مقام و شخصیت علمی حضرت رضا
هر شیعه آگاهی میداند که علوم اهل بیت اما از علم بی پایان الهی سرچشمه میگیرد و خداوند متعال به ایشان چنان دانشی داده است که به هیچ فردی به جز پیامبر اکرم نداده است.
ائمه اطهار لا تمامی علوم پیامبران مرسل و ملائکه مقرب را دارا هستند. اخبار آسمانها و زمین نزد آن هاست و به طور کلی ایشان خزانه داران علوم الهی هستند و هیچ چیزی نیست که مورد نیاز مردم باشد و از آن ها پنهان بماند ولی شرایط خاص هر امام و دستور العملی که از جانب خداوند برای آنها به اقتضای فرصتهای هر زمان صادر شده بود، سبب میشد که برخی از ایشان مجال بیان دین و اظهار علوم گسترده خویش را بیشتر داشته باشند همانند حضرت امیر و امام باقر و امام صادق السلام و از جمله حضرت رضا السلام که سه جریان مهم سبب شد، سیلاب دانش از حضرت رضا به سوی جامعه اسلامی سرازیر شود.
اول: فتنه واقفیه و شبهاتی که اینان در امامت حضرت رضا الله مطرح کردند و حضرت با پاسخهای عمیق خویش مردم را هدایت می نمود.
دوم هلاکت برامکه در سال چهارم امامت حضرت که سبب شد یکی از مهمترین دشمنان اهل بیت در دستگاه هارون به دست هارون از میان برود؛ به طور نسبی فرصت خوبی جهت نشر آثار اهل بیت ها فراهم شد.
سوم: مسأله ولایت عهدی حضرت بود که نگاه ها را متوجه حضرت کرد و مأمون عباسی با تشکیل محافل علمی و مجالس بحث و مناظره سعی در آن داشت تا حضرت را در مقابل بزرگان ادیان و علمای مذاهب عاجز نشان دهد؛ اما از آن جا که خداوند متعال کید و مکر حیله گران را مدیریت می کند و به خودشان بر میگرداند همین جلسات و محافل مناظره، سبب معرفی علمی و عظمت حضرت رضا شد به گونه ای که دانشمندان بزرگ به دانش گسترده وی اعتراف کردند.
شخصیت حضرت رضا هم از نظر علمی به گونه ای است که حضرت صادق اسلام که خود رئیس مذهب جعفری است، در مورد امام رضا ام قبل از تولد ایشان به فرزند خود موسی بن جعفر بارها می فرمود: عالم آل محمد اسلام در نسل توست ای کاش او را درک می کردم.
محمد بن عيسى يقطینی گوید از پاسخهایی که حضرت رضا به سؤال های مردم داده بود پانزده هزار مسأله جمع آوری کردم.
اباصلت هروی که خود از بزرگان زمان خویش است گوید من کسی را داناتر از علی بن موسی الرضا ندیدم هیچ دانشمندی نیز حضرت را ندید مگر آن که مانند من گواهی داد مأمون در مجالس متعدد تعدادی از دانشمندان ادیان گوناگون و فقهای شریعت (اسلام) و متکلمان را جمع کرد - و با حضرت مناظره کردند - و حضرت بر همه آن ها پیروز شد به گونه ای که همگی به فضیلت حضرت و عجز خویش اعتراف کردند.
و من از ایشان حضرت رضا اما شنیدم که می فرمود: من در مدینه) مسجد (پیامبر) می نشستم در حالی که دانشمندان در مدینه فراوان بودند، هرگاه یکی از آنها در پاسخ مسأله ای عاجز می شد همگی به من اشاره می کردند و مسأله را به من ارجاع میدادند و من پاسخ می دادم.
ابراهیم بن عباس گوید هرگز ندیدم از حضرت رضا چیزی بپرسند مگر این که آگاه بود هیچ کس را آگاه تر از او به تاریخ گذشته تا زمان خودش ندیدم، مأمون همواره او را با سؤالهای گوناگون امتحان می کرد و او با جواب کامل به وی پاسخ می داد.
حسن بن علی وشاء که بر اثر شبهات مخالفان به مذهب وقف گرایش پیدا کرده بود گوید مسائلی را در طوماری نوشتم تا حضرت رضا را با آن امتحان کنم درب خانه حضرت آن قدر ازدحام جمعیت بود که موفق به ملاقات ایشان نشدم ناگاه متوجه شدم که خدمتکار حضرت به دنبال من است و میگوید حسن بن علی وشاء که نوه دختری الیاس بغدادی است کیست؟ گفتم منم؛ نامه ای به من داد و گفت: پاسخ مسائلی که همراه داری و هنوز به امام نشان نداده است این است به این ترتیب من به امامت ایشان یقین کردم و مذهب وقف را رها نمودم.
برخی از محافلی که مأمون ترتیب داده بود چنان عظیم و سنگین بود و دانشمندان تمامی ملتها از بزرگان یهود و نصاری و صائبی و زرتشتی و متکلمان جمع شده بودند که حسن بن محمد نوفلی به وحشت افتاده بود و به حضرت نصیحت کرد و گفت آنها اهل مغالطه و شبهه هستند، از آن ها حذر کنید
حضرت رضا تبسمی نمود و فرمود: آیا میترسی آن ها بر من پیروز شوند؟... ای نوفلی آیا میدانی چه وقت مأمون از این کار پشیمان میشود؟ وقتی استدلال مرا با اهل تورات به تورات آنها و با اهل انجیل به انجیل آن ها و با اهل زبور به زبورشان و با صائبین به زبان عبری خودشان و با اهل هرابزه گویا مقصود مجوسیان باشد با زبان فارسی آن ها و با اهل روم به زبان رومی و دیگر) سخنداران به لغت خودشان بشنود.
آن گاه که من بر همه آنها پیروز شدم و هر گروهی در مقابل حجت و دلیل من مغلوب شد و سخن خود را رها و به درستی سخن من اعتراف نمود مأمون از تشکیل جلسه پشیمان میشود و لاحول ولا قوة الا بالله العلى العظيم....
نمونه هایی از پاسخهای حکیمانه حضرت رضا علیه السلام
گرچه سخنان حکیمانه و پاسخ های کوبنده حضرت بسیار فراوان است اما برای نمونه به برخی موارد اشاره می شود.
ابراهیم بن محمد از حضرت پرسید چرا خداوند فرعون را غرق کرد با آن که ایمان آورد؟ حضرت فرمود: چون هنگام دیدن عذاب ایمان آورد و ایمان در آن لحظه مقبول نیست.
اباصلت هروی پرسید چرا خداوند همه را در زمان نوح غرق کرد، با آن که در میان آنان بی گناهان و اطفال بودند؟ حضرت فرمود: بچه ها در میان آن ها نبودند، چهل سال بود که نسل آنها منقطع شده بود؛ عده ای به جهت تکذیب و عده ای به جهت رضایت به تکذیب هلاک شدند هر که غائب باشد از امری و راضی باشد همچون شاهدی است که انجام داده باشد.
ابن سكيت يعقوب بن اسحاق از حضرت پرسید: چرا خداوند موسی اسلام را با عصا و نورانی بودن دست و ابزار سحر فرستاد و عیسی السلام را با طب و محمد ﷺ را با کلام؟ حضرت فرمود: در زمان موسی السلام سحر غالب بود و در زمان عیسی اسلام نیازهای پزشکی و در زمان پیامبر اسلام خطبه ها و سخنان وی گفت به خدا که مانند تو را هرگز ندیدم حجت خدا امروز بر مردم چیست؟ فرمود عقل است که راستگوی بر خدا به وسیله آن از دروغگو شناخته میشود ابن سکیت گفت: این است به خدا سوگند جواب.
حسن بن علی بن فضال از حضرت پرسید چرا مردم از امیرالمؤمنین منحرف شدند با آن که فضل و سابقه او و موقعیت وی را نزد پیامبر می دانستند؟ حضرت فرمود: چون علی پدران و اجداد و برادران و عموها و دائیها و نزدیکان آنها که با خدا و رسول جنگ داشتند و تعدادشان زیاد بود کشت لذا کینه داشتند و نمیخواستند او سرپرست آنها شود ولی دیگران در جهاد چنین نکردند لذا مردم از علی منحرف و به دیگری متمایل شدند.
هیثم بن عبدالله از حضرت پرسید چرا حضرت علی بیست و پنج سال بعد از پیامبر با دشمنانش نجنگید اما در ایام حکومت خود جنگید؟ حضرت رضا السلام فرمود: به پیامبر اقتدا کرد که سیزده سال در مکه و نوزده ماه در مدینه با مشرکان نجنگید و علتش کمبود یاور بود، علی اسلام نیز جنگ با دشمنان را رها کرد چون یارانش اندک بودند......
حسن بن علی بن فضال از حضرت پرسید چرا کنیه پیامبر ابا القاسم است؟ فرمود: چون پسری به نام قاسم داشت؛ راوی گفت: آیا مرا قابل میدانی که زیاده بفرمایی؟ فرمود: آری تو میدانی که پیامبر فرمود: من و علی دو پدر این امت هستیم گفت آری فرمود و میدانی که علی قسمت کننده بهشت و جهنم است؟ گفت آری فرمود: به پیامبر ابوالقاسم پدر قسمت کننده گویند چون او پدر علی است که قسمت کننده بهشت و جهنم است.....
از حضرت رضا پرسیدند آیا این حدیث درست است که پیامبر می فرمود: اصحاب من چون ستاره هایند به هر کدام که اقتدا کنید، هدایت یافته اید؟ فرمود: آری، مقصود حضرت رسول ﷺ کسانی هستند که بعد از او راه را تغییر ندادند و تبدیل نکردند پرسیدند از کجا معلوم میشود؟ فرمود: به جهت روایتی که - اهل سنت - نقل میکنند که پیامبر فرمود: روز قیامت مردانی از اصحاب مرا از حوض من دور میکنند همچنان که شترهای غریبه را از آب دور میکنند من میگویم: خدایا، اصحاب من اصحاب من به من گفته میشود تو نمیدانی بعد از تو چه کردند و آن ها را به طرف چپ میبرند من میگویم دور باشند و نابود گردند. سپس حضرت رضا السلام فرمود: آیا فکر میکنی این جریان برای کسانی که ثابت ماندند و متغیر نشدند میباشد؟ xxx همان ص ٨٦ حديث انحراف عده ای از صحابه را بزرگان اهل سنت مثل بخاری در صحیح و مسلم در صحیح و دیگران با اسناد و الفاظ گوناگون از راویان متعدد روایت کرده اند.