زندگی به سبک خورشید  ( صص 41-39 ) شماره‌ی 3177

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > وضعيت فکری و فرهنگی عصر امام > فعاليت واقفه

خلاصه

هنگامی که امام هفتم به شهادت رسید بخشی از پول های مردم که همان وجوهات شرعی و یا هدایا بود نزد نمایندگان ایشان باقی مانده بود. نمایندگان باید پولها را به امام بعدی میدادند سه نفر از نمایندگان پول بسیاری در اختیار داشتند آنان نقشه ای کشیدند تا خودشان صاحب اموال شوند؛ از این رو اعلام کردند که امام هفتم از دنیا نرفته، بلکه از نظرها غایب شده است و به زودی باز میگردد. بدین ترتیب منکر امامت امام رضا شدند. گروهی از مردم نیز حرف ایشان را باور کردند و هفت امامی شدند.

متن

رفتار کریمانه با منحرفان

هنگامی که امام هفتم به شهادت رسید بخشی از پول های مردم که همان وجوهات شرعی و یا هدایا بود نزد نمایندگان ایشان باقی مانده بود. نمایندگان باید پولها را به امام بعدی میدادند سه نفر از نمایندگان پول بسیاری در اختیار داشتند آنان نقشه ای کشیدند تا خودشان صاحب اموال شوند؛ از این رو اعلام کردند که امام هفتم از دنیا نرفته، بلکه از نظرها غایب شده است و به زودی باز میگردد. بدین ترتیب منکر امامت امام رضا شدند. گروهی از مردم نیز حرف ایشان را باور کردند و هفت امامی شدند. 

 عالمان دینی هنگامی که این انحراف را دیدند به ارشاد مردم پرداختند؛ مثلاً یکی از دانشنمدان دوست من يونس بن عبد الرحمان بود که در این ماجرا بسیار کوشید سران انحراف پنهانی برای وی نامه نوشتند و پیشنهاد رشوه دادند. او این نامه را آشکار و نقشه آنان را نقش بر آب کرد... با آشکار شدن نامه برای همگان روشن شد که هدف این سران، فقط دستیابی به پول و ثروت است. امام رضا خیلی از کار یونس خوشحال شد و بارها فرمود: من بهشت رفتن یونس را ضمانت میکنم.

من خود سالها شاگرد امام هفتم بودم و بعد هم نماینده امام رضا و اکنون هم نماینده امام جواد هستم خوب به یاد دارم که در دوران آغاز امامت امام رضا چقدر با برخی از مردم درباره شهادت امام هفتم بحث می کردیم.

دوست دانشمندی داشتم که نامش محمد بن خالد بود. او امامت امام هشتم را انکار می کرد. آدم تندخو و قدری هم درشت گو بود. خیلی با او بحث میکردم روزی به او گفتم بیا با هم نزد علی بن موسی برویم. او ابتدا با تندی پیشنهاد من را رد کرد و گفت ای صفوان من حاضر نیستم با علی بن موسی الله رو به رو شوم؛ اما پس از اصرار من پذیرفت. البته بحثهای پیاپی من و دوستانم سبب شده بود که وی به اعتقاداتش خیلی سست شود.

از این فرصت استفاده کردم و به سرعت سراغ امام رفتم و از ایشان اجازه خواستم که او را نزد ایشان ببرم به امام هم اطلاع دادم که وی به امامت شما اعتقادی ندارد؛ اما احتمال دارد با دیدار شما از عقیده خود برگردد و به امامت شما معتقد شود. امام پذیرفت با محمد بن خالد نزد ایشان رفتیم. رفتار کریمانه همراه با نرم خویی امام همواره همه را جذب می کرد. من گمان میکردم که محمد رفتار ناشایستی با حضرت کند. حتی دوستانم می گفتند: ای صفوان اگر او را نزد امام ببری آبرویت را می برد. یقیناً از امام عیب جویی میکند و مثل همیشه حرفهای زشت می زند.

در کمال ناباوری هنگامی که خدمت امام رسیدیم، شیوه بیان محمد تغییر کرد. او پس از احوال پرسی عرض کرد:

قربانت شوم من از حد خود بسیار زیاده روی کردم و در حق خود ستم روا داشتم آمده ام تا در حضور شما توبه کنم همین جا در حضور شما و صفوان میگویم بار خدایا من از آنچه تاکنون گفته ام، استغفار میکنم ای ابوالحسن دوست دارم شما هم بزرگواری کنید و عذر مرا بپذیرید. خواهش میکنم هر آنچه درباره من شنیده اید نشنیده بگیرید. آیا شما مرا خواهید بخشید؟

سکوت دلنشینی بر اتاق حاکم شده بود هیچگاه گمانش را هم نمی کردم که این گونه شود امام هم رو به محمد بن خالد فرمود:

بله من عذرتان را میپذیرم و شما را هم میبخشم. آری از گذشته های تو نیز چشم میپوشم و اگر از لغزشهای تو نگذرم گفته های صفوان و یاران وی باطل و گفته های مخالفان اینها تصدیق خواهد شد. خداوند متعال به پیامبرش فرمود: تو با مهربانی و نرمشی که خداوند به تو ارزانی داشته است با این مردم رفتار میکنی و اگر تند و درشت خو بودی مردم از اطراف تو پراکنده میشدند. اینک از آنها درگذر و برای آنان استغفار کن ...» ای محمد بن خالد من نیز چنین میکنم

در پایان جلسه محمد پرسشهای بسیاری درباره موسى بن جعفر مطرح کرد که امام به همۀ آنها پاسخ داد و برای محمد بن خالد از خداوند آمرزش طلبید.( تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۲۰۳، ج ۱۶۳؛ راوی این ماجرا جناب صفوان بن یحیی است که از بزرگ ترین دانشمندان مورد اعتماد در شیعه است. او به کثرت عبادت مشهور بود و در امانت داری بسیار محتاط بوده است. کسانی که با او آشنا بودند میگویند که صفوان فقط از افراد راستگو و مورد اعتماد روایت بازگو می کرده است. وی شاگرد چند امام بوده است.)

 

مخاطب

جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

کتاب معارفی