همه چشم به راهش بودند میخواستند پاره ی تن پیامبر را ببینند. پیامبر دو نفر را پاره ی تنشان خوانده بودند. فاطمه و رضا
به دنیا که آمد نام مادرش طاهره شد.
2
امام صادق آرزو داشتند ببینندشان به پسرشان موسی می گفتند: " عالم آل محمد از توست کاش میدیدمش هم نام امیرالمؤمنین است."
3
به امام جواد گفتم: " بعضی ها میگویند مأمون به پدرتان لقب رضا داد وقتی به ولایت عهدی راضی شد.
گفت: دروغ می گویند پدرم را خداوند رضا نامید چون خداوند او را پسندید و اهل آسمان رسول خدا و ائمه در زمین از او خشنود شدند."
گفتم مگر بقیه ی پدرانتان پسندیده ی خدا و ائمه نبودند؟"
گفت: " چرا."
گفتم: پس چه طور شد، فقط او رضا شد؟"
گفت: " چون دشمنانش هم او را پسندیدند و فقط پدرم بود که جمع دوست و دشمن از او راضی بودند.
81