ورود حضرت بقم
۲ مال (۲۳۶) سید عبد الكريم بن طاوس متوفی ششصد و نودسه در فرحة الغری گوید زمانیکه مامون حضرت امام رضا علیه السلامرا از مدینه بخراسان طلبید حضرت از مدینه ببصره حرکت نمود و بكوفه نرفت و از بصره از راه کوفه ببغداد و از آنجا بقم رهسپار شد و اهل قم پیشواز آمده و جهت ضیافت آنحضرت مخاصمه میکردند حضرت داخل قم شد فرمود شتر من مامور است هرجا فرود آمد وارد میشوم و شتر آمد بر در خانه خوابید و صاحب آنخانه در شب آنروز خوابدید که امام رضا علیه السلام فردا مهمان او خواهد بود لذا مهمان آنمرد شدند و چندی نگذشت که آنمحل مقام رفیعی گردید و در زمان ما مدرسه ( رضویه معمور است و آن مدرسه را ماموریه هم گویند جهت ماموریت شتر و گویند در سمنان باغی در غیر موسم از اعجاز حضرت بثمر آمد و صاحبش از آوردن دریغ کرده آن باغ سوخت والله اعلم .
وجه تسمیه آهوان از این قرار است
تحفة الرضويه) چون آنسرور بنواحی دامغان که اکنون به آهوان مشهور است رسید چند آهوئی خدمت حضرت آمدند و عرض کردند يا بن رسول الله مخالفان قصد کشتن شما را دارند خوبست معاودت فرمائید آنحضرت فرمود از اجل نتوان گریخت و برای آنها دعای خیر نمود لذا آنجا را آهوان گویند .
اعجاز در میامی و الحاك
در میامی گویند کوهی (سنگی) پیشواز حضرت آمده و آینه دلاکی را حضرت طلا نمود و آن آئینه را جلو کوری گرفتند ببرکت حضرت بينا شد و در الحاك مرده سه روزه را زنده نمود خداوند بر هر امری قادر است و از آنجا به نیشابور رهسپار شد و از نیشابور صدهزار نفر از حضرت پیشواز کردند و گویند آنزمان در نیشابور سیصد هزار محدث بوده و گویند در زمان علی بن بابویه قمی در قم دویست هزار محدث بوده استبعادی ندارد زیرا آنزمان مردم بحدیث عمل میکردند (ملاشم (۵۸۷) و در نیشابور معجزه ۲۷ و ۲۹ واقع شد که در ص ۴۶ گذشت .
حديث سلسلة الذهب در نیشابور
۲ عيو (۱۳۵) اسحق بن را هویه گوید چون ابو الحسن الرضا علیه السلام به نیشابور رسید و خواست بسوی مامون بیرونشود اصحاب بر او گرد آمدند گفتند یا بن رسول الله از ما کوچ میکنی ما را بحدیثی که از تو فایده بریم حدیث نمیفرمائی آنحضرت در عماریه نشسته بود سر مبارکش را از آن بیرون نمود قلمدانها کشیده شد نویسندگان بنوشتن مشغول شدند فرمود سَمِعْتُ أَبي موسى بن جَعْفَرٍ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي جَعْفَر بن محمد يقول سمعت ابي . محمد . بن على يقول . سَمِعْتُ أَبي علي بن الحسين يقولُ سَمِعتَ أَبِي الحُسَينِ بن عَلَى يَقُولَ سَمِعْتُ أَبِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِى بن ابيطالب عَلَيْهِمُ السَّلامُ يَقُولُ سَمِعْتُ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ يَقُولُ سَمِعْتُ الله عَزَّ وَجَلَّ يَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي مِنَ مِن عذابي قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نادانا بشر و طها وَ أَنَا مِن شروطها شنیدم از پدرم موسی بن جعفر میفرمود شنیدم از پدرم جعفر بن محمد میفرمود شنیدم از پدرم محمد بن علی میفرمود شنیدم از پدرم علی بن الحسین میفرمود شنیدم از پدرم حسین بن علی میفرمود شنیدم از پدرم علی بن ابیطالب میفرمود شنیدم از رسول خدا که میفرمود شنیدم از خدای عزوجل که میفرمود لا إله إلا الله حصن و حصار من است هر کس داخل حصار من شود از عذاب من در امان است چون راحله گذشت ندانمود با شروطات آن و من از شرائط آنم (ولایت آنحضرت و اقرار با مامت او از شرط توحید است)
193
چشمه ده سرخ و سنگ هر کاره
۲ عیو (۱۳۶) عبد السلام بن صالح هروی گوید چون حضرت بده سرخ رسید عرضشد یا بن رسول الله زوال شمس شده آیا نماز نمیخوانید فرمود آب بیاورید گفتند آب نداریم حضرتش با دست مبارک زمین را کاوید چشمه ای جوشید که از آن آن حضرت و همراهیان وضو گرفتند و اثرش تا امروز باقی است و از آنجا حرکت نمودند تا بکوه معجونی رسیدند بآنکوه تکیه نمود
ديك سنگی از آنجا برکت یافت
فرمود اللَّهُمَّ انْفَعْ بِهِ وَبَارِكْ فِي مَا يَجْعَلُ فِيهِ وَفِي مَا يَنْحَتُ مِنْهُ
خدایا بآن بهره ده و برکت ده آنچه در آن قرار داده شود و آنچه از آن تراشیده شود بعد امر نمود از آن دیگها تراشیدند فرمود غذای آن حضرت را نپذند مگر در آنها و حضرتش سبك خور و كم خوراك بود پس مردم بآنکوه از آن روز راهنمایی شدند و برکت دعای حضرت در آن ظاهر شد . مولف گوید از این عمل حضرت سالها ملیونها خلق سنگ تراش امرار معاش میکنند
ورود حضرتش بسناباد و نوقان
از آن جا حضرت حرکت نموده وارد سناباد شده و از آنجا بنوقان که در ملک حمید بن قحطبه بود وارد شد و از آنجا بقبه هارونیه در آمد پس بدست شریف خود خطی در جانب قبر او کشید و فرمود این تربت من است و در اینجا دفن میشوم و بعد از این حقتعالی اینمکان را جای ورود شیعیان و دوستانم خواهد نمود بخدا سو کند هر که از ایشان در اینمکان زیارتم کند یا بر من سلام کند البته حقتعالی مغفرت و رحمت خود را بشفاعت ما اهل بیت برای او واجب نماید پس رو بقبله نمود چندر کعت نماز خواند و دعای بسیار نمود چون فارغشد بسجده رفت و سجده را طول داد شمردم پانصد تسبیح در سجده گفت پس سر برداشت و بیرون رفت و وارد خانه حمید بن قحطبه شد
196