حضرت رضا فرمود: خداوند عزوجل مرا نهی کرده است از این که با دست خویش خودم را به هلاکت اندازم، اگر این چنین است هر چه میخواهی انجام ده من می پذیرم به این شرط که هیچ کس را نصب نکنم و کسی را عزل ننمایم و هیچ و قانون و روشی را تغییر ندهم و در این کار از دور مشورت دهنده باشم.
مأمون این شرایط را پذیرفت و حضرت را ولی عهد خود کرد.
در برخی روایات آمده است که حضرت :گفت خدایا، تو مرا از این که خود را به هلاکت اندازم نهی کرده ای؛ اگر ولایت عهدی او را نپذیرم از جانب او در چند قدمی مرگ قرار میگیرم؛ من مجبور و مضطر شدم..... خدایا هیچ عهدی جز عهد تو نیست هیچ ولایتی نیست جز از جانب تو مرا برای برقراری دین خودت و زنده کردن سنت پیامبرت موفق گردان تویی مولا و یاور و تو نیکو مولا و یاوری هستی
و سپس در حالی که گریان و غمگین بود با شرایط ذکر شده و لایتعهدی را پذیرفت.