حکایت آفتاب (نگاهی کوتاه به زندگی امام رضا)  ( صص 27-24 ) شماره‌ی 3190

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره فردی ‌ عبادی

خلاصه

عنایت به عبادت و وقت نهادن برای عبادتها و اذکار و ادعیه خاص در شبانه روز یکی از برنامه های اهل بیت ها بوده است که هرگز با وجود مراجعات مردم و تدریس و اشتغالات و گرفتاریهای گوناگون از آن غافل نبوده اند و این درس بزرگی است برای پیروان ایشان بعد از نماز صبح به سجده می رفت و تا طلوع آفتاب در سجده بود. گاهی که فرصت و فراغتی میبود در شبانه روز هزار رکعت نماز می خواند.بعد از نماز همواره سجده شکر به جا می آورد.چنان با قرآن مأنوس بود که همه سخن و پاسخ و مثالهای او قرآنی بود.

متن

سیره عبادی حضرت رضا

عنایت به عبادت و وقت نهادن برای عبادتها و اذکار و ادعیه خاص در شبانه روز یکی از برنامه های اهل بیت ها بوده است که هرگز با وجود مراجعات مردم و تدریس و اشتغالات و گرفتاریهای گوناگون از آن غافل نبوده اند و این درس بزرگی است برای پیروان ایشان

اینک به پاره ای از سیره عبادی حضرت رضا می پردازیم.

۱. بعد از نماز صبح به سجده می رفت و تا طلوع آفتاب در سجده بود. 

. گاهی که فرصت و فراغتی میبود در شبانه روز هزار رکعت نماز می خواند.

بعد از نماز همواره سجده شکر به جا می آورد.

. چنان با قرآن مأنوس بود که همه سخن و پاسخ و مثالهای او قرآنی بود. 

ه در هر سه روز یک ختم قرآن میکرد و میفرمود: اگر بخواهم در کمتر از این ختم میکنم ولی به هر آیه ای میرسم تأمل می کنم که در کجا و چه زمانی نازل شده است. 

خوابش در شب اندک بود و بیشتر شبها را شب زنده داری می کرد. 

بسیار روزه میگرفت و روزه سه روز در هر ماه از او فوت نمی شد.

در دعاهای خویش اول صلوات میفرستاد و ذکر صلوات را در نماز و غیر نماز بسیار می گفت.

۹ شب در بستر زیاد قرآن میخواند و چون به آیه ای مربوط به بهشت و جهنم می رسید ، بسیار می گریست.

۱۰ همه اوقات به ذکر خدا مشغول بود و بیش از همه از خداوند واهمه داشت.

برنامه عبادی حضرت رضا در سفر خراسان

رجاء ابن ابی ضحاک از کارگزاران دولت عباسیان و در زمان مأمون ریاست دیوان عالی مالیاتی را بر عهده داشت که مأموریت داشت حضرت رضا را از مدینه به مرو نزد مأمون ببرد و مراقب حضرت باشد و ایشان را از مسیر بصره و اهواز و فارس حرکت دهد، نه از مسیر قم، گوید: من از مدینه تا مرو با حضرت بودم به خدا سوگند مردی را همانند او در تقوا و زیادی یاد خدا در همه زمانها و شدت ترس از خداوند ندیدم. عادت ایشان چنین بود که بعد از نماز صبح در محل نماز می نشست و به ذکر سبحان الله و الحمد لله و الله اكبر و لا اله الا الله و صلوات بر پیامبر و آل او مشغول میشد تا طلوع آفتاب آنگاه به سجده می رفت و آن قدر به درازا میکشید تا روز بلند میشد. سپس سر بر میداشت و با مردم سخن می گفت و آنها را موعظه میکرد و تا نزدیک ظهر دوباره وضو می گرفت و به محل نماز خود بر میگشت و بعد از خواندن هشت رکعت نافله ظهر - با کیفیت خاصی که در نقل آمده است - اذان و اقامه می گفت و نماز ظهر را به جا می آورد. بعد از نماز تسبیح و حمد و تكبير و لا اله الا الله میگفت تا مدتی سپس سجده شکر به جا می آورد و در آن صد بار می گفت: شکر الله، آنگاه هشت رکعت نافله عصر را - با کیفیت خاصی - می خواند و سپس به نماز عصر مشغول میشد و بعد از نماز تسبیح و حمد و تكبير و لا اله الا الله می گفت تا مدتی 

سپس به سجده می رفت و صد مرتبه میگفت حمدالله، پس از غروب آفتاب نیز وضو میگرفت و اذان و اقامه میگفت و نماز مغرب را می خواند و پیش از رکوع رکعت دوم قنوت میخواند و بعد از نماز تا مدتی تسبیح و حمد و تكبير و لا اله الا الله میگفت. سپس سجده شکر میکرد و آن گاه بدون آن که با کسی سخن گوید چهار رکعت نافله مغرب را با دو سلام و با قنوت بجا می آورد.

پس از آن مدتی تعقیبات نماز میخواند و آنگاه افطار می کرد و چون یک سوم از شب حدودا میگذشت بر میخاست و نماز عشا را می خواند و سپس در محل نماز مدتی مینشست و ذکر خدا می گفت و ذکر حمد و لا اله الا الله میگفت و بعد از خواندن تعقیبات و سجده شکر به بستر می رفت.

و چون یک سوم آخر شب میشد از بستر با تسبیح و حمد و تکبیر و لا اله الا الله و استغفار بر میخاست و مسواک میزد وضو می گرفت و یازده رکعت نماز شب به جا می آورد - با کیفیت خاصی که در نقل آمده است و بعد از نماز برای تعقیبات مینشست و نزدیک طلوع فجر، دو رکعت نافله فجر می خواند و چون طلوع فجر میشد اذان و اقامه می گفت و دو رکعت نماز صبح را به جا میآورد و بعد از سلام تا طلوع آفتاب تعقیبات می خواند آن گاه دو سجده شکر به جا می آورد تا روز بالا آید..... 

در هر شهری که ده روز قصد ماندن میکرد روزها روزه می گرفت و چون شب میشد قبل از افطار نماز میخواند و اگر قصد ماندن نداشت نمازهای واجب را دو رکعت میخواند مگر مغرب ایشان نافله مغرب و نماز شب و دو رکعت فجر را نه در سفر و نه در حضر ترک نمی کرد ولی نافله های روز - ظهر و عصر - را در سفر ترک میکرد و بعد از هر نمازی که شکسته میخواند سی بار تسبیحات اربعه میگفت و می فرمود: این برای کامل شدن نماز است......

در سفر هیچ روزه نمی گرفت و همواره در دعا، ابتدا صلوات بر پیامبر و آل او میفرستاد و این صلوات را در نماز و پس از نماز بسیار تکرار می کرد.

شب ها که در بستر بود، بسیار قرآن تلاوت میکرد و هر گاه به آیه ای که یاد بهشت یا آتش در آن بود میرسید میگریست و از خداوند درخواست بهشت میکرد و به او از آتش پناه می برد.

حضرت در همه نمازها بسم الله را بلند میگفت.

در هر شهری که وارد میشد مردم نزد ایشان می آمدند و از معالم دین خود می پرسیدند و حضرت به ایشان پاسخ میداد و احادیث بسیاری را به واسطه پدرانش از حضرت علی و از رسول الله روایت می کرد.

وقتی حضرت را نزد مأمون بردم و او از من گزارش سفر را خواست و من حالات حضرت را برای او گفتم 

گفت آری ای پسر ابی ضحاک علی بن موسی بهترین اهل زمین و داناترین و عابدترین ایشان است آنچه را دیده ای به کسی مگو چون میخواهم فضل آن جناب از زبان من گفته شود که البته سرپوشی است. برای کتمان فضائل حضرت و از خداوند کمک می جویم در نیتی که دارم به این که ارزش او را بلند گردانم.

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی