أخبار الرضا ، ج ۱، ص ۱۷۰ و ۱۷۱ - عوالی اللشالی، ج ۴، ص ۹۵)