حق مسیحیان
خواهرم «مارده» به شدت بیمار شد و در بستر افتاد. روزهای آخر عمرش وصیت نامه ای نوشت که بخشی از اموالش را به گروهی ویژه از مسیحی ها بدهند. چند روز بعد درگذشت و او را دفن کردیم من نمی دانستم که با وصیت او چه کنم بین بزرگان شیعه اختلاف افتاد که با وصیت مارده چه کنند.
بیشتر شیعیان بر این باور بودند که اموال او را باید بین فقرای مسلمان تقسیم کرد. من هم سخت در این مسئله درمانده بودم نزد امام رفتم و داستان را باز گفتم. امام فرمود:
وصیت را همان طور که وصیت کننده در نظر گرفته است اجرا کنید. خداوند متعال می فرماید: فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ؛ گناه آن بر گردن کسانی است که آن را تغییر دادند.( سوره بقره، آیه ۱۸۱)
برایم دشوار بود که اموال را به منطقه مورد نظر خواهرم ببرم؛ اما از آنجا که امام فرموده بود همان گونه که در وصیت بود عمل کردم.(الکافی، ج ۷، ص ۱۶، ح ۲.)
صص53-54
عدالت حتی برای غیر مسلمانان
مردی از مجوسیهای ثروتمند نیشابور از دنیا رفته و وصیت کرده بود که مقدار معینی از میرانش را به فقرا دهند قاضی شهر نیز طبق وصیت اموال را بین فقرای مسلمان تقسیم کرده بود. این کار سبب اختلاف بین مجوسیان نیشابور و نارضامندی آنها شد. مجوسیان شرح ماجرا را برای مأمون نگاشتند.
مأمون از دادن پاسخ درماند نزد امام آمد و داستان را برای او بازگفت. سپس عرض کرد: آقا! شما در این مسئله چه می فرمایید؟
امام فرمود: مجوسی که به مسلمانان فقیر صدقه نمی دهد! نامه ای به قاضی بنویس و بگو همان مقدار که از مال مجوسی به مسلمانان صدقه داده است از بیت المال بردارد و به فقرای مجوسی صدقه بدهد.»
مجوسیان که امید نداشتند حکومت عباسی به شکایت آنان رسیدگی کنند، در کمال ناباوری گوشه ای از عدالت رضوی را دیدند.(عيون أخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۸، ح ۳۴.)
ص76