دلائل امام برای پذیرفتن ولایتعهد
هنگامی امام رضا - علیه السلام - ولیعهدی مأمون را پذیرفت که دید اگر امتناع ورزد، نه تنها جان خویش را به رایگان از دست میدهد بلکه علویان و دوستداران حضرت نیز همگی در معرض خطر واقع می شوند . بر امام لازم بود که جان خویشتن و شیعیان و هواخواهان را از گزندها برهاند، زیرا امت اسلامی به وجود آنان و آگاهی بخشیدنشان نیاز بسیار داشت. اینان بایستی باقی می ماندند تا برای مردم چراغ راه و رهبر و مقتدا در حل مشکلات و هجوم شبهه ها باشند .(محقق همان کتاب، ص ۱۳۸ - ۱۴۱ .) آری، مردم به وجود امام و دست پروردگان وی نیاز بسیار داشتند، چه، در آن زمان موج فکری و فرهنگی بیگانه ای برهمه جا چیره شده و در قالب بحثهای فلسفی و تردید نسبت به مبادی خدا شناسی ارمغان کفر و الحاد می آورد، ازینرو بر امام لازم بود که برجای بماند و مسئولیت خویش را در نجات امت به انجام برساند و دیدیم که امام نیز با وجود کوتاه بودن دوران زندگیش پس از ولیعهدی - چگونه عملاً وارد این کار زار شد. حال اگر او با رد قاطع و همیشگی ولیعهدی هم خود و هم پیروانش را به دست نابودی می سپرد این فداکاری معلوم نیست همچون شهادت حیاتبخش و گرهگشای سید شهیدان گرهی از کار بسته امت میگشود.
علاوه بر این نیل به مقام ولیعهدى يك اعتراف ضمنی از سوی عباسیان به شمار می رفت دائر بر این مطلب که علویان نیز در حکومت سهم شایسته ای دارند. دیگر از دلائل قبول ولیعهدی از سوی امام آن بود که مردم خاندان پیامبر را در صحنه سیاست حاضر بیابند و به دست فراموشیشان نسپارند و نیز گمان نکنند که آنان ـ همان گونه که شایع شده بود - فقط علما و فقهایی هستند که در عمل هرگز به کار ملت نمی آیند. شاید امام نیز در پاسخی که به سؤال «ابن عرفه» داد، نظر به همین مطلب داشت. ابن عرفه از حضرت پرسید:
ای فرزند رسول خدا ! به چه انگیزه ای وارد ماجرای ولیعهدی شدی؟
امام پاسخ داد به همان انگیزه ای که جدم علی - علیه السلام - را وادار به ورود در شورا نمود .
گذشته از همه اینها ، امام در ایام ولیعهدی خویش چهره واقعی مأمون را به همه شناساند و با افشا ساختن نیست و هدفهای وی در کارهایی که انجام می داد هرگونه شبهه و تردیدی را از ذهن مردم زدود. (الرضا، تهران، دار الكتب الإسلامية ، ج ۲، ص ۱۴۱ - مجلسی، بحار الأنوار، تهران، المكتبة الإسلامية، ۱۳۸۵ )