فصل دوم ذکر
ذکر در محل کار
می دانستم که در محل کار نیز مانند بقیه جاها یا حتی بیشتر باید ذکر خدا را گفت؛ ولی دوست داشتم. از امام بشنوم و بدانم آیا ذکر ویژه ای هم برای بازار یا محل کار داریم یا نه از امام پرسیدم امام جوابم را از سخن پیامبر خدا داد و فرمود اجدادم از رسول خدا نقل کرده اند که ایشان چنین فرموده است:
هر کس هنگامی که وارد بازار و محل کسب میشود این کلمات را بگوید سبحان الله و الحمدُ للهِ وَ لا اله الا اللهُ وَحدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ و له الحمد يحيى وَ يُمِيت وَ هُوَ حَيٌّ لا يَمُوت، بِيَدِهِ الخَيرِ، وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِیر به عدد همۀ آفریدگان تا روز قیامت به او اجر می دهند.(عيون أخبار الرضا، ج ۲، ص ۳۴، ح ۴۲)
ذکر مفید
مدتها بود که در منزل امام خدمت میکردم. عبادت های پیوسته ایشان همیشه برایم غبطه انگیز بود. مدتی بود که پا به سن گذاشته بودم. کسی هم که سن و سالی از او میگذرد بیشتر یاد آخرت می افتد. خیلی دوست داشتم دستورالعملی از امام بگیرم تا دلم بیشتر آرام بگیرد. روزی امام ذکری را به من آموخت که خیلی برایم مفید بود؛ زیرا هم کوتاه بود و هم راحت و هم پر ثواب ایشان فرمود:
کسی که این ذکر را هنگام شنیدن اذان صبح و مغرب بخواند و در آن روز یا آن شب بمیرد با توبه مرده است و به بهشت وارد خواهد شد. آن ذکر این است:
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِإِقْبَالِ نَهَارِكَ وَ إِدْبَارِ لَيْلِكَ وَحُضُورِ صَلَوَاتِكَ وَأَصْوَاتِ دُعَائِكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَتُوبَ عَلَيَّ إِنَّكَ التَّوَّابُ الرحيم.
خدایا از تو میخواهم به حق آمدن روزت و رفتن شبت و داخل شدن وقت نمازهایت و صدای دعا کنندگانت که بر محمد و آل محمد . درود بفرستی و توبه ام را بپذیری همانا تو توبه پذیر و مهربانی
بعدها دانستم که همین ذکر را جد ایشان امام ششم ـ نیز به یارانش می آموختند.(عيون أخبار الرضا الله، ج ۱، ص ۲۳۰ ، ح ۱؛ من لا يحضره الفقیه، ج ۱، ص ۲۸۷، ج ۸۹۰)
شکر الهی
دعبل، شاعر اهل بیت ، نزد امام شعر خواند. امام دستور داد تا چیزی برای صله و پاداش به او بدهند دعبل آن را گرفت؛ ولی خدا را سپاس نگفت. امام رضا به او فرمود: چرا خدا را سپاس نگفتی؟! دعبل آموخت که هرگاه خدا نعمتی به او میدهد باید خدا را حمد گوید.
دعبل میگوید: سالها بعد روزی خدمت امام جواد رسیدم. امام نیز دستور داد به من چیزی عطا شود. همین که هدیه امام را گرفتم، گفتم: الحمد لله. امام جواد که گویی از ماجرای پیشین ما آگاه بود، رو به من فرمود: دعبل ادب آموخته ای!»(الکافی، ج ۱، ص ۴۹۶ ، ح ۸)
حرز همراه امام
از طوس گذشته بودیم که کاروان برای استراحت ایستاد. جایی در نظر گرفته شده بود که یک شب آنجا استراحت کنیم منزلی که برای استراحت انتخاب شده بود، مال یکی از بزرگان و ثروتمندان منطقه بود. صاحب خانه نیز هنگامی که دید میهمانی همچون امام برای او آمده است می خواست که به بهترین شکل آداب میزبانی را رعایت کند آن وقتها رسم بود که میزبانان لباس میهمانان را میشستند. امام نیز لباسهای خود را برای شست و شو به کنیز صاحب خانه داد.
کنیز لباس ها را با خود برد هنوز زمانی نگذشته بود که بازگشت. صاحب خانه را صدا کرد و چیزی را که در مشتش نگهداشته بود، به وی داد.
صاحب خانه نزد امام آمد و گفت ای پسر رسول خدا! کنیز بسته کوچکی در جیب لباس شما یافته و آن را آورده است. آنگاه در حالی که بسته را به امام می داد، از روی کنجکاوی پرسید: «آقا! میتوانم بپرسم که در این بسته چیست؟
امام فرمود: «در این بسته حرز و دعایی است که من هیچ گاه آن را از خود جدا نمی کنم.»
صاحب خانه عجولانه پرسید ای کاش این دعا را به من هم می دادید. البته دوست دارم بدانم که این دعا چه فایده ای دارد.
امام فرمود: «این حرزی است که هر کس آن را همراه داشته باشد، بلاها از او دفع می شود و از آنها در امان خواهد بود و پناهی برای او از شر شیطان ملعون است.»
سپس امام دعا را به صاحب خانه آموخت صاحب خانه نیز از امام خواست تا شمرده بگوید و او بنویسد. متن دعا چنین است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ بِسْمِ اللَّهِ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا أَوْ غَيْرَ تَقِيٍّ أَخَذْتُ بِاللَّهِ السَّمِيعِ الْبَصِيرِ عَلَى سَمْعِكَ وَ بَصَرِكَ لَا سُلْطَانَ لَكَ عَلَيَّ وَلَا عَلَى سَمْعِي وَ لَا بَصَرِي وَ لَا عَلَى شَعْرِي وَلَا عَلَى بَشَرِي وَ لَا عَلَى لَحْمِي وَلَا عَلَى دَمِي وَلَا عَلَى مُنِّى وَلَا عَلَى عَصَبِي وَلَا عَلَى عِظَامِي وَلَا عَلَى أَهْلِي وَلَا عَلَى مَالِي وَ لَا عَلَى مَا رَزَقَنِي رَبِّي سَتَرْتُ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بِسِتْرَةِ النُّبُوَّةِ الَّذِي اسْتَتَرَ بِهِ أَنْبِيَاءُ اللَّهِ مِنْ سُلْطَانِ الْفَرَاعِنَةِ جَبْرَئِيلُ عَنْ يَمِينِي وَمِيكَائِيلُ عَنْ يَسَارِى وَ إِسْرَافِيلُ مِنْ وَرَائِي وَ مُحَمَّدٌ أَمَامِي وَ اللَّهُ مُطَّلِعُ عَلَى مَا يَمْنَعُكَ وَ يَمْنَعُ الشَّيْطَانَ مِنِّي اللَّهُمَّ لَا يَغْلِبُ جَهْلُهُ أَنَا تَكَ أَنْ يَسْتَفِزَّنِي وَ يَسْتَخِفَّنِي اللَّهُمَّ إِلَيْكَ الْتَجَأْتُ اللَّهُمَّ إِلَيْكَ الْتَجَأْتُ اللَّهُمَّ إِلَيْكَ الْتَجَأْتُ .(به نام خداوند رحمان و رحیم به نام خدا به راستی که من پناه میبرم به خداوند رحمان از تو، چه خدا ترس باشی و چه نباشی به یاری خداوند شنوا و بینا چشم و گوش تو را بستم و تو هیچ گونه بر من قدرت و توانایی و غلیه نخواهی داشت نه بر من و نه بر گوشم و نه بر چشمم و نه بر مویم و نه بر پوستم و نه بر گوشتم و نه بر خونم و نه بر مغزم و نه بر عصیم و نه بر استخوانم و نه بر اهل و عیالم، و نه بر مالم و نه بر آنچه پروردگارم روزی ام کرده است تو بر هیچ یک از این امور من راهی نداری من میان خود و تو را با ستر انبیاء و فرستادگان خدا پرده کشیدم؛ آن ستری که پیامبران الهی با آن خود را از شر فرعون های زمان حفظ کردند جبرائیل از جانب راست من و میکائیل از جانب چپ و اسرافیل از پشت سر، و د محمد ه از پیش روی من برایم مانع است و خداوند آگاه است از من و مانع تو و همچنین شیطان می شود پروردگارا چیره نکند. ناآگاهی او به صبر و شکیب تو و موجب نشود که مرا از جای برکند و به وحشت اندازد و کوچک و حقیرم شمارد بارالها به تو پناهنده میشوم بارالها به تو پناهنده می شوم بارالها! به تو پناهنده میشوم عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۴۸، ح ۳)
صص 173-169
دعای شفابخش
نزد امام بودم و از برخی دردهای بدنم شکایت می کردم. امام دعایی را به من آموخت و فرمود: آن را به برادران مؤمنت هم بیاموز؛ زیرا شفای هر دردی است. آن دعا این است أعيد نفسى بِرَبِّ الْأَرْضِ وَ رَبِّ السَّمَاءِ، أعيد نفسي بالذي لا يَضُرُّ مَعَ اسمِهِ داءً، أعيذُ نَفسي بِالَّذِي اسْمُهُ بَرَكَةٌ و شفاء.(طب الأئمة ( اثر فرزندان بسطام نیشابور) ص ۴۱؛ ترجمه دعا خویشتن را در پناه پروردگار زمین و آسمان در می آورم خویشتن را در پناه کسی در می آورم که با وجود نام او هیچ دردی زبان نمی زند. خویشتن را در پناه کسی در می آورم که نامش برکت و شفاست.)
ذکر سوار شدن
امام می فرمود: «کسی که هنگام سوار شدن بر مرکب «بسم الله» بگوید، فرشته ای مأمور حفاظت از او می شود و کسی که ذکر «بِسمِ اللَّهِ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ را بگوید جان او و مرکبش در امان خواهد بود تا هنگامی که فرود آید.(مسند الامام الرضا، ج ۲، ص ۵۳، ح ۷۴ و ۷۵ ۲)
ذکر ایام گرفتاری
امام یک بار فرمود: پدرم موسی بن جعفر را در خواب دیدم که به من فرمود: «پسرم! هرگاه در سختی و گرفتاری بودی جمله «یا رَئُوفُ یا رَحیم را فراوان بگو و آنچه در خواب میبینی چنان است که در بیداری می بینی.» (نهج الدعوات، ص ۳۹۷.)
صص 175-176