تجلی علوم اهل بیت در مناظرات امام رضا علیه السلام  ( صص 26-23 ) شماره‌ی 3068

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > مبارزه با انحرافات و تهاجم فکری و فرهنگی دشمنان > نمونه هايی از مناظره حضرت با عالمان > مناظره با جاثليق ‌ راس الجالوت و بزرگان صابئين

خلاصه

س از معارفه و سخنان مقدماتی . جاثلیق سؤالی از حضرت نمود که مضمونش اینست . شما و همه مسلمین و نیز تمام مانصاری نبوت حضرت عیسی و کتاب او انجیل را قبول داریم ولی نبوت پیغمبر شما مشکوک است . اوراتنها شما قبول دارید. بنابراین نبوت حضرت عیسی قطعی و مسلم وغیر قابل خدشه و انکار است و نبوت حضرت محمد غیر قطعی و مشکوک است .

متن

پس از معارفه و سخنان مقدماتی . جاثلیق سؤالی از حضرت نمود که مضمونش اینست . 

شما و همه مسلمین و نیز تمام مانصاری نبوت حضرت عیسی و کتاب او انجیل را قبول داریم ولی نبوت پیغمبر شما مشکوک است . اوراتنها شما قبول دارید. بنابراین نبوت حضرت عیسی قطعی و مسلم وغیر قابل خدشه و انکار است و نبوت حضرت محمد غیر قطعی و مشکوک است .

بدون شک عالم نصرانی تمام مطالعات وتحقيقات دوره عمر خود را خلاصه کرده بود و ضمن یک سؤال که به خیال خودش همه مسلمین را مجاب میکند و هیچکس نمیتواند کوچکترین خدشه ای به استدلال او وارد کند ، ارائه نمود. شاید هم در آنزمان کسی غیر از امام رضا (ع) نمی توانست جواب آن شبهه را بدهد زیرا این شبهه انصافاً سنگین است وظاهری فریبنده دارد .

امام عليه السلام لب به سخن گشود و ضمن چند جمله کوتاه استدلال او را از بیخ و بن بر کند و در برابر دیده ها و گوشهای بزرگ دانشمندان جهان به دیوار کوبید که همۀ دهانها از گفتن باز ماند و جاثلیق موضوع بحث را به ناحیه ای دیگر متوجه کرد . 

امام (ع) فرمود : ما مسلمین ، حضرت عیسی و کتاب انجیلی را قبول داریم که امتش را به آمدن پیغمبر آخرالزمان بشارت داده است و حواریون عیسی به آن اقرار کرده اند ... یعنی اگر تو ، حضرت عیسی وانجيل بدون بشارت به پیغمبر آخرالزمان را می خواهی به گردن ما بگذاری ما قبول نداریم و اگر عیسی و انجیل با بشارت را می گوئی که ما قبول داریم و باید به تو بگوئیم : چرا مخالفت پیغمبر و کتاب خود می کنی و به پیغمبری که آنها بشارت داده اند گردن نمی نهی اصلاً اگر صحت نبوت پیغمبر آخر الزمان و قرآن مجید ثابت نباشد ، نبوت حضرت عیسی و کتابش ثابت نمی شود.

زیرا کتاب انجیل بعد از حضرت عیسی مدتی مفقود بود . نصاری نزد علماء آن زمان رفتند و گفتند: عیسی کشته شد و انجیل مفقود گشت شما که دانشمندان ما هستید . از انجیل چه خبر دارید ؟ آنها گفتند انجیل در سینه ما موجود است و سپس چهارتن به نامهای ألوقا، مرقابوس ، يوحنا و متی که از شاگردان طبقه دوم عیسی بودند ، نشستند و این انجیل ها را با اختلافاتی که مشاهد میشود نوشتند. بنا بر این انجیل های موجود هیچگونه اعتباری ندارد تا نبوت آورنده او جناب عیسی را ثابت کند.

أما قرآن مجيد ما که از زمان حیات پیغمبر تا الان تاریخی مستمر و غیر منقطع دارد ، به عنوان اصلی قطعی و معتبر تلقی می گردد و نبوت حضرت عیسی در زمان خودش از آیات شریفه آن ثابت می شود . 

مثل اینکه عالم نصرانی خیمه ئی بنا کرده بود با ستون و میخ و طنابهای محکم و محتوای آن خیمه جناب عیسی و انجیل بود ، ولی او فراموش کرده بود که عمود و طناب این خیمه ، پیغمبر خاتم و قرآن مجید است و اگر آنها به پیغمبر خاتم و قرآن معتقد نباشند ، اصلاً خیمه و خرگاهی بر پا نخواهد شد. 

امام (ع) بحثی دیگری با جاثلیق دارد که تناقض اعتقاد نصاری را نسبت به الوهیت و عبادت حضرت عیسی آشکار می کند ؛ به این نحو که امام رضا (ع) به جاثلیق میفرماید: ما به عیسا ای ایمان داریم که او به حضرت محمد (ص) ایمان آورده است و از عیسای شما عیبی نمی گیریم جز اینکه اونماز و روزه اش اندك بود. جاثلیق که در مباحثه اول گیج و مبهوت و زبان بسته شده بود، در اینجا سری بلند کرد و دهنی باز نمود و

خیال کرد نقطه ضعفی برای امام پیدا کرده است و شروع به رجز خوانی نمود که : من ترا أعلم علماء اسلام میدانستم ، ولی اکنون سخنی گفتی که علمت را فاسد کردی و در این مناظره خود را ضعیف و زبون ساختی ! 

امام فرمود : چرا؟ گفت زیرا تو می گوئی عیسی نماز و روزه اش اندك بود ، در صورتی که همه میدانند که جناب عیسی همه روزها را روزه میگرفت و همه شبها را برای اقامه نماز بیدار بود . 

امام فرمود : بگو بدانم عیسی نماز و روزه اش را برای چه کسی انجام می داد ؟ یعنی اگر عبادت او برای خدا بود ، پس چرا تو خود او را خدا میدانی و اگر برای دیگری بود آن دیگری کیست ؟ در آنصورت عیسی - العياذ بالله - مشرکست . روایت می گوید : فَخَرسَ الْجَاثَلِيقَ وَ انْقَطَعَ (۳۵ - عيون اخبار الرضا .) جائلیق زبانش بریده گشت ولال شد - یعنی نتوانست یک کلمه حتی نامر بوط هم که شده بر زبان آرد). 

مباحثة إمام (ع) با عالم یهودی و زردشتی و صابئی و دیگران هم همین گونه بود.

آنچه در اینجا باید مورد توجه خاص قرار گیرد، اینستکه : این مناظره که در ۱۲ قرن پیش انجام یافته به صورتی است که ما اکنون از عین سؤالات و جوابها با خبر می شویم و معلومات طرفین بحث برای ما ارزیابی می شود. این مباحثه در کتب روایات چنان نیست که بگویند : مجلسی تشکیل شد و مناظره ای در گرفت و امام رضا همۀ علماء أديان را مغلوب و مجاب نمود .

اینگونه نقلی تنها برای شیعیانش قابل قبول است ، لیکن آنکس که منکر مقام ولایت و امامت آنحضرت است نمی تواند مجرد چنین نقلی را بپذیرد.

اما زمانی که عین سؤال و جواب مذکور شد، دلیل روشن و قطعی و غیر قابل انکاری به شنوندگان ارائه میدهد که اگر عناد و لجاجی نداشته باشند ، افضلیت علمی آنحضرت را بر تمام دانشمندان زمان خود بدون کوچکترین تردیدی می پذیرند.

این مورد چنانست که شخصی ادعا کند مثلاً ابن مقله بهترین خطاط زمان خود بوده و سپس خط زیبای ابن مقله و خطوط نازیبای دیگران را ارائه دهد.

مباحثه إمام عليه السلام با دانشمندان جهان ، در عصر طلائی اسلام واقع شده است ، یعنی در زمانی که اسلام ، از لحاظ جغرافیا، به وسیعترین و پهناورترین دوران خود رسیده بود. از حجاز شروع شده بود و از طرفی به تونس و مراکش و مصر و اسپانیا و از طرفی به فلسطین و ایران و افغانستان و حدود چین رسیده بود یگانه ابر قدرت جهان اسلام بود و مذاهب دیگر تحت الشعاع بودند و به حکومت اسلام جزیه می دادند. 

و خلاصه در عصری که آوازه اسلام به گوش همه جهانیان رسیده و دانشمندان جهان از لحاظ علمی خود را آماده مقابله با آن نموده اند.

در چنین عصری ، دانشمندانی را که مأمون فرا میخواند ، قطعاً همگی از علماء طراز اول مذاهب و ملل هستند. جریان و گفتگوهای این مجلس را باید با دقت مطالعه کرد، تا تقابل کفر و اسلامی را که گفتیم معلوم گردد . تفوق و اعلمیت امام رضا (ع) بر بزرگ دانشمندان جهان معلوم گردد. نبودن علم صحیح در شرق و غرب جهان و وجود آن در خاندان پیغمبر و ائمه معصومين ( ص ) معلوم گردد و بالاخره حقانیت اسلام و بطلان همه أديان غیر از آن معلوم گردد.

مخاطب

میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

کتاب معارفی