گزارش لحظه به لحظه سفر امام رضا علیه السلام به ایران  ( صص 44-41 ) شماره‌ی 3118

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > کرامات و معجزات امام رضا (عليه السلام)

خلاصه

شخصی که به وسیله راهزنان شکنجه و زبان او در اثر یخ زدن از کار افتاد و نمی توانست صحبت کند مگر با سختی و کوشش بسیار و طبیبان نیز از درمانش عاجز شده بودند.آن شخص در عالم رؤیا نزد حضرت رفت و درباره آنچه اتفاق افتاده بود شکایت کرد و بیماری اش را خبر داد. حضرت فرمود: «کمون و سعتر و نمک را بکوب و دو یا سه بار بر دهانت بگذار که سلامتی خود را باز خواهی یافت».آن مرد از خواب بیدار شد و به طرف نیشابور حرکت تا به آنجا رسید. در نیشابور به وی گفته شد: امام رضا علیه السلام از این شهر حرکت کرده و هم اکنون در رباط سعد» است.او خود را به رباط سعد رساند و خدمت حضرت رفت و عرض کرد یابن رسول الله ماجرای من چنین است. دهان و زبانم فاسد شده تا آنجا که قادر به سخن گفتن نیستم مگر با سختی و کوشش بسیار دارویی به من بیاموزید تا عافیت یابم. حضرت فرمود: «آیا به تو نیاموختم؟! برو آنچه در خواب به تو گفتم انجام بده». عرض کرد: یابن رسول الله اگر امکان دارد آن دارو را تکرار نمایید. امام رضا علیه السلام فرمود: «کمون و سعتر و نمک را بکوب و دو یا سه بار بر دهانت بگذار که سلامتی خود را باز خواهی یافت آن مرد سخن حضرت را انجام داد و دهانش سالم شد.

متن

شفای مریض در رباط سعد(بحار الانوار: ج ۴۹ ص ۱۲۴، ج ۵۹ ص ۱۵۹ الثاقب في المناقب: ص ۲۸۴ مدينة المعاجز: ج ۷ ص ۶۲ مناقب آل ابی طالب ج ۳ ص ۴۵۵ مستدرک الوسائل: ج ۱۶ ص ۳۲۱)

قافله ای از خراسان حرکت کرد در راه دزدان به آنان حمله کردند و مردی از کاروان را گرفتند که می گفتند ثروتمند است.

آن شخص مدتی نزد راهزنان اسیر بود و او را شکنجه می کردند تا با پرداخت پول هنگفتی خود را آزاد کند روزی او را در برف نگاه داشتند و دست و پایش را بستند و دهانش را پر از برف کردند.

یکی از زنان دزدان او را آزاد نمود و آن شخص توانست فرار کند. زبان او در اثر یخ زدن از کار افتاد و نمی توانست صحبت کند مگر با سختی و کوشش بسیار و طبیبان نیز از درمانش عاجز شده بودند.

آن مرد به خراسان بازگشت و شنید امام رضا به نیشابور آمده است. شبی در خواب دید شخصی به او میگوید: پسر رسول خدا به خراسان آمده است؛ از او داروی بیماری ات را بخواه

آن شخص در عالم رؤیا نزد حضرت رفت و درباره آنچه اتفاق افتاده بود شکایت کرد و بیماری اش را خبر داد. حضرت فرمود: «کمون و سعتر و نمک را بکوب و دو یا سه بار بر دهانت بگذار که سلامتی خود را باز خواهی یافت».

آن مرد از خواب بیدار شد و به طرف نیشابور حرکت تا به آنجا رسید. در نیشابور به وی گفته شد: امام رضا از این شهر حرکت کرده و هم اکنون در رباط سعد» است.

او خود را به رباط سعد رساند و خدمت حضرت رفت و عرض کرد یابن رسول الله ماجرای من چنین است. دهان و زبانم فاسد شده تا آنجا که قادر به سخن گفتن نیستم مگر با سختی و کوشش بسیار دارویی به من بیاموزید تا عافیت یابم.

حضرت فرمود: «آیا به تو نیاموختم؟! برو آنچه در خواب به تو گفتم انجام بده». عرض کرد: یابن رسول الله اگر امکان دارد آن دارو را تکرار نمایید.

امام رضا فرمود: «کمون و سعتر و نمک را بکوب و دو یا سه بار بر دهانت بگذار که سلامتی خود را باز خواهی یافت آن مرد سخن حضرت را انجام داد و دهانش سالم شد.

ورود به طوس

سفر امام رضا به آخرین لحظات خود نزدیک می شد. با گذشتن از نیشابور به ده سرخ رسیدند و یادگاری از حضرت تا کنون در آنجا باقی ماند. کوه سنگی در سناباد و خبر حضرت از شهادت و محل قبر خویش در آنجا نقشی دیگر بر صفحه تاریخ شد. با عبور از سناباد سخت گیری ها بر امام بیشتر شد تا آنجا در سرخس حضرت را زندانی کردند.

چشمه امام رضا در ده سرخ(بحار الانوار: ج ۱۷ ص ۲۵۶، ج ۴۹ ص ۱۲۵ مناقب آل ابی طالب : ج ۳ ص ۴۵۵. مدينة المعاجز: ج ۷ ص ١٣٢ الثاقب في المناقب ص ۱۴۵، ۱۹۸ الخرائج و الجرائح ج ۲ ص ۹۱۶. الانوار البهية: ص ۲۲۶ القاب الرسول و عترته ج ص ۶۸)

کاروان امام رضا از رباط سعد خارج شد و به سوی ده سرخ حرکت کرد. در آنجا به حضرت عرض کردند ظهر شده است. آیا نماز نخوانیم؟

امام رضا پیاده شد و فرمود برایم آب بیاورید. گفتند: آب نداریم. آن حضرت با دست خاکهای قسمتی از زمین را کنار زد و چشمه ای پدیدار شد. سپس حضرت و همراهان از آب چشمه وضو گرفتند.

آن چشمه و آن محل اکنون در ده سرخ به نام چشمه رضا» معروف است که در آنجا نماز می خوانند و آب آن را برای تبرک می برند.

مخاطب

نوجوان ، جوان ، میانسال

قالب

کتاب داستان كوتاه ، کتاب معارفی