نماز تقیه ای
از آنجا که خادم حضرت بودم همواره همراه ایشان بودم. خاطرات و احادیث بسیاری از ایشان به یاد دارم که برخی آنها را برای دانشمندان قمی بازگو کرده ام؛ زیرا قمی ها بسیار شیفته سخنان امام بودند.(علی بن ابراهیم قمی راوی همین روایت از یاسر خادم است و میگوید یاسر و غیر او احادیث بسیاری از ابوالحسن الله برای من روایت کردند؛ ولی از آنجا که از آن زمان بسیار گذشته است، من آنها را از یاد برده ام.»)
در ایامی که امام رضا در خراسان بود به نماز جمعه خلیفه در مصلی می رفت این رفت و آمد خلاف میل ایشان بود و واقعاً برای حضرت دشوار می آمد که برای مصالح و تقیه به نمازی برود که بر پا کننده اش یکی از ظالمان است. روزهای جمعه امام در حالی از مسجد باز می گشت که بدن ایشان خیس عرق و غبار آلود بود. آنگاه دستها را به سوی آسمان بلند می کرد و این گونه خدا را میخواند پروردگا را اگر رهایی من از این گرفتاری که در آن هستم با مرگم به دست می آید در آن تعجیل فرما(اللهم ان كان فرجى مما أنا فيه بالموت فعجله إلى الساعة.)، و همچنان اندوهگین بود تا
آنکه از دنیا رفت.(عيون أخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۸، ح ۳۴)