عبدالله بن صلت از مردی از اهالی بلخ روایت کرده که گفته است: من در سفر امام رضا به خراسان در خدمت ایشان بودم یک روز دستور فرمود سفره غذا بیندازند. در کنار سفره غذا همه غلامان حضرت از سیاهان و غیر آنها گرد آمدند من به آن جناب عرض کردم فدایت شوم کاش برای اینها سفره جداگانه ای انداخته شود. امام فرمود پروردگار ما یکی است. پدر و مادر ما هم یکی است و پاداش هم که کردار است.
بنابراین امام هیچ تفاوتی میان خود و بردگان و غلامان خویش جز به کردار نمی بیند و به غیر از عمل همه امتیازات و نابرابریهایی که مربوط به حقوق اجتماعی میباشد منتفی و همگی در این امور برابر و یکسانند، زیرا همه مخلوق خدایند و پدر و مادر آنها آدم و آدم از خاک آفریده شده است. هنگامی که مشاهده میکنیم امام بر سر سفره غذا همه بردگان و غلامان و حتی دربان و میرآخور را در کنار خویش می نشاند در می یابیم که این گونه رفتار برای این است که به امت درس انسانیت و فضیلت آموزد و شرف و کرامت انسانی را پابرجا و استوار نشان دهد و نظریه اسلام را در روشی که باید هر انسان با برادر انسانش داشته باشد عملاً نشان می دهد، زیرا لازمه بلندی مقام و علو مرتبه این نیست که انسان دیگری را که پایین دست اوست تحقیر کند با پستی شخصیت و زبونی او را گوشزد کند هر چند او برده و بنده ای زر خرید باشد.
بدیهی است که چنین روشی سبب ایجاد عقده ها و اختلاف طبقاتی می شود و شکاف میان افراد و جامعه را عمیق تر میکند کینه ها و دشمنی ها را بر می انگیزد و امت را به دسته هایی جدا از یکدیگر تبدیل می سازد. این که اسلام از نظر حقوق اجتماعی خوان برابری و مساوات را میان افراد امت برقرار ساخته برای این است که کرامت انسانی را به او بازگرداند و او را از قید و بند زندگی طبقاتی که در حقیقت حیات جاهلی و بازمانده دورانهای کهن بشری است رها و آزاد سازد همچنان پیامبر اکرم فرموده است: «كلكم من آدم و آدم من تراب یعنی همه شما از آدم پدید آمده اید و آدم از خاک است و همچنین فرموده است: «لا أفضل لعربي على أَعْجَمِي إِلا بالتقوى عرب را بر عجم هیچ گونه برتری نیست جز به پرهیزگاری و همچنان خداوند فرمود: «إن أَكْرَمُكُم عند الله اتقاكم.( ر. ک قرآن کریم سوره حجرات، آیه ۱۳.) گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شما است.
از ابراهیم بن عباس صولی نقل است که گفت شنیدم علی بن موسى الرضا علام فرمود برای سوگند خود برده ای آزاد میکنم و من چنین سوگندی نمیخورم مگر اینکه بنده ای را آزاد و پس از آن همه دارایی خود را در راه خدا نفاق میکنم سوگند میخورم به قرابتی که با پیامبر خدا دارم. اگر کسی گمان کند که من بهتر از این هستم اشاره به یکی از غلامان سیاه خود فرمود درست نیست مگر اینکه من عمل شایسته داشته باشم تا اینکه بهتر از او باشم.
امام اخلاق اصیل اسلامی را این گونه برای ما تعریف میکند و روشی را که باید برای حفظ شرف انسانی و از بین بردن امتیازات طبقاتی اختیار کرد تعیین مینماید. اما عمل شایسته از قانون مساوات و برابری بیرون است چنانکه امام خویشی خود را با پیامبر خدا مایه امتیاز و برتری او بر غلام سیاه خویش نمیداند مگر اینکه این قرابت با عمل صالح و شایسته همراه باشد تا موجب امتیاز و فضیلت شود.
از یاسر خادم نقل شده که گفته است ابوالحسن الرضا علام به ما فرمود اگر هنگامی که مشغول خوردن خوراک هستید مرا بالای سر خود ایستاده دیدید از جای خود بر نخیزد مگر اینکه از خوردن فارغ شده باشید. بسیار اتفاق می افتاد که آن حضرت تنی چند از ما را طلب می فرمود و گفته می شد که مشغول غذا خوردن هستند امام میفرمود آنها را رها کنید تا فارغ شوند. یاسر خادم گفته است هرگاه یکی از ما مشغول خوراک بود تا از
خوردن دست نمیکشید کاری به او رجوع نمی شد.
اینها نمونه هایی عملی است از مرتبه اخلاق و درجه انسانیت آن حضرت و میراثی است پاکیزه با شمیم خیر و رحمت که از جد بزرگوارش رسول اکرم به او رسیده است. پیامبر عالیقدری که اخلاق را زیور و هدف رسالت خود قرار داده و فرموده است: «بعِثْتُ لِأَتِم مكارم الاخلاق» یعنی به پیامبری برانگیخته شدم تا فضیلتهای اخلاقی را تمام کنم