إمام رضا عليه السلام
به عقیده نويسنده ، إمام رضا عليه السلام ، در موضوع بیان علم امام و نیز اثبات آن ، از همه ائمه موفقتر بوده است ، زیرا آنحضرت :
اولاً : حديث مفصلی ، برای عبدالعزیز بن مسلم بیان می کند که در آن ، تمام أبعاد علوم امام را توضیح میدهد و با استشهاد به آیات شریفه قرآن ، صدق دعوت ائمه و بطلان هر مدعی امامتی را غیر از دوازده وصی مخصوص پیغمبر (ص) ثابت میکند.
ثانياً : تمام آنچه را که خودش و پدران و فرزندانش در باره اعلمیت امام از جمیع مردم زمان بیان کرده اند ، عیناً به اثبات می رساند . اکنون به قسمتی از حدیث حضرت درباره صفات إمام توجه نمائید :
إِنَّ الإمامَةَ هِيَ مَنْزِلَةُ الأنبياء وَ إِرْتُ الأوصياء إن الامامَةَ خِلافَةُ اللهِ وَ خلافَةُ الرَّسُولِ (ص) ... إِنَّ الإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّينِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِينَ وَ صَلاحُ الدُّنْيَا وَ عِزَّ الْمُؤْمِنِينَ . إِنَّ الإِمَامَةَ أَسُ الاسلام النامي وَ فَرْعُهُ السَّامي .. الامام يُحِلُّ حَلالَ اللَّهِ وَ يُحَرِّمُ حَرامَ اللهِ وَيُقِيمُ حُدُودَ اللَّهِ وَ يَذُبُّ عَنْ دِينِ اللَّهِ وَيَدْعُو إلى سَبيلِ رَبِّهِ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَالْحُجَّةِ الْبَالِغَةِ ، الإِمَامُ كَالشَّمْسِ الطَّالِعَةِ الْمُجَلَّلَةِ بِنُورِها لِلْعالَم ... الإمام واحِد دَهْرِه ، لا يدانيه أَحَدٌ وَلَا يُعادِلُهُ عالِمٌ وَ لا يُوجَدُ مِنْهُ بَدَل وَلا لَهُ مِثْلٌ وَلا نظير ... وَالإِمَامُ عَالِمٌ لا يَجْهَلُ وراع لا يَنْكَلُ ، مَعْدِنُ الْقُدسِ وَالطَّهَارَة ... وَالْعِلْمِ وَالْعِبَادَةِ ... عالم بالسَّيَاسَةِ مَفْرُوضُ الطَّاعَةِ ، قائم بأمر الله ، ناصح لعباد الله حافظ لدين الله (۳۴ - اصول کافی ج ۱ ص ۱۹۹).
امامت مقام پیغمبران وميراث او صياء است . إمامت جانشینی خدا و رسولخداست .. امامت زمام دین و مایۀ نظام امور مسلمین و صلاح دین و عزت مؤمنین است. امامت ریشه با نمو اسلام و شاخه بلند آنست ... إمام حلال خدا را حلال دارد و حرام خدا را حرام کند و حدود خدا را بپا دارد و از دین خدا دفاع کند و با حکمت و اندرز و حجت رسا، مردم را به راه پروردگارش دعوت نماید . امام مانند خورشید طالع است که نورش عالم را فرا گیرد ... امام یگانه زمان خود است. کسی به همطرازی او نرسد و هیچ دانشمندی با او برابر نباشد جایگزین ندارد . مثل و مانند ندارد... امام دانشمندی است که نادانی ندارد. سر پرستی است که عقب نشینی ندارد. کانون قدس و طهارت .. و علم و عبادت است ... در سیاست عالمست . اطاعتش واجبست به امر خدا قائم است. خیرخواه بندگان خدا و نگهبان دین خداست .
و أما اثبات همه آنچه تاکنون گفتیم به وسيله امام رضا(ع) در مجلسی اتفاق افتاد که مأمون از بزرگترین دانشمندان یهود و مسیحی و زردشتی و صابئین و دیگر مذاهب زمان ، مانند جاثليق ، رأس الجالوت ، هر بذاکبر، نسطاس رومی و عمران صابی دعوت کرد و در برابر همه آنها از إمام رضا (ع) هم دعوت نمود که در آن مجلس تاریخی با ایشان مناظره کند .
در آن مجلس دقیقاً تمام کفر در برابر تمام اسلام قرار گرفت ، مانند جنگ احزاب که امیرالمؤمنین (ع) در برابر عمرو بن عبدود قرار گرفت و پیغمبر (ص) دربارۀ آن برابری فرمود : برزَ الإِيمَانُ كُلَّهُ فِي مُقَابِلِ الْكُفْرِ كله .
چنانکه اگر آن روز - خدای نخواسته - عمرو پیروز می شد ، کفر بر اسلام پیروز شده بود، در این مجلس هم ، اگر مدافع اسلام ، شخصی غیر از امام رضا (ع) میبود و شکست میخورد ، اسلام شکست خورده بود.
آنجا مواجهه اسلام و کفر ، مواجهه عملی بود و اینجا مواجهه علمی جریان این مجلس به نحو اختصار از این قرار است :
حسن بن محمد نوفلی - که از اصحاب امام رضا (ع) است - می گوید : ما خدمت امام رضا علیه السلام نشسته بودیم ، که ناگاه یاسر خدمتگزار امام وارد شد و به امام رضا (ع) خطاب کرد و گفت: آقای من! أمير المؤمنين مأمون به شما سلام میرساند و می گوید : برادرت به فدایت. ارباب سخن و علماء أديان و متکلمین از همه مذاهب نزد ما آمده اند، اگر دوست دارید سخن آنان را بشنوید فردا نزد ما تشریف بیاورید و اگر نمی خواهید خود را زحمت ندهید و اگر دوست داشته باشید که ما نزد شما بیائیم ، برای ما آسان است .
امام به او فرمود: به مأمون سلام برسان و بگو : می دانم مقصودت چیست . من فردا نزد تو می آیم .
سپس امام به نوفلی فرمود: میدانی چرا پسر عمت مرا با مشرکین و ارباب سخن گرد می آورد. نوفلی گفت: قصد امتحان شما را دارد .... إمام فرمود : آرى مأمون از کردار خود پشیمان خواهد شد هنگامی که مناظره مرا با أهل تورات به کتاب توراتشان ببیند و با اهل انجیل به انجیلشان و با اهل زبور به زبورشان و با صابئین به لغت عبرانیشان و با هر ابذه به لغت فارسی آنها و با اهل روم به لغت رومی و با اهل هر لغتی به لغت خودش، و آنگاه که مأمون ببیند هر دسته را که مغلوب شدند و از سخن باز ایستادند و دلیل و سخن خود را پس گرفتند و سخن مرا پذیرفتند، پشیمان خواهد گشت و خواهد فهمید که مقامی را که بر آن تکیه زده است سزاوار آن نیست .
امام (ع) فردا وضو گرفته تشریف برد و در حالی که مجلس باشکوه با عظمتی بی نظیر ، تشکیل گشته بود و علاوه بر شخص مأمون و دانشمندان مزبور . رجال وأعيان کشور هم حضور داشتند.