آفتاب هشتمین  ( صص 76 ) شماره‌ی 3132

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > کرامات و معجزات امام رضا (عليه السلام) > خوابهای امام رضا (عليه السلام)

خلاصه

راه زنان به خیال این که تاجری ثروتمند است و جای پول هایش را نشان نمی دهد گرفتندش و تا توانستند شکنجه اش دادند دهانش را پر از برف کرده بودند ساعت ها یکیشان دلش به رحم آمده بود و فراری اش داده بود. او هم فرار کرده بود از دستشان اما دیگر نمی توانست حرف بزند. رسید خراسان شنید امام علیه السلام در نیشابورند از خستگی خوابش برد. توی " خواب صدایی شنید برو پیش امام علیه السلام دوایت را میداند. بعد هم امام علیه السلام را دید که گفتند زیره و سعتر و نمک را بکوب و بگذار روی زبانت خوب میشود.از خواب که بیدار شد اهمیتی نداد راه افتاد به سمت خانه اش در نیشابور مردم می گفتند امام وارد رباط سعد شده رفت پیش امام برای شکوه از مشکلش. امام گفت: به آنچه گفته بودمت عمل کن.گفت: چه؟ گفتند: یادت رفته عالم خواب زیره، سعتر و نمک.

متن

راه زنان به خیال این که تاجری ثروتمند است و جای پول هایش را نشان نمی دهد گرفتندش و تا توانستند شکنجه اش دادند دهانش را پر از برف کرده بودند ساعت ها یکیشان دلش به رحم آمده بود و فراری اش داده بود. او هم فرار کرده بود از دستشان اما دیگر نمی توانست حرف بزند. رسید خراسان شنید امام در نیشابورند از خستگی خوابش برد. توی " خواب صدایی شنید برو پیش امام دوایت را میداند.

بعد هم امام را دید که گفتند زیره و سعتر و نمک را بکوب و بگذار روی زبانت خوب میشود.

از خواب که بیدار شد اهمیتی نداد راه افتاد به سمت خانه اش در نیشابور مردم می گفتند امام وارد رباط سعد شده رفت پیش امام برای شکوه از مشکلش. امام گفت: به آنچه گفته بودمت عمل کن."

گفت: " چه؟ "

گفتند: " یادت رفته عالم خواب زیره، سعتر و نمک."

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان