حکایت آفتاب (نگاهی کوتاه به زندگی امام رضا)  ( صص 32-29 ) شماره‌ی 3194

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره اجتماعی > تعامل با مردم > سخاوت ‌ بخشش ‌ سخاوتمند
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره فردی ‌ عبادی > سخاوت

خلاصه

حضرتش در سخاوت و عنایت به فقراء یگانه دوران بود. در روز عرفه ای تمام اموال خویش را بخشید فضل بن سهل گفت: این زبان و خسارت است حضرت فرمود: هرگز چیزی را که با آن پاداش و بزرگواری به دست آوردی زبان حساب نکن .

متن

جود و سخاوت حضرت رضا

حضرتش در سخاوت و عنایت به فقراء یگانه دوران بود. در روز عرفه ای تمام اموال خویش را بخشید فضل بن سهل گفت: این زبان و خسارت است حضرت فرمود: هرگز چیزی را که با آن پاداش و بزرگواری به دست آوردی زبان حساب نکن 

روزی مردی به حضرت گفت به مقدار مروت خود به من عطا کن حضرت فرمود نمیتوانم گفت به مقدار مروّت من به من عطا کن، حضرت فرمود: این را میتوانم سپس دستور داد دویست دینار به او بدهند.

عنایت و توجه ویژه حضرت رضا به نیازمندان

یکی از اموری که در دین اسلام بسیار به آن تأکید شده است، مسأله توجه و کمک به نیازمندان و برآوردن حوایج ایشان است به ویژه وقتی درخواست میکنند آیات قرآن و دستورات معصومان یا سرشار از تأکید بر این نکته و بیان فضیلت و آداب خدمت به نیازمندان است.

مروری کوتاه بر سیره حضرت رضا السلام انسان را با این حقیقت آشکار میکند که حضرت عنایت ویژه ای به خدمت و کمک به نیازمندان داشته است.

معمر بن خلاد گوید حضرت رضا سلام چون مشغول غذا خوردن می شد، ظرفی کنار سفره مینهاد و از بهترین غذای حاضر جدا می کرد و دستور می داد به فقرا بدهند.

بزنطی که از اصحاب خاص حضرت رضا سلام است گوید: حضرت رضا ام در نامه ای به امام جواد که در مدینه بودند) فرمود ای ابا جعفر، به من خبر رسیده است که خدمتکاران تو را از درب کوچک بیرون میبرند تا مردم از تو تقاضا نکنند این به جهت بخل آنهاست که می خواهند از تو خیری به کسی نرسد از تو میخواهم به حق من بر تو که ورود و خروج تو جز از درب بزرگ (اصلی نباشد وقتی بیرون می روی طلا و نقره - درهم و دینار که پول رایج آن زمان بوده است - با خود بردار و به هر که درخواست کند عطا کن به هر یک از عموهای خود که متقاضی احسان بود کمتر از پنجاه دینار مده بیشترش به اختیار توست و به هر یک از عمه هایت که متقاضی احسان بود کمتر از بیست و پنج دینار مده و بیشترین به اختیار توست من میخواهم با این کار خداوند تو را بلند گرداند، انفاق کن و از صاحب عرش - خداوند - واهمه تنگی مدار

حفظ آبرو و حیثیت نیازمندان 

حضرت رضا در مجلس حاضر بود و عده زیادی نزد حضرت بودند و از احکام شرعی می پرسیدند ناگاه مردی بلند قد و گندمگون وارد شد. سلام کرد و گفت: ای پسر پیامبر من از دوستان شما و پدران و اجداد شما هستم از خراسان به حج آمدم آذوقه ام تمام و درمانده شدم، اگر صلاح میدانی مرا روانه شهرم نما وقتی به وطنم رسیدم آنچه شما داده ای از جانب شما صدقه میدهم زیرا من مستحق صدقه نیستم. حضرت فرمود: بنشین رحمت خدا بر تو؛ سپس به کار مردم پرداخت تا آن که مجلس خلوت شد و سه نفر باقی ماندند حضرت از آنها اجازه گرفت و به اندرونی رفت پس از مدتی آمد و بدون آن که خود را نشان دهد دست مبارک را از بالای درب خارج کرد و فرمود: آن مرد خراسانی کجاست؟ عرض کرد: اینجا هستم. فرمود این دویست دینار را بگیر و برای مخارج و توشه خود استفاده کن و مواظب باش و از جانب من نیز لازم نیست صدقه بدهی برو تا تو را نبینم و مرا نبینی و آن مرد رفت.

سپس حضرت بیرون آمد یکی از حاضران گفت: فدایت شوم، شما که زیاد عطا و لطف نمودی چرا صورت خود را از او پنهان کردی؟ فرمود تا مبادا ذلت سؤال را در صورتش ببینم مگر نشنیده ای حدیث رسول الله ﷺ را که فرمود آن که کار نیک را مخفیانه انجام دهد مانند هفتاد حج است و آن که گناه را آشکار انجام دهد رها شده است و آن که گناه را مخفی انجام دهد آمرزیده است. 

سپس حضرت شعری به این مضمون خواند هرگاه که حاجتی نزد او ببرم با آبرویم از نزد او باز می گردم.

سیره حضرت رضا با زیردستان

از مظاهر اخلاق زیبا و محبت آمیز حضرت رضا السلام، توجه ایشان به خدمتکاران و بردگان است که ضمن نشان از تواضع فوق العاده ایشان که روش اهل بیت ها است از روحیه و عاطفه والای ایشان نسبت به زیردستان و ضعیفان حکایت میکند.

. حضرت به عبادت و معنویت خدمتکاران خود توجه داشت. به گونه ای که کسی را گماشته بود تا آنها را برای نماز شب بیدار کند. 

نسبت به آزادی بردگان عنایت داشت به گونه ای که نوشته اند: حضرت هزار برده را آزاد کرده است.

یکی از اهالی بلخ گوید با حضرت رضا در سفر خراسان همراه بودم روزی سفره ای انداخت و تمامی خدمتکاران را با هر مرتبه ای که بودند سر سفره جمع کرد عرض کردم فدایت شوم ای کاش برای اینها سفره ای جدا می انداختی؟ حضرت فرمود بس كن: إِنَّ الرَّب تبارک تعالى واحد والأم واحدة والأب واحد والجزاء بالأعمال. یعنی: خداون تبارک و تعالی یکی مادر یکی و پدر یکی و پاداش به اعمال است.

. از جمله صفات ارزنده حضرت این بود که مراعات آرامش زیردستان را در وقت غذا میکرد دو نفر از خدمتکاران حضرت به نام های یاسر و نادر گویند حضرت رضا سلام به ما فرمود اگر مشغول غذا بودید و من بالای سر شما آمدم بلند نشوید و غذایتان را تمام کنید. 

گاهی حضرت یکی از ما را صدا میزد و چون می گفتند مشغول غذا خوردن است میفرمود: بگذارید تا غذایش تمام شود و گاهی چنان به خدمتکاران خود توجه میکرد که با دست خویش برای آن ها لقمه می گرفت. نادر خادم گوید حضرت رضا به خودش جوزینه (گویا چیزی کلوچه مانند که با شکر و خرما درست میکردند بوده است روی هم می نهاد و به من می داد.

مخاطب

نوجوان ، جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی