عیون اخبارالرضا (علیه آلاف تحیه و ثنا) ( ج1، ص 199 ) شمارهی 311
موضوعات
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > توحيد > جبر و اختيار
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > توحيد > قضا و قدر
خلاصه
علیّ بن جعفر کوفی میگويد: امام هادی عليه السّلام فرمود: از پدرانش عليهم نقل شده که زمانی که امير مؤمنان عليه السّلام از صفّين بازگشتند، پيرمردی از بين کسانی که در جنگ به همراه حضرت بودند، برخاست و گفت: ای أميرالمؤمنين آيا اين حرکت ما به صفّين به قضا و قدر الهی بوده است؟ و امام رضا عليه السّلام در روايتی به نقل از پدرانش و آنها نيز از امام سجاد عليه السّلام نقل کرده اند که مردی از اهل عراق خدمت أميرالمؤمنين عليه السّلام وارد شد و سؤال کرد که آيا حرکت سپاه به سوی شام به قضاء و قدر الهی بوده است؟ حضرت علی عليه السّلام (به آن مرد عراقی) فرمودند: بله ای پيرمرد، به خدا قسم، از هيچ تپه ای بالا نرفتيد و از هيچ دره ای پائين نرفتيد مگر به قضاء و قدر الهی. پيرمرد عراقی پرسيد: پس آيا اين سختیهای من نزد خدا اجری دارد؟ حضرت علی عليه السّلام فرمودند: صبرکن، ای پيرمرد، شايد گمان میکنی منظور من قضاء و قدری حتی و لازم است؟ اگر چنين باشد، ثواب و عقاب و امرونهی و منع بيهوده و وعد و وعيد الهی بی معنی خواهد بود، و گناهکار قابل سرزنش و نيکوکار مستحقّ ستايش نخواهند بود. بلکه نيکوکار از گناهکار به سرزنش سزاوارتر بوده و گناهکار از نيکوکار به ستايش شايسته تر است.
اين سخن، سخن بت پرستان و دشمنان خدای رحمان قدریّه و مجوس اين امّت است. ای پيرمرد! خداوند مردم را مکلّف فرموده است ولی در عين حال، آنها مختارند، آنان را نهی نموده است به صورتی که فقط ايشان را بر حذر داشته است و در مقابل کار اندک بندگان، ثواب بسيار عنايت فرموده است. و اگر اطاعت و بندگی میکنند اين امور از روی اجبار نيست و آسمان و زمين و آن چه بين آن هاست را بيهوده خلق نکرده ( اين گمان کفّار است و وای بر کفّار از عذاب آتش).
راوی میگويد پيرمرد در حالی که از جا برمی خاست اين شعر را میخواند:
1) تو آن امامی هستی که ما با اطاعت از او اميد داريم در روز نجات، خداوند ما را بيامرزد.
2) آن بخش از دين ما را که برای ما مبهم بود، برايمان روشن نمودی، خداوند به جای ما، به تو جزای نيک دهد!
3) عذری نيست در انجام کار زشت که من مرتکب آن باشم از فسق و خروج از امر خدا و نافرمانی.
4) هرگز هرگز، نه، نمیپذيرم و قائل به اين نيستم که آن که از زشتی نهی فرموده خود شخص را به ارتکاب آن وادار کند که اگر چنين پنداری داشته باشم بی گمان شيطان را پيروی کرده ام.
5) خداوند دوست ندارد و زشتیها را نخواسته و کشتن ولیّ خدا را از روی ستم و دشمنی هرگز جايز ندانسته.
6) از کجا چنين خواسته باشد با اين که بی ترديد سنّت و فرمان خداوند صاحب عرش صحيح و خود، آن را اعلام فرموده و آشکار ساخته است.
متن فارسی
علیّ بن جعفر کوفی میگويد: امام هادی عليه السّلام فرمود: از پدرانش عليهم السّلام نقل شده که زمانی که امير مؤمنان عليه السّلام از صفّين بازگشتند، پيرمردی از بين کسانی که در جنگ به همراه حضرت بودند، برخاست و گفت: ای أميرالمؤمنين آيا اين حرکت ما به صفّين به قضا و قدر الهی بوده است؟ و امام رضا عليه السّلام در روايتی به نقل از پدرانش و آنها نيز از امام سجاد عليه السّلام نقل کرده اند که مردی از اهل عراق خدمت أميرالمؤمنين عليه السّلام وارد شد و سؤال کرد که آيا حرکت سپاه به سوی شام به قضاء و قدر الهی بوده است؟ حضرت علی عليه السّلام (به آن مرد عراقی) فرمودند: بله ای پيرمرد، به خدا قسم، از هيچ تپه ای بالا نرفتيد و از هيچ دره ای پائين نرفتيد مگر به قضاء و قدر الهی. پيرمرد عراقی پرسيد: پس آيا اين سختیهای من نزد خدا اجری دارد؟ حضرت علی عليه السّلام فرمودند: صبرکن، ای پيرمرد، شايد گمان میکنی منظور من قضاء و قدری حتی و لازم است؟ اگر چنين باشد، ثواب و عقاب و امرونهی و منع بيهوده و وعد و وعيد الهی بی معنی خواهد بود، و گناهکار قابل سرزنش و نيکوکار مستحقّ ستايش نخواهند بود. بلکه نيکوکار از گناهکار به سرزنش سزاوارتر بوده و گناهکار از نيکوکار به ستايش شايسته تر است.
اين سخن، سخن بت پرستان و دشمنان خدای رحمان قدریّه و مجوس اين امّت است. ای پيرمرد! خداوند مردم را مکلّف فرموده است ولی در عين حال، آنها مختارند، آنان را نهی نموده است به صورتی که فقط ايشان را بر حذر داشته است و در مقابل کار اندک بندگان، ثواب بسيار عنايت فرموده است. و اگر اطاعت و بندگی میکنند اين امور از روی اجبار نيست و آسمان و زمين و آن چه بين آن هاست را بيهوده خلق نکرده ( اين گمان کفّار است و وای بر کفّار از عذاب آتش).
راوی میگويد پيرمرد در حالی که از جا برمی خاست اين شعر را میخواند:
1) تو آن امامی هستی که ما با اطاعت از او اميد داريم در روز نجات، خداوند ما را بيامرزد.
2) آن بخش از دين ما را که برای ما مبهم بود، برايمان روشن نمودی، خداوند به جای ما، به تو جزای نيک دهد!
3) عذری نيست در انجام کار زشت که من مرتکب آن باشم از فسق و خروج از امر خدا و نافرمانی.
4) هرگز هرگز، نه، نمیپذيرم و قائل به اين نيستم که آن که از زشتی نهی فرموده خود شخص را به ارتکاب آن وادار کند که اگر چنين پنداری داشته باشم بی گمان شيطان را پيروی کرده ام.
5) خداوند دوست ندارد و زشتیها را نخواسته و کشتن ولیّ خدا را از روی ستم و دشمنی هرگز جايز ندانسته.
6) از کجا چنين خواسته باشد با اين که بی ترديد سنّت و فرمان خداوند صاحب عرش صحيح و خود، آن را اعلام فرموده و آشکار ساخته است.
نويسنده کتاب می گويد: محمد بن عمر حافظ از اشعار بيش از دو بيت آخر چزی نياورده است.
580. احمد بن عبدالله جويباری شيبانی از امام رضا عليه السّلام، از پدرانشان عليهم السّلام از أميرالمؤمنان عليه السّلام نقل نموده که: رسول خدا صلّی الله عليه و آله فرمودند: خداوند دو هزار سال پيش از خلقت آدم، مقدّرات را تقدير فرموده و تدبيرات لازم را در نظر گرفته است.
متن عربی
حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ الدَّقَّاقُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الطَّائِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو سَعِيدٍ سَهْلُ بْنُ زِیَادٍ الْآدَمِیُّ الرَّازِیُّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ الْکُوفِیِّ قَالَ سَمِعْتُ سَیِّدِی عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ ع یَقُولُ حَدَّثَنِی أَبِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ عَنْ أَبِيهِ الرِّضَا عَلِیِّ بْنِ مُوسَی عَنْ أَبِيهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع وَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الْحَافِظُ الْبَغْدَادِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو الْقَاسِمِ إِسْحَاقُ بْنُ جَعْفَرٍ الْعَلَوِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقُرَشِیِّ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبِی زِیَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ عَلِیٍّ ع وَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحُسَیْنِ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الْفَارِسِیُّ الْغَرَائِمِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ رُمَیْحٍ النَّسَوِیُّ بِجُرْجَانَ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ جَیْفَرٍ بِبَغْدَادَ قَالَ حَدَّثَنِی عَبْدُ الْوَهَّابِ بْنُ عِيسَی الْمَرْوَزِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَلَوِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ نَجِيحٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَبِيهِ ع وَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ السُّکَّرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زَکَرِیَّا الْجَوْهَرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْعَبَّاسُ بْنُ بَکَّارٍ الضَّبِّیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرٍ الْهُذَلِیُّ عَنْ عِکْرِمَةَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ لَمَّا انْصَرَفَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع مِنَ الصِّفِّينِ قَامَ إِلَیْهِ شَیْخٌ من [مِمَّنْ] شَهِدَ مَعَهُ الْوَاقِعَةَ فَقَالَ یَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَخْبِرْنَا عَنْ مَسِيرِنَا هَذَا بِقَضَاءٍ مِنَ اللَّهِ تَعَالَی وَ قَدَرِهِ وَ قَالَ الرِّضَا ع فِی رِوَایَتِهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع دَخَلَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ عَلَی أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ أَخْبِرْنِی عَنْ خُرُوجِنَا إِلَی أَهْلِ الشَّامِ أَ بِقَضَاءٍ مِنَ اللَّهِ تَعَالَی وَ قَدَرِهِ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَجَلْ یَا شَیْخُ فَوَ اللَّهِ مَا عَلَوْتُمْ تَلْعَةً وَ لَا هَبَطْتُمْ بَطْنَ وَادٍ إِلَّا بِقَضَاءٍ مِنَ اللَّهِ وَ قَدَرِهِ فَقَالَ الشَّیْخُ عِنْدَ اللَّهِ أَحْتَسِبُ عَنَائِی یَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ ع مَهْلًا یَا شَیْخُ لَعَلَّکَ تَظُنُّ قَضَاءً حَتْماً وَ قَدَراً لَازِماً لَوْ کَانَ کَذَلِکَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ وَ الْأَمْرُ وَ النَّهْیُ وَ الزَّجْرُ وَ أُسْقِطَ مَعْنَی الْوَعْدِ وَ الْوَعِيدِ وَ لَمْ تَکُنْ عَلَی الْمُسِیءِ لَائِمَةٌ وَ لَا لِمُحْسِنٍ مَحْمَدَةٌ وَ لَکَانَ الْمُحْسِنُ أَوْلَی بِاللَّائِمَةِ مِنَ الْمُذْنِبِ وَ الْمُذْنِبُ أَوْلَی بِالْإِحْسَانِ مِنَ الْمُحْسِنِ تِلْکَ مَقَالَةُ عَبَدَةِ الْأَوْثَانِ وَ خُصَمَاءِ الرَّحْمَنِ وَ قَدَرِیَّةِ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ مَجُوسِهَا یَا شَیْخُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی کَلَّفَ تَخْیِيراً وَ نَهَی تَحْذِيراً وَ أَعْطَی عَلَی الْقَلِيلِ کَثِيراً وَ لَمْ یُعْصَ مَغْلُوباً وَ لَمْ یُطَعْ مُکْرِهاً وَ لَمْ یَخْلُقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما باطِلًا ذلِکَ ظَنُّ الَّذِينَ کَفَرُوا فَوَیْلٌ لِلَّذِينَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ قَالَ فَنَهَضَ الشَّیْخُ وَ هُوَ یَقُولُ أَنْتَ الْإِمَامُ الَّذِی نَرْجُو بِطَاعَتِهِ / یَوْمَ النَّجَاةِ مِنَ الرَّحْمَنِ غُفْرَاناً / أَوْضَحْتَ مِنْ دِينِنَا مَا کَانَ مُلْتَبِساً / جَزَاکَ رَبُّکَ عَنَّا فِيهِ إِحْسَاناً / فَلَیْسَ مَعْذِرَةٌ فِی فِعْلِ فَاحِشَةٍ / قَدْ کُنْتُ رَاکِبَهَا فِسْقاً وَ عِصْیَاناً / لَا لَا وَ لَا قَائِلًا نَاهِيهِ أَوْقَعَهُ / فِيهَا عَبَدْتُ إِذاً یَا قَوْمِ شَیْطَاناً / وَ لَا أَحَبَّ وَ لَا شَاءَ الْفُسُوقَ وَ لَا / قَتْلَ الْوَلِیِّ لَهُ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً / أَنَّی یُحِبُّ وَ قَدْ صَحَّتْ عَزِيمَتُهُ / ذُو الْعَرْشِ أَعْلَنَ ذَاکَ اللَّهُ إِعْلَاناً / و لم يذکر محمد بن عمر الحافظ فی آخر هذا الحديث من الشعر إلا بيتين من أوله
مخاطب
جوان ، کارشناسان و صاحبنظران
قالب
سخنرانی ، کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب معارفی