آفتاب هشتمین  ( صص 77 ) شماره‌ی 3110

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > دوران مأمون > تعامل امام رضا (عليه السلام) با دشمن خود

خلاصه

جلودی فرمانده ی سپاه بود گفت باید زیور آلات زنان را بگیرم تا جایی که بیشتر از یک لباس به تن نداشته باشند." امام علیه السلام گفت: خودم برایت می آورم. قبول نمیکرد امام قسم خورد. قانعش کرد. وقتی جلودی رفت همه ی لباسها و زیورهای اهل خانه را با خودش " می‌برد. مأمون مخالفان ولایت عهدی را زندان کرد برای جلب رضایت امام یکی شان جلودی بود. ایستاده بود جلوی امام و مأمون امام آرام به مأمون گفت: به خاطر من عفوش کن. مأمون گفت میدانی او کیست؟ یادت نمی آید..امام علیه السلام گفت: " میدانم ببخش جلودی نجواها را نمی شنید، فریاد کشید: " مأمون به خاطر خدا و خدمتهایی که به پدرت کردم حرف هایش را نپذیر.مأمون گفت میخواست تو را نجات دهد اما حالا که نمی خواهی حرفش را نمی پذیرم گردنش را بزنید.

متن

زمان هارون دستور تجاوز به آل علی امام رضا ایستاده بود جلوی خانه به اهل خانه گفته بود جمع شوند توی یک اتاق نمی گذاشت سواران هارون بیایند داخل جلودی فرمانده ی سپاه بود گفت باید زیور آلات زنان را بگیرم تا جایی که بیشتر از یک لباس به تن نداشته باشند." امام گفت: خودم برایت می آورم. قبول نمیکرد امام قسم خورد. قانعش کرد. وقتی جلودی رفت همه ی لباسها و زیورهای اهل خانه را با خودش " می‌برد.

مأمون مخالفان ولایت عهدی را زندان کرد برای جلب رضایت امام یکی شان جلودی بود. ایستاده بود جلوی امام و مأمون امام آرام به مأمون گفت: به خاطر من عفوش کن. مأمون گفت میدانی او کیست؟ یادت نمی آید... ."

امام گفت: " میدانم ببخش جلودی نجواها را نمی شنید، فریاد کشید: " مأمون به خاطر خدا و خدمتهایی که به پدرت کردم حرف هایش را نپذیر."

مأمون گفت میخواست تو را نجات دهد اما حالا که نمی خواهی حرفش را نمی پذیرم گردنش را بزنید.

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب داستان بلند و رمان