برای حمیده خاتون مادر امام موسی کنیزی خریدند. تعریف کرد: " شبی در خواب رسول الله را دیدم آمدند پیشم گفتند کنیز را به پسرت موسی بده فرزندی برایش به دنیا میآورد که بهترین اهل زمین است.
هر کنیزی را که آوردند گفت نه.
برده فروش گفت: " دیگر نداریم."
اما امام کاظم علیه السلام گفت: " داری یک کنیز دیگر."
گفت: " بیمار است. نمی دهمش. "
فردا امام فرستاد کنیز را بخرند به هر قیمتی قیمت را بالا گفت قبول کردند.
برده فروش پرسید: آن آقا که بود؟
گفتند: " بهترین بنی هاشم. "
گفت: این کنیز را که از مغرب میآوردم زنی نصرانی دیدش؛ به من گفت که لایق این کنیز نیستم میگفت او باید مال بهترین ها باشد چون قرار است پسری بیاورد که اهل مشرق و مغرب اطاعتش کنند.
كنيز، تكتم بود؛ مادر امام رضا.